سناریوی ترامپ برای تحریف نام خلیج فارس، آزمونی برای هوشیاری دیپلماسی و اجماع ملی است
خبر آسوشیتدپرس درباره تصمیم قریبالوقوع دونالد ترامپ برای تغییر نام «خلیج فارس» به «خلیج عربی» در اسناد رسمی آمریکا، تنها یک جابهجایی واژگانی نیست، این اقدام، بخشی از یک سناریوی راهبردی برای تغییر موازنه منطقهای، تحقیر نمادین ایران و تحریک بحرانهای هویتی و ژئوپلیتیکی درخاورمیانه است. واکنش سریع، دیپلماسی چندلایه و اجماع ملی، اکنون می تواند سناریوهای رئیس جمهور متوهم آمریکا را خراب کند.بررسی دقیق ابعاد این اقدام، اهمیت ویژهای برای فهم چشماندازهای آینده سیاست خارجی ایران و منطقه دارد.راستیآزمایی، واکنش سریع و دیپلماسی چندلایهبا توجه به این که این خبر تنها از سوی رسانههای آمریکایی منتشر شده و هنوز تأیید رسمی ندارد، نخستین گام ضروری برای ایران راستیآزمایی این ادعا از طریق کانالهای رسمی مانند سفارت سوئیس (حافظ منافع آمریکا) و کشورهای واسطی چون عمان است. همزمان، واکنش قاطع مقامات ایرانی و شکلگیری اجماع ملی علیه این اقدام، ضرورت دوچندانی دارد. سیاست تهران باید از همان ابتدا روشن کند که هیچ تغییری درنام تاریخی خلیج فارس قابل پذیرش نیست و هرگونه بازی با این نماد، تجاوز به هویت ملی ایرانیان تلقی خواهد شد.
پیوند با منافع عربی و اختلافافکنی هدفمندبررسی دقیقتر نشان میدهد که این اقدام احتمالی ترامپ، نه صرفاً یک ژست نمادین، بلکه تلاشی چندمنظوره برای بازیابی موقعیت آمریکا درخاورمیانه است. نخستین هدف، تحکیم پیوند با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، بهویژه عربستان سعودی است. در زمانی که تهران و ریاض روند تنشزدایی را آغاز کردهاند و عربستان نیز تمایلاتی به سمت چین نشان داده، واشنگتن با این حرکت میکوشد شکاف جدیدی میان ایران و کشورهای عربی ایجاد کند و متحدان سنتی خود را بازگرداند.
تحقیر نمادین ایرانتغییرنام خلیج فارس دراسناد رسمی آمریکا، اقدامی فراتر ازتغییر الفاظ است؛ این یک تحقیر نمادین با هدف کاستن از اعتبار ومشروعیت تاریخی ایران در منطقه است. خلیج فارس، نهتنها یک نام جغرافیایی بلکه بخشی ازحافظه تاریخی وهویت تمدنی ایران به شمار میرود. از این منظر، واشنگتن درصدد است با ضربه زدن به این نماد، به طور غیرمستقیم قدرت نرم ایران را در حوزه خاورمیانه تضعیف کند.
از تشدید تنش تا بحران منطقهایدر صورتی که این خبر صحت داشته باشد و عملیاتی شود، منطقه شاهد یک جهش جدی در سطح تنشها خواهد بود. مذاکرات دیپلماتیک ایران با همسایگان و حتی مذاکرات برجامی با غرب، وارد فضای بسیار پرریسک و شکنندهای میشود. در این وضعیت، ایران ناچار است نه تنها دیپلماسی خود را تهاجمیتر کند، بلکه نشان دهد که در برابر تعرض به نمادهای ملی، گزینههای قهری دردستورکار قرار دارد. ورود مقاماتی چون رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به این عرصه، به عنوان پیام روشن به طرفهای منطقهای و فرامنطقهای ضروری خواهد بود: دفاع از تمامیت ارضی و نمادهای ملی ایران، صرفاً درسطح وزارت امورخارجه پیگیری نمیشود، بلکه ابعادی راهبردی و امنیتی دارد.
تمرکز بر کشورهای عربی: راهبرد فشار نرمدر مواجهه با این سناریو، تهران باید تمرکز راهبردی خود را بر کشورهای عربی بگذارد. پیامی که باید مخابره شود این است که تغییر وضع موجود در نامگذاری خلیج فارس، تلاشی علیه روند تنشزدایی و حسن همجواری است. از آن جا که کشورهای عربی خود منافع اقتصادی، سیاسی و امنیتی در حفظ روابط مثبت با ایران دارند، فشار برآنان ممکن است کارسازتر از فشار مستقیم بر واشنگتن باشد. سیاست هوشمندانه، ترکیبی از تهدید ضمنی، دیپلماسی فعال و بهرهگیری از ابزارهای رسانهای برای شکلدهی افکارعمومی جهان عرب خواهد بود.
پیوند نام خلیج فارس با بحران جزایر سهگانهیکی از نگرانیهای عمده این است که تغییر نام خلیج فارس، بهانهای برای تشدید ادعاهای بیاساس برخی کشورهای عربی درباره جزایر سهگانه (تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی) شود. این جزایر که بخشی از خاک لاینفک ایران هستند، سالهاست موضوعی برای نزاع تبلیغاتی بودهاند و این اقدام میتواند آن نزاع را وارد مرحلهای خطرناکتر کند. در این چارچوب، جمهوری اسلامی باید هشدارهای آشکاری صادر کند مبنی بر این که هرگونه تعرض به وضعیت حقوقی جزایر سهگانه، خط قرمز امنیت ملی ایران است و پاسخ متناسبی خواهد داشت.
پروژه تضعیف داخلیدر این میان، باید هوشیار بود که جوسازی رسانههای فارسیزبان معاند، خود بخشی از جنگ روایتهاست. این جریانهای رسانهای، در صددند تغییر نام خلیج فارس را به مذاکرات هستهای گره بزنند و آن را به عنوان نتیجهای از توافقات پنهان یا نماد ضعف و تسلیم نظام جلوه دهند. درحالی که ماهیت این اقدام، کاملاً در چارچوب سیاستهای ضدایرانی تعریف میشود و هیچ ارتباط مستقیمی با فرآیندهای دیپلماتیک جاری ندارد.
هدف اصلی این پروپاگاندا، تضعیف موقعیت داخلی ایران، ضربه به انسجام ملی و تردیدافکنی دراعتماد عمومی به تیم مذاکرهکننده کشوراست. از این رو، تفکیک دقیق بین تحرکات واقعی درعرصه دیپلماسی و سناریوهای رسانهای مغرضانه، برای حفظ قدرت چانهزنی و انسجام ملی، اهمیتی دوچندان دارد.
واکنش هادر پی انتشار این خبر مقامات رسمی، کاربران شبکههای اجتماعی و کارشناسان سیاسی به سرعت نسبت به این موضوع حساسیت نشان داده و بر لزوم ایستادگی قاطع در برابر این اقدام تأکید کردند.
قالیباف رئیس مجلس با انتشار عکسی قدیمی از اسناد موجود در کتابخانه مجلس با لحنی
کنایه آمیز نوشت : «از کتابخانه مجلس خواستم تعدادی از نقشههای قدیمی خلیج فارس را که در آرشیو موجود است منتشر کنند. گفتند اینقدر زیاد است که به هر کدام از سیاستمداران متوهم یک نسخه میرسد. شاید کفش و لباس با درهم و دلار خریدنی باشد ولی تاریخ و جغرافیا خریدنی نیست، عِرض خود میبری و زحمت ما میداری»
سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، در توئیتی مفصل به این مسئله واکنش نشان داد. او نوشت:
«نام خلیج فارس، مانند بسیاری از نامهای جغرافیایی، ریشه عمیق در تاریخ بشر دارد. ایران هرگز به استفاده از نامهایی مانند دریای عمان، اقیانوس هند، دریای عرب یا دریای سرخ اعتراضی نداشته است. استفاده از این نامها به معنای مالکیت هیچ ملت خاصی نیست، بلکه نشاندهنده احترام مشترک به میراث جمعی بشریت است. در مقابل، اغراض سیاسی برای تغییر نام تاریخی خلیج فارس، نشاندهنده نیت خصمانه علیه ایران و مردم آن است و به شدت محکوم میشود. چنین اقدامات مغرضانهای، توهین به همه ایرانیان، صرف نظر از پیشینه یا محل اقامت آن ها، است. امیدوارم که شایعات مضحکی که در مورد نام خلیج فارس وجود دارد، چیزی بیش از یک کمپین دروغ پراکنی توسط افراد «همیشه جنگطلب» برای خشمگین کردن ایرانیان در سراسر جهان و تحریک آن ها نباشد. مطمئنم که رئیس جمهورآمریکا میداند که نام خلیج فارس قرنها قدمت دارد و توسط همه نقشهنگاران و نهادهای بینالمللی به رسمیت شناخته شده است و حتی تا همین اواخر دهه ۱۹۶۰ توسط همه رهبران منطقه در مکاتبات رسمی خود استفاده میشد. هرگونه اقدام کوتهبینانه در این زمینه هیچ اعتبار یا اثر قانونی یا جغرافیایی نخواهد داشت، جز آن که خشم همه ایرانیان از هر قشر و عقیده سیاسی در ایران، ایالات متحده و سراسر جهان را به دنبال خواهد آورد.»
همچنین محمدجواد ظریف وزیر اسبق خارجه نیز نوشت : «آنچه پیرامون استفاده از نام ساختگی برای خلیجفارس شنیده میشود هر ایرانی میهن دوست از هر گرایشی را به خشم میآورد. برای ایران، به جهانیان و ساکنان کاخ سفید نشان خواهیم داد که ایرانیان، همراه و هم زبان، این سوداگری کوته بینانه را برنمیتابند. شاید فردا برای این همبستگی میهنی دیر باشد.»
کاربری با اشاره به نقشه های بسیار قدیمی از خلیج فارس نوشت : « پیشنهاد میکنم ترامپ فردا در مسیر کاخ سفید، سری به کتابخانه کنگره آمریکا بزند و دهها نقشه تاریخی مزین به نام دریای همیشگی پارس را در آرشیو آن کتابخانه ببیند»
همچنین پس از آن که خبرگزاری آسوشیتدپرس اعلام کرد دونالد ترامپ قصد دارد نام خلیج فارس را به خلیج عربی تغییر دهد، برخی رسانههای فارسیزبان و کانالهای تلگرامی ایرانی، بدون ارائه منبع معتبر، خبر دادند که پسر ترامپ و استیو ویتکاف این خبر را تکذیب کردهاند. این ادعا در حالی مطرح شده است که هیچ منبع خارجی معتبر تاکنون چنین خبری را منتشر نکرده است.
یادداشت مرتبطاین" خلیج "تا ابد" فارس" می ماند! غلامرضا بنی اسدی
کسی به یک وجب از خاکِ ما طمع داشته باشد و چپ نگاه کند، دست درچشمش می کنیم. شرق وغرب وشمال وجنوب کشور هم هیچ فرقی ندارد. اگر کسی به جغرافیای هویتی ما هم چپ نگاه کند، بازانگشت ماست که درچشمش، تیر می شود. ما نقشه صدامیان را بر هم زدیم و زدیم زیر پای سربازانش وقتی خرمشهر ما را "محمره" خواندند و آبادان ما را عبادان! الان هم با هر نگاه و گرایش و زبان و قومیت صف می کشیم و دیوار می شویم کسی بخواهد به هویت و تاریخ ما بد نگاه کند. دیوار می شویم، صخره می شویم در برابر هر مسخره ای که بخواهد "خلیجِ فارس"، خلیج تا ابد فارس را به نام دیگری بخواند. این زمزمه های زوزه آسا را به غرش شیر جواب می دهیم از هرکه باشد. این که آمریکایی ها بخواهند برای خوشایند این و آن، چنین کنند و با جعل نام، بی سوادی تاریخی خود را به رخ کشند، عملا میز مذاکرات را چپه خواهند دید. توقع است به منطق بین المللی و قدمت تاریخی احترام بگذارند و جز "خلیج فارس" نامی برای این پهنه آبی برزبان نیاورند. راه توافق هم رفق و مدارای دوطرفی است نه بخشیدنِ سمرقند و بخارا به خال هندوی همسایه. همسایه هم حتما حرمت سایه و سواد تاریخی و همراهی را باید نگه دارد. با احترام می شود روی خلیج فارس، پل های مستحکم دوستی گذاشت. پل هایی که برادری همه ما را تضمین و امنیت همه مان را تامین کند. چنین نشود که دیگران بخواهند فرش را از زیر پای همه مان بکشند. روابط را بر قواعد می توان استوار کرد که اولین قاعده اش احترام به جغرافیای سیاسی و هویتی طرفین است.