printlogo


خودت هستی یا شبیه همه؟
سید مصطفی صابری، روزنامه‌نگار|

زندگی امروز ما، گره خورده با موبایل و شبکه‌های اجتماعی‌ است؛ ابزاری که نه‌تنها ارتباطات‌مان را آسان کرده، بلکه بخش بزرگی از هویت و تصویر ما از خودمان را هم شکل می‌دهد. حالا دیگر کمتر کسی است که صفحه‌ای در فضای مجازی نداشته باشد یا لحظاتی از زندگی‌اش را با دنبال‌کننده‌ها به اشتراک نگذارد. اما آن‌چه در این رفت‌وآمد بی‌پایان میان دنیای دیجیتال و واقعیت به تدریج اتفاق افتاده، شکل‌گیری یک هویت نو و تازه است؛ هویتی که شاید چندان به خود واقعی ما شبیه نباشد. «ایگوی دیجیتال» یا همان تصویری که از خودمان به دیگران در فضای مجازی نشان می‌دهیم، حالا به بخشی جدانشدنی از زندگی‌مان تبدیل شده است. اهمیت پرداختن به این موضوع در این است که این هویت مجازی می‌تواند تاثیرات عمیقی بر روان، احساسات و حتی روابط اجتماعی ما بگذارد. اگر ندانیم مرز کجاست، این ایگو خیلی راحت جای هویت واقعی ما را می‌گیرد و ممکن است باعث بروز اضطراب، مقایسه‌ بیش از حد و حس ناکافی بودن شود. در این مطلب، ابتدا درباره چگونگی شکل‌گیری ایگوی دیجیتال و نقش شبکه‌های اجتماعی در تقویت آن می‌خوانید. سپس به پیامدهای روانی و اجتماعی این پدیده خواهیم پرداخت.

شکل‌گیری و بروز ایگوی دیجیتال
در دوران گذشته، هویت هر فرد بیش از هر چیز در جمع‌های کوچک و میان آشنایان واقعی معنا پیدا می‌کرد؛ اما امروز با رشد سرسام‌آور شبکه‌های اجتماعی، فرصتی بی‌سابقه برای ساختن و نمایش چهره‌ای جدید و پرزرق و برق از خودمان فراهم شده است. این چهره تازه، همان ایگوی دیجیتال ماست؛ تصویری که الزاما با واقعیت زندگی‌مان یکی نیست. خلاصه ایگوی دیجیتال درواقع همان تصویری است که خودمان در فضای مجازی برای دیگران می‌سازیم. این تصویر با خودِ واقعی ما که ضعف‌ها، محدودیت‌ها و ناکامی‌هایی طبیعی دارد، متفاوت است. بسیاری از ما در فضای مجازی ترجیح می‌دهیم تنها بخش‌هایی از شخصیت و زندگی‌مان را که جذاب‌تر و پسندیده‌تر است، به نمایش بگذاریم و نقاط ضعف، شکست‌ها یا احساسات ناخوشایند را پنهان کنیم.
نقش شبکه‌های اجتماعی در تقویت این ایگو
پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام و پیام‌رسان‌های مختلف، با ساختار و قابلیت‌هایی مثل پسندیدن، نظر دادن، تعداد دنبال‌کننده و حتی ابزارهایی برای ویرایش عکس و محتوا، میل به تأیید گرفتن و دیده شدن را در ما تشدید می‌کنند. هر بار که عکسی زیبا با جمله‌ای برای تأثیرگذاری منتشر می‌کنیم و با واکنش مثبت دیگران روبه‌رو می‌شویم، یک پله به سمت ایگوی دیجیتال قوی‌تر و ساختگی‌تر قدم برداشته‌ایم. شاخص‌هایی مثل تعداد لایک و دنبال‌کننده، ناخودآگاه تبدیل به معیارهای سنجش ارزش فردی می‌شوند.
تلاشی برای ایده‌آل دیده شدن
خیلی‌ها تلاش می‌کنند از خودشان یک «برند» بسازند؛ یعنی نمود بیرونی شخصیت، علایق و موفقیت‌هایشان را طوری انتخاب می‌کنند که تصویر یک انسان کامل را القا کنند. این انتخاب‌ها معمولا هوشمندانه و هدفمند هستند: افراد معمولاً تصاویری از سفرهای خوش و فضاهای شاد یا دستاوردها و موفقیت‌ها را به اشتراک می‌گذارند و از غم‌ها، دغدغه‌ها و شکست‌ها حرفی نمی‌زنند. نمایش زندگی لوکس یا موفقیت‌های گزینشی، بدون اشاره به تلاش‌ها و شکست‌های پشت صحنه، انتشار تصاویر و نوشته‌هایی فقط برای جلب توجه و تحسین، پنهان کردن نقاط ضعف یا تجربه‌های ناخوشایند در زندگی واقعی، استرس یا اضطراب از کم بودن میزان پسندیده شدن و دنبال‌کننده‌ها، وابستگی به واکنش دیگران و احساس رضایت یا نارضایتی وابسته به تأیید مخاطبان از نشانه‌های رایج بروز ایگوی دیجیتال است. واقعیت این است که ایگوی دیجیتال نه‌تنها برای دیگران که گاهی برای خودمان هم باورپذیر می‌شود و ما را به سمت مقایسه دایمی و دوری از خود اصیل سوق می‌دهد. این فرایند اگر بی‌وقفه و بدون آگاهی ادامه پیدا کند، می‌تواند به مرور مرز میان دنیای واقعی و مجازی ما را مخدوش کند و آرام آرام هویت‌مان را تحت‌تأثیر قرار دهد.

​​​​​​​
پیامدهای ایگوی دیجیتال بر فرد و جامعه
افزایش اضطراب| یکی از مهم‌ترین پیامدهای ایگوی دیجیتال، رشد احساس اضطراب و نگرانی مداوم است. افراد به دلیل مشاهده مکرر زندگی، موفقیت‌ها و لحظات خوش دیگران در شبکه‌های اجتماعی، ناخواسته خود را با آن‌ها مقایسه می‌کنند. این مقایسه عموماً ناعادلانه است، زیرا هر کس تنها بخش‌های خوب و جذاب زندگی‌اش را به اشتراک می‌گذارد. ضمن این‌که وقتی ایگوی دیجیتال، تنها نیمه‌های زیبا و بی‌نقص زندگی را نشان می‌دهد، احساس ناکافی بودن در کاربران بیشتر می‌شود.
ترس از عقب ماندن| دیدن جشن‌ها، سفرها، پیشرفت حرفه‌ای و شادی‌های دیگران در فضای مجازی، یک نگرانی همیشگی برای از دست دادن فرصت‌ها (FOMO) ایجاد می‌کند. کاربر حس می‌کند که ممکن است اتفاق مهمی را از دست بدهد و این موضوع باعث بی‌قراری، نداشتن تمرکز و حتی کم‌خوابی می‌شود.
وابستگی به تأیید آنلاین|شبکه‌های اجتماعی با سازوکاری مثل لایک، کامنت و تعداد دنبال‌کننده، فرد را به سمت وابستگی به تأیید دیگران سوق می‌دهند. احساس خوب یا بد بودن، مستقیم به کم و زیاد شدن این واکنش‌ها گره می‌خورد و فرد دیگر نمی‌تواند مستقل از نظر دیگران درباره خودش قضاوت کند.
افزایش ظاهرگرایی| برخی افراد به دلیل نیاز دایمی به دیده شدن و تأیید گرفتن، به انتشار بیش از حد عکس‌ها و موفقیت‌های ظاهری رو می‌آورند. این رفتار به تدریج باعث تقویت حس خودشیفتگی و تمرکز غیرمنطقی روی ظاهر و زندگی پر زرق و برق می‌شود که فاصله‌ای عمیق بین آن‌ها و واقعیت ایجاد می‌کند.
رواج فرهنگ سطحی‌نگری| در فضای مجازی ارزش‌گذاری افراد عموماً بر اساس ظاهر، دارایی، سبک زندگی و موفقیت‌های سطحی انجام می‌شود. این اتفاق باعث می‌شود افراد به جای عمق روحیات و ویژگی‌های انسانی، بیشتر دنبال تبلیغ و نمایش بخش‌های خاصی از خودشان باشند.
کمرنگ شدن روابط واقعی| بسیاری از تعاملات اهمیت خود را از دست داده و جای خود را به گفت و گوهای کوتاه، پیام‌ها و واکنش‌های سطحی داده‌اند. این فاصله گرفتن از ارتباط واقعی، باعث کاهش صمیمیت، همدلی و شکل‌گیری سوءتفاهم‌های زیاد در جامعه شده است.
نشانه‌های فاصله گرفتن از هویت واقعی
حفظ فاصله سالم میان هویت دیجیتال و هویت واقعی، به معنای انکار فضای مجازی نیست؛ بلکه پیدا کردن توازن است. قرار گرفتن بیش از حد در نقش ایگوی دیجیتال، فرد را از لذت ساده زندگی روزمره، پذیرش اشتباهات و رشد طبیعی دور می‌کند. هرچه ارتباط ما با خود واقعی تقویت شود، ارتباطات اجتماعی‌مان عمیق‌تر و حس رضایت‌مان پایدارتر خواهد بود. برای همین باید به نشانه‌های غلبه ایگوی دیجیتال بر هویت واقعی حساسیت نشان دهیم. به‌طور مثال کسانی که بیش از اندازه در ساخت و نمایش تصویری بی‌نقص غرق می‌شوند، معمولاً در تنهایی و خلوت خود دچار احساس پوچی، نداشتن رضایت و گاه هویت‌پریشی می‌شوند. فرد ممکن است به جایی برسد که باور کند فقط به خاطر ظاهر یا دستاوردهای ظاهری دوست‌داشتنی و پذیرفتنی است، نه به خاطر ویژگی‌های اصیل انسانی. ترس از قضاوت دیگران یا در حاشیه قرار گرفتن، باعث می‌شود فرد بخشی از شخصیت واقعی خود را پنهان کند، به جای این که آن را با آرامش و اطمینان نمایش دهد.
مدیریت ایگوی دیجیتال و مسیر به‌سوی تعادل
در عصر دیجیتال، حفظ تعادل بین ایگوی مجازی و هویت واقعی بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. گام اول برای مدیریت ایگوی دیجیتال، افزایش خودآگاهی است؛ یعنی شناخت دقیق از خود، نقاط قوت و ضعف و پذیرش بخش‌های مختلف شخصیت، بدون آن‌که ارزش فردی را به نظرات و بازخوردهای آنلاین گره بزنیم. باید آگاه باشیم که میزان لایک و دنبال‌کننده‌ها، تعیین‌کننده ارزشمندی ما نیست. در ادامه سواد رسانه‌ای هم نقش کلیدی دارد. با تحلیل و فهم درست محتوای منتشرشده و تشخیص تصویرسازی‌های اغراق‌شده، دیگر اسیر باورهای اشتباه و مقایسه‌های ناعادلانه نمی‌شویم و می‌توانیم واقعیت را از نمایش جدا کنیم. گاهی لازم است با یک دیجیتال دتوکس آگاهانه، یعنی فاصله‌گیری موقتی و انتخابی از شبکه‌های اجتماعی، ذهن و احساسات خود را بازیابی کنیم. این فرصت به ما کمک می‌کند تا نگرش‌مان نسبت به خود و زندگی بازسازی شود. نکته بعد تقویت روابط واقعی است، یعنی برقراری ارتباط چهره به چهره، حمایت انسانی و تجربه حس تعلق خاطر که بهترین پادزهر برای اثرات مخرب ایگوی دیجیتال است. در نهایت، باید تعریفی شخصی و درونی از موفقیت و خوشبختی بسازیم، موفقیت بر مبنای رشد فردی، حال خوب، رضایت واقعی و اهداف اصیل؛ بدون آن‌که همیشه خود را با دیگران در فضای مجازی مقایسه کنیم. این رویکرد به ما کمک می‌کند در جهان دیجیتال، اصالت و آرامش بیشتری را تجربه کنیم.