
اول خرداد ۱۳۰۰ در اصفهان، در خانهای که صدای تار و آواز همواره در آن جریان داشت، متولد شد. پدرش، شعبان خان، نوازندهای چیرهدست بود و از همان کودکی، جلیل را با جادوی موسیقی آشنا کرد. جلیل شهناز، استاد بیبدیل تار، نهفقط نوازندهای چیرهدست، بلکه راوی احساسات، تاریخ و هویت ایرانی است. هر زخمهای که بر تار میزد، گویی صفحهای از گذشته را ورق میزد و حس و حال یک دوره از فرهنگ و زندگی ایرانیان را به تصویر میکشید.
ورود به عرصه موسیقی؛ از محافل تا رادیو
جلیل شهناز در سال ۱۳۲۸ به رادیو اصفهان راه یافت و بهسرعت جایگاه خود را میان بزرگان موسیقی باز کرد. همکاری با استادان آواز همچون تاج اصفهانی، محمدرضا شجریان و حسین قوامی او را بهسرعت به یکی از برجستهترین نوازندگان موسیقی سنتی ایران تبدیل کرد.
بداههنوازی؛ هنر خلق موسیقی لحظهای
شهناز در بداههنوازی بینظیر بود او قادر بود در لحظه، موسیقیای خلق کند که گویی قرنها پیش نوشتهشده و او بارها و بارها آن را تمرین کرده است. شهناز حتی در بداههنوازیهایش به سنتهای موسیقایی ایران وفادار بود.
روایتگر احساسات مردم
زخمههای تار او، آنچنان در ذهن و روح مخاطبان رسوخ میکردند که در ذهن مخاطب هر نُت تبدیل به کلمهای میشد آنچنان که نیازی به واژه نداشتند. جلیل شهناز در ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ از دنیا رفت، اما صدای تارش همچنان زنده است. موسیقی او فقط مجموعهای از نغمهها نبود؛ راوی زندگی بود، زنده کننده تاریخ و پلی میان نسلها. زخمههای تار شهناز هنوز هم قلب تاریخ ایران را به تپش وامیدارند.
برخی آثار:
جلیل شهناز در طول دوران هنریاش، آثار متعددی را به یادگار گذاشت که هر یک گواهی بر مهارت بیبدیل او در نوازندگی تار است. حضور او در مجموعههای بزرگی همچون آلبومهای غمزده، موج آتش و حماسه ایران، تأثیر شگرفی بر موسیقی سنتی ایران داشت. همچنین تکنوازیهای او در آثاری چون پانزده قطعه برگزیده برای تار و چهارمضراب، بیانگر توانایی بینظیرش در ایجاد حس و جریان در موسیقی بود. همکاریهایش با بزرگان آواز در آثاری ازجمله انتظار دل و دل شیدا با صدای محمدرضا شجریان، نرگس مست با حسامالدین سراج و سکوت با ایرج بسطامی، لحظاتی بینظیر را در موسیقی ایرانی رقم زد. همچنین، آثار مستقل او مانند دفتر تار، عطرافشان، شهناز شهنواز و آوای شهناز نشاندهنده جایگاه او بهعنوان یکی از ستونهای موسیقی ایران است.