printlogo


از مظلومیت رئیسی  تا مظلومیت پزشکیان 
علی مهدیان



با شما هستم‌. شما که آن روز به رئیسی ستم کردید و امروز هم به پزشکیان. آن روز که در رادیو و تلویزیون بر سر رئیسی فریاد می زدید که «چرا مسببین وضع موجود را عوض نمی کنی» یادتان هست؟ یعنی ساده نباش سید، با همه کار نکن، بیا توی قوطی کبریت حزب و گروه با تعاریف ما، تا «انقلابی باشی». تو انقلابی نیستی چون در خط کشی های ما نیستی. همین شما حالا وقتی می بینید پزشکیان، تیم دولتش آن طورها که فکر می کردید مخالفتان نیست، وقتی دیدید حتی ظریف با دیدن انتخاب های پزشکیان با ناراحتی سخن از استعفا گفت، وقتی جملات او را در همراهی با رهبری و آرمان هایش شنیدید، سکوت کردید و به روی خود نیاوردید، چرا، چون به او رای نداده ایم.
شما مرحوم علامه مصباح را که فخر حوزه علمیه شیعه بود، در قوطی کبریت گروه سیاسی خود چنان مخفی کردید که یک عده سمت او هم نمی روند و چقدر آن مرد بزرگ مظلوم بود و هست و همین کار را هم حالا با رئیسی می کنید، اسمش را تبدیل می کنید به پرچم گروه و حزب کوچک تان. کاش اصلا از او سخن نمی گفتید با این اخلاق پر از نفی و رد و انکار. امروز حتی وقتی پزشکیان به خانه رئیسی می رود و به مادرش سر می زند، نمی بینید، وقتی آن جملات را در همایش تکریم رئیسی درباره رئیسی می گوید که همگی متعجب می شوید باز سکوت می کنید. وسط مبارزه تمام عیار کشور با دشمن، مشغول سرک کشیدن در اندرون زندگی این و آن و بازی رسانه ای خود هستید و حرف های رهبری و توصیه هایش به انقلابی ها هم کشک، یادتان هست؟  همین شما در اوج مشکلات کرونا، مخبر را متهم به کلاشی و دروغگویی در ماجرای کرونا می کردید، یادتان هست؟ شما کی سعی کردید کمک رساننده باشید؟ کی واقعا؟ فحش دادن، توهین کردن، بی اعتمادی پخش کردن، ناامید کردن، ذهن گرایی و فانتزی گری و تخیل انقلاب را به اسم «مقابله با عملگرایی» قالب کردن، شد انقلابی گری؟ این چه انقلابی گری است؟  
آن روز که رهبری می گفت: وقتی دشمن، رئیسی را می زند، من و شما باید دفاع کنیم، شما سکوت کردید و حتی برخی او را و شهید امیرعبداللهیان و باقری و این و آن را به ادامه روحانی و ظریف متهم کردید و حالا هم با این که می بینید از قبل از انتخاب شدن پزشکیان تا امروز چطور رسانه های دشمن او را نشانه گرفته و می زنند و می بینید چطور رهبری به همراهی و انسجام با او توصیه می کند، باز خود را به نشنیدن می زنید و کلمه وفاق و انسجام را هو می کنید تا دوقطبی را مقدس کنید. این چه ولایت پذیری است؟ 
شما آن روز که نماز خواندن رئیسی را مسخره کردند، دلسوزی اش را مسخره کردند، به او دروغ بستند که بی سواد است، سکوت کردید، حالا هم پزشکیان را تبدیل به شماره جوک کرده اید و مسخره می کنید. شما کی به ایران فکر کردید ، مدت هاست به اسم انقلابی گری، آدم یک جناح و گروه و حزب خاص شده اید، راحت در زندگی آدم ها سرک می کشید، راحت در رسانه هایتان آبرو می برید، راحت مقابل آنچه خیر است و درست می دانید وقتی از مدیرانتان واقع می شود، سکوت می کنید، راحت در موضع مظلومیت قرار می دهید رئیس جمهور خود را. این مسلک را عوض کنید. بیایید چهل روز چله بگیریم و تصمیم بگیریم عادت کنیم مسلک رئیسی را، که حتی دگراندیش ترین جریانات هم او را به وصف آزاد اندیشی و سعه صدر مدح می کردند، مخالف ترین مخالفانش نیز کارآمدی اش را و رشد اقتصادی در دولت پر کارش را اذعان می کردند، همو که برای حرکت کشور گاهی آن چه می دانست نمی گفت و می گفت سکوت سکوت سکوت. چون اصل و فرع می فهمید. به خاطر کج اخلاقی این و آن، مسیر اصلی را گم نمی کرد، رحمت خدا بر او.
این راه خطاست رفقا. من نمی گویم رئیسی و دولتش هیچ خطایی نداشتند و نمی گویم پزشکیان و دولتش هیچ خطایی ندارند، تفاوت های آن ها را هم می دانم و معتقدم بسیار زیاد است بسیار، اما من که یادم نمی رود چه دوستانی از نزدیکان قالیباف و چه رفقایی از نزدیکان جلیلی و چه بزرگوارانی از نزدیکان خود شهید رئیسی حتی چطور او را و مدیرانش را و تصمیماتش را نقد نمی کردند بلکه تمسخر می کردند و خود را دانای کل می دانستند و می خواستند ثابت کنند او و دولتش کوتوله و نابلد است و حالا که او را حلوا حلوا می کنند نوبت پزشکیان شده، او را می کوبند. این مسیر غلط است، به اسم انقلابی گری اگر انجام شود بدتر است، این راه فقط دل رهبری را می سوزاند و کباب می کند، ناشکری کنیم و نبینیم نعمت هایمان را، به بلا دچار می شویم، بخواهیم یا نخواهیم.