printlogo


اگر بر سرت سایه دارند یا نه!  


سید احمد میرزاده-روزگاری دستت به آسمانۀ اتاق نمی‌رسید امروز به طاقِ آسمان می‌رسد. قد کشیده و قامت افراشته‌ای چندان که ایوانت را بر کیوان پایه زده‌ای. بر کدامین کوهسار ایستاده‌ای که نامت ستارۀ پیشانی آسمان شده است؟ از زمین گسسته و به آسمان پیوسته‌‌ای اما به یادآر که هنوز بر شانه‌های پدر نشسته‌ای. اگر زمانه به نام تو افتخار کند / تو در زمانه مکن فخر جز به نام پدر
از نبردهای سهمگین روزگار، مغرور و گردن‌فراز بازمی‌گردی اینک ای پهلوانِ پلنگ‌افکنِ پیلتن! لختی از عهد خردی‌ات به یادآر. به یاد آر که «ریزۀ روزی تو از ریزش ریسمان مادر» بوده است؛ واخفِض لهُما جَناحَ الذُّلِ: پس بال فروتنی را پایین بیاور! پایین‌تر! باز هم پایین‌تر... اینک به خاک بیفت و بر پای مادر بوسه بزن! بهشت، زیر قدم‌های مادر است.
آفریدگاری که جهان را در شش روز آفرید، نیکی به آن دو را چنین در میزان بندگی خود نهاد: «وَ قَضی رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» در پگاه الست، آن دم که گِل آدمی را با دست خویش ورز می‌داد پاس آن دو را همسنگ شکر خود کرد: «أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوالِدَیْکَ.» پس ناسپاسی‌شان را با شرک همسایه ساخت: «إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بوالِدَیْهِ» از شکر تا شرک چه راهی است؟
اگر آفتاب‌نشینی یا خاکسترنشین، اگر بر سرت سایه‌ای دارند یا نه، در پگاه واپسین، دوگانه‌ای بگزار و به فرجامِ آن فریاد کن: «رب ارحَمهُما کما ربَّیانی صغیرا.» اگر گاهی «اطاعت»شان نمی‌توان کرد اما «نیکی» به آن دو فرمانی بی چون و چراست. مگر آن هشتمین امام، حجّت را این‌گونه تمام نکرد: برُّ الوالِدَینِ واجِبٌ وإن کانا مُشرِکینِ. (بحار الانوار، ج74،ص72)