printlogo


پدیده‌ای شیرین به ‌نام امتحانات خرداد 


خرداد که میاد همیشه یاد امتحانات دوران دبستان می‌افتم، یه حس خاصی تو اون امتحانات بود که تو مقاطع بعدی وجود نداشت. شاید چون دردسر زیادی نداشت و گیر نمی‌کردیم، بعدشم اون حس رهایی بعد امتحانات چیز عجیبی بود. انگار دیگه هیچ دغدغه‌ای نداشتیم و قرار بود تا آخر عمر راحت زندگی کنیم. امتحانات خرداد همراه بود با خرید کیک و نوشابه خنک تو راه برگشت، فوتبال بازی کردن بعد از امتحان، وقتی هم می‌رسیدیم خونه همه چی اکازیون بود؛ باد خنک کولر آبی که تازه پوشالش عوض شده بود. مامان‌ها که با یک شربت خوشمزه سکنجبین می‌اومدن و حسابی تحویل‌مون می‌گرفتن. میوه‌های نوبرانه‌ای که تازه‌خوری می‌کردیم یا فالوده طالبی شیرین که جگر آدم رو خنک می‌کرد. تازه اگه امتحان آخر بود که همه چی جذاب‌تر بود. معمولاً قرار می‌ذاشتیم با بچه‌ها بریم ساندویچ بخریم، بعد بریم کلوپ آتاری یا سگا بازی کنیم. تهش هم کلی برنامه برای تعطیلات می‌ریختیم مثل کلاس شنا، فوتبال، کشتی و... که هیچ‌کدوم اجرایی نمی‌شد چون باید می‌رفتیم وردست پدر یا دایی کار می‌کردیم. اما با این‌حال اون حس رهایی که بعد از امتحانات داشتیم تکرار نشدنیه!