از چند دهه پیش تا همین امروز، برخی کشورها تلاش کردهاند تا با شیطنتهایی،یک نام جعلی را جایگزین نام تاریخی و معتبر «خلیج فارس» کنند. تازهترین نمونه این رفتارهای غیر اخلاقی و مداخله جویانه، همین چند روز پیش بود که یک رسانه آمریکایی، با اظهارات تحریکآمیز خود به این جریان دامن زد، اقدامی که با واکنشهای گستردهای از سوی مردم ایران و فارسی زبانان مواجه شد.با این حال، واقعیت این است که شواهد تاریخی و اسناد معتبرایران و جهان از قرنها پیش نام «خلیج فارس» را تأیید میکنند. همچنین این نام از دیرباز در آثار ادبی فارسی جایگاهی ویژه داشته و در آینه شعر و نوشتار بزرگان ادب فارسی، از جمله فردوسی و ناصرخسرو و... انعکاس یافته است.

فردوسی؛ نگهبان تاریخ و هویت ایرانی
حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه در داستان «کرم هفتواد»، از دریای پارس یاد کرده و آن را بخشی از قلمرو ایران معرفی کرده و اهمیت آن را در دوران اشکانی و ساسانی نشان داده است. او در این بخش از شاهنامه چنین میسراید:
«به شهر گُجاران به دریای پارس
چه گوید ز بالا و پهنای پارس»
شاهنامه فردوسی، در این بخش از روایتهای تاریخی خود، نام دریای پارس را در کنار دیگر نشانههای هویت ایرانی آورده و این نام را در حافظه تاریخی فارسیزبانان ماندگار کرده است.
ناصرخسرو؛ سفرنامهنویسی که از خلیج فارس سخن گفت
ناصرخسرو قبادیانی، شاعر و فیلسوف قرن پنجم هجری، نیز در سفرنامه مشهورخود به خلیج فارس اشاره کرده است. او در مسیر بازگشت از سفر حج، از این پهنه نیلگون عبور کرده و در بندر «مهروبان» توقف داشته است. در این بخش از سفرنامه، او موقعیت جغرافیایی مناطق اطراف خلیج فارس را توصیف کرده و به نواحی جنوبی ایران اشاره کرده است.
خلیج ایرانی در آثار جغرافی دانان
در آثار جغرافیدانان و تاریخنویسان کهن، نام خلیج فارس با عباراتی همچون «بحر فارس»، «بحر الفرس»، «الخلیج الفارسی» و «خلیج العجم» ثبت شده است. ابوریحان بیرونی، ابن خردادبه، یعقوبی، ابن فقیه همدانی، حمدا... مستوفی، یاقوت حموی و ابن بطوطه از جمله دانشمندانی هستند که در آثار خود به این پهنه گسترده دوست داشتنی اشاره کردهاند.
ابوریحان بیرونی در «التفهیم لاوایل صناعة التنجیم» و «قانون مسعودی» به نام خلیج فارس اشاره کرده است. همچنین در کتاب «حدود العالم من المشرق الی المغرب» که یکی از کهنترین متون جغرافیای فارسی است، آمده است:
«دریای بزرگ که آن را بحرالاعظم خوانند و این دریا را پنج خلیج است، یکی از آنها را خلیج فارس خوانند و...»
نامی که در تاریخ جاودانه شد
در کنار شاعران و نویسندگان فارسیزبان، تاریخدانان عرب نیز بر نام خلیج فارس تأکید کردهاند. جرجی زیدان، تاریخدان برجسته عرب، تصریح کرده است که بحر فارس به آبهایی اطلاق میشده که سرزمینهای عرب را احاطه کرده است.
خلیج فارس از قرن های گذشته تا امروز
همان طور که گفته شد نام خلیج فارس از دهههای گذشته تا امروز پیوسته آثار شرق شناسان و ادیبان فارسی زبان تکرار شده است. از ناصر خسرو و فردوسی بگیرید تا همین یک قرن پیش که میرزا محمّد نصیرالحسینی (زاده ۱۲۳۳ خورشیدی -درگذشته ۱۲۹۹ خورشیدی) که شاعر، نویسنده، نقاش، جهانگرد، موسیقیدان و ادیب اهل ایران بود. در کتاب «آثارالعجم» که در حقیقت دایره المعارفی قابل اعتنا و معتبر است، درباره خلیج فارس چنین میگوید: دریای فارس که آن را خلیج عجم نیز گویند متصل است به بحر هند و در حقیقت شعبهای از آن است و....
شاعران علیه توطئه پردازیها
در میان این واکنشها، نام ابوالقاسم حالت، شاعر، مترجم و طنزپرداز برجسته معاصرمان،نیز میدرخشد. او در قصیدهای بلند با ۱۲۵ بیت، تاریخ خلیج فارس را روایت کرده و از توطئههای بیگانگان پرده برداشته است این قصیده به قدری تازه و امروزی است که احساس میکنیم ابوالقاسم حالت همین چند روز پیش آن را درپاسخ به شیطنتهای رئیس جمهور آمریکا و برخی کشورهای عربی سروده است. ابوالقاسم حالت میگوید:
بدین خلیج، عرب نام تازهای داده است
چنان نه بهره و بیجا که جای استهزاست
زنام تازه غرض چیست؟ عاقلان دانند
که این سخن ز دهان کدام هرزه در است
بلی به تفرقه افکندن و حکومت نیز
همیشه امپریالیسم را یدی طولاست
خلیج فارس اگر میشود«خلیج عرب»
برای تفرقه اندر میان ما و شماست
و....
وقتی شاعر تاجیکستانی کام امرای عرب را تلخ میکند
یکی از مشهورترین سرودههای شاعر بزرگ تاجیکستان استاد مومن قناعت درباره «خلیج فارس» است، او در دهه 80 میلادی، شعری سروده که ردیف آن خلیج فارس است. استاد مؤمن قناعت این شعررا در یکی از محافل عربی خواند و جسارت شاعر پارسی گوی، خاطر امرای عرب را تلخ کرد به گونهای که تا آخر مجلس در سکوت محض فرو رفتند.
از خلیج فارس میآید نسیم فارسی
ابر از شیراز میآید چو سیم فارسی
دُر از این دریا نمیجویم چو دور افتاده است
از تگ دریا ته چشم یتیم پارسی
میرسد از کشتی بشکسته شعر بی شکست
شعر هم بشکست با بند قدیم پارسی
شیخ را سرمست دیدم یک شبی از بوی نفت
رفت با عطر کفن عطر و شمیم فارسی