
هانری دوکولیبوف عکاس فرانسوی بود که به دستور ناصرالدین شاه با قشون دولتی برای تهیه عکس از جنگ با ترکمنان تکهای راهی شد اما به اسارت آنها درآمد. او در کتابش در خصوص علاقه ترکمنان به اسب و سوارکاری مینویسد: «برای حراست از باد شدید و صحرایی، کلبه زیرزمینی برای اسبها درست میکنند. زمین را میکنند و قسمتی از محل ورودی را شیب میدهند تا اسب بهراحتی وارد یا خارج شود. اگر برف ببارد، قبلاً محل را برفروبی میکنند تا اسب اذیت نشود. تابستانها نیز برای حفاظت از گزند گرمای سوزناک، اسب را میپوشانند. کلاه مخصوصی بر سر آن میگذارند تا سوز گرما را بگیرد و چشمان اسب زیر سایه باشد. طول مسابقه اسبدوانی معمولاً یک کیلومتر است. در هر مسابقه شش یا هفت اسب بیشتر شرکت نمیکند. ریشسفیدی که امین مسابقه است، در آخر خط روی بلندی میایستد. چند نفر هم در جای شروع خط (محل استارت یا دپار) به سوارکاران نظم میدهند تا چابکسواران همگی در یک لحظه حرکت کنند. ریشسفید مسابقه به چابکسوار برنده پارچه گلدار هدیه میدهد. چابکسوار نیز آن پارچه را به گردن اسب میبندد و به طرف تماشاچیان حرکت میکند. اگر باز هم بخواهد در مسابقهای شرکت کند، آن پارچه را بر گردن اسب میبندد. ترکمنها برای اینکه اسب خود را زیاد خسته نکنند، در ماه بیشتر از دو یا سه بار در مسابقات اسبدوانی شرکت نمیکنند. آذینبندی اسب نیز منحصربهفرد است. زیورآلاتی از نقره و آبطلا، اسب را زیباتر نشان میدهد. مثلاً گردن اسب «آلاغایش» (نوار چرمی که روی آن را با نقره و آبطلا آرایش میدادند و بسیار هم گرانقیمت است) میبندند. سینهبند هم همچنین. حتی پیشانیبند «یلفهووچ» برای دفع مزاحمت حشرات نیز از نقره و آبطلاست.