printlogo


ایران برای رایان 
سید مصطفی صابری 


از نوزادی دوماهه که باید در آغوش امن مادر می‌بود تا دختر جوان شاعری که لبریز از شور زندگی بود؛ یا مادری که شاید این‌روزها سودای بردن فرزندش به جشن‌های غدیر را داشت، حتی ورزشکاری که رویای سکوهای بزرگ را در سر می‌پروراند و... کوچک، بزرگ، نظامی و غیرنظامی، با تنوعی خاص در سبک زندگی و باورها؛ اسامی و تصاویر شهدای حمله نظامی اسرائیل را که مرور می‌کنیم با طیف وسیعی از قومیت‌ها، ویژگی‌های فردی و نقش‌های اجتماعی مواجه می‌شویم که یک نکته مهم را به ما گوشزد می‌کند که این جنگ زشت و تمام خط قرمزهایی که رژیم کودک‌کش صهیونیستی رد کرده، فارغ از تمام ژست‌های مضحکی که دارد علیه ایران و ایرانی است؛ علیه سرزمینی با هزاران سال تمدن، علیه سرزمینی با قومیت‌ها و فرهنگ‌های مختلف، علیه سرزمینی که قهرمانانی بزرگ داشته از دل تاریخ و اسطوره‌ها چون آرش کمانگیر تا مردانی چون جهان‌آرا، باکری و همت که ورای قومیت و زبان برای یک نام و زیر یک پرچم جنگیدند یعنی ایران. 
* این تجاوز علیه سرزمین حافظ و سعدی است که حافظه تاریخی ما هستند؛ علیه مردمانی که سال‌ها در تاریخ‌شان اهل شعر بودند و حکمت. این جنگی است علیه مردمانی که هر سال محرم که می‌شود زیر بیرق عزای سیدالشهداء جمع می‌شوند. علیه سرزمینی که مردمانی با ادیان مختلف در آن زندگی می‌کنند اما همیشه ایرانی بوده و هستند. این‌جاست که می‌شود یک دل سیر از همه‌چیز ناراحت بود و نقد داشت اما بازهم ایرانی بود. می‌شود رنج روزها و سال‌ها را در سینه داشت و بازهم ایرانی بود. اما نمی‌شود ایرانی باشیم و از کنار تصویر رایان 2 ماهه‌ای راحت بگذریم که دنیا با او و معصومیتش بی‌رحم بود. نمی‌شود با هر باوری، ایرانی باشیم و چشم‌مان را روی تجاوز به خاکی که ریشه در آن داریم و شهادت غریبانه امثال پرنیا عباسی، نجمه شمس، مهدی پولادوند که فرزندان میهن بودند ببندیم، باید در این زمان بین تمام ایرانیانی که دل در گرو نام و خاک ایران عزیز دارند با تمام مولفه‌های هویتی و فرهنگی‌اش انسجامی پولادین برقرار باشد. 
* انسجامی از جنس همدلی، همراهی، اعتماد، بدون تنش با عزمی راسخ برابر مسئله‌ای تازه که هر ایرانی باید به آن حساس باشد تا به‌راحتی از پیش‌رو برداشته شود. حالا دیگر وقت گله‌های قبل نیست. الزام این انسجام از سویی واکنش صریح آن‌هایی است که نسبت به شرایط قبل از حمله اسرائیل نقد داشتند که در بُعد نخبگانی آن هم از سوی بسیاری از افراد مثل محمد فاضلی و... محقق شده و باید جدی‌تر دنبال شود تا کارکرد لازمش را داشته باشد. 
* ضرورت مهم این اتحاد همراهی چهره‌های بانفوذ هنری، فرهنگی و ورزشی است تا به بدنه‌ای از مردم به‌خصوص نوجوانان و جوانان هم رسوخ کند. همه باید یادمان باشد که گرچه داغدار فرزندان میهن هستیم، اما نباید عزت‌نفس‌مان را به اشکال مختلف نادیده بگیریم، هنوز پرچم مقدس‌مان در اهتزاز است و نام ایران کابوس دشمنان است. 
* اما از سویی دیگر هم کسانی‌که داعیه عشق و دفاع از نظام دارند باید به‌یاد داشته باشند عشق به میهن مفهوم وسیعی دارد و قرار نیست شکل ابرازش در همه مشترک باشد؛ نباید عده‌ای را صرف مواضع سیاسی قبلی یا سبک‌زندگی از دایره وطن‌پرستی خارج دانست و با بحث‌هایی مثل این‌که اگر نتیجه انتخابات به شکل دیگری رقم خورده بود امروز فلان و بهمان می‌شد به این انسجام ملی لطمه وارد کرد. 
* در مسیر چرایی و چگونگی تحقق این انسجام باید به‌خاطر داشته باشیم این تهاجم به میهن‌مان تحمیل شده؛ وگرنه دنیا می‌داند ایران مدت‌هاست تمام ظرفیت‌ خود را برای اجتناب از درگیری و تنش به کار گرفته است. اما طرف مقابل به کمتر از نابودی نام ایران و تمام آن‌چه شکل‌دهنده این نام است چون ملت، تاریخ، فرهنگ و... رضایت نمی‌دهد.  
* و ای کاش محور این انسجام رسانه ملی باشد تا بیش از هر زمانی در مسیر عنوانش حرکت کند، اتفاقی که این روزها با درست پوشش ندادن واکنش‌های افرادی چون مهدی کروبی و به‌ویژه روسای جمهور سابق یعنی سید محمد خاتمی و حسن روحانی آن‌طور که باید رقم نخورد. اما رسانه ملی که در روزهای اخیر در بسیاری از جنبه‌ها عملکرد موفقی داشته حالا هم می‌تواند با دعوت از طیف‌های مختلف زمینه این مهم را رقم بزند؛ چرا که نخبگان و نمادهای جریان‌های مختلف فکری، سیاسی و حتی قومیتی می‌توانند با نفوذ خود در بدنه جامعه در این مسیر گام بزرگی بردارند. 

چرا شهرک فرماندهان نیروی هوایی رژیم صهیونیستی با موشک های سپاه هدف قرار گرفت؟
ویرانی بی سابقه در تل آویو!


تنها ساعاتی بعد از ماه عسل چندساعته صهیونیست‌ها، پدافند هوایی ایران از عصر جمعه با هدف قرار دادن پرتابه‌ها و ساقط کردن  چندین جنگنده و نیروی تهاجمی ایران با کلید زدن عملیات وعده صادق۳، غروب عملیات یک‎طرفه رژیم صهیونی را رقم زدند. در این بین، صحنه‌های ویرانی ناشی از سقوط یک موشک ایرانی در شهر ریشون لتسیون در جنوب تل آویو، باعث شوک در اسرائیل شده است تا جایی که شهردار ریشون لتسیون در جنوب تل‌آویو گفت: خیلی‌ چیزها دیده‌ام اما هرگز چنین ویرانی و خرابی‌ای را ندیده بودم. انگار در غزه ایستاده‌ام! ریشون لتسیون (Rishon LeZion) یکی از شهرهای بزرگ اسرائیل است که در جنوب تل‌آویو و در منطقه مرکزی قرار دارد. این شهر یک مرکز عمدتاً مسکونی، تجاری و صنعتی است و به‌طور رسمی یک پایگاه هوایی فعال در داخل محدوده شهری آن ندارد، اما در اطراف آن و در ناحیه مرکزی اسرائیل، چند پایگاه و زیرساخت نظامی مهم قرار دارد که به‌واسطه نزدیکی جغرافیایی، می‌توانند در تحلیل‌های نظامی یا دفاعی مرتبط تلقی شوند. مهم‌ترین پایگاه‌ها و تسلیحات نظامی مرتبط با منطقه ریشون لتسیون:
1. پایگاه هوایی پالمکیم (Palmachim Airbase)
فاصله تا ریشون لتسیون: حدود ۱۰ کیلومتر در جنوب غرب.
کاربری‌ها:
• پایگاه پرتابگرهای ماهواره‌ای و سامانه‌های موشکی فضایی و دفاعی (مانند شاوِیت).
• محل فعالیت یگان‌های پهپادی و موشکی نیروی هوایی اسرائیل.
• مرکز توسعه و تست برخی از تسلیحات پیشرفته و سامانه‌های ضد موشک.
• تسلیحات احتمالی:
• سامانه‌های ضد موشک «حیتس» (Arrow).
• پهپادهای Hermes و Heron.
• موشک‌های بالستیک کوتاه‌برد تاکتیکی.
2. زیرساخت‌های صنعتی-نظامی در
 ریشون لتسیون و اطراف
برخی از کارخانه‌ها و زیرساخت‌های نظامی-صنعتی اسرائیل در مناطق صنعتی اطراف ریشون لتسیون قرار دارند، از جمله:
• تأسیسات مرتبط با صنایع هوافضا و دفاعی (Israel Aerospace Industries – IAI).
• مراکز توسعه سایبری و جنگ الکترونیک.
• شرکت‌های وابسته به صنایع موشکی، راداری و ارتباطی.
 3. پایگاه‌های پدافند هوایی در اطراف
• در نزدیکی شهر، سامانه‌های پدافندی مانند:
• گنبد آهنین (Iron Dome).
• فلاخن داوود (David's Sling).
• حیتس-2 و حیتس-3 (Arrow) برای مقابله با تهدیدات موشکی دوربرد مستقر هستند.
 ریشون لتسیون خود یک مرکز نظامی نیست، اما به‌دلیل موقعیت استراتژیک در نزدیکی تل‌آویو، پایگاه پالمکیم و مراکز صنعتی-نظامی مرکزی اسرائیل، در محاسبات دفاعی و هدف‌گذاری نظامی نقش غیرمستقیم ولی مهمی دارد.




براى نخستین بار در جهان هواپیمای اف۳۵ آمریکایی در شرایط جنگی هدف‌گیری شد
ایران؛ بزرگ‎ترین شکارچی اف ۳۵ در جهان

​​​​​​​

نیروی پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران،  ظهر دیروز یک فروند جنگنده اف ۳۵  دیگر رژیم صهیونیستی را در آسمان غرب کشور با موفقیت مورد اصابت قرار داد و منهدم ساخت.‌ حالا پدافند ایران به بزرگ‎ترین شکارچی اف ۳۵ تبدیل شده است تا صهیونیست‌ها که از این هواگرد افسانه سرایی کرده بودند، اکنون بدانند که در برابر پدافند قدرتمند ایران ماجراجویی و ورود به آسمان کشور چه تبعات سنگینی می‌تواند در پی داشته باشد. ورود این هواگردها به مناطق غربی کشور و سرنگونی آن‎ها به دو دلیل صورت می‌گیرد؛ دلیل نخست این‎که سرکرده‌های رژیم صهیونیستی به ویژه فرماندهان نیروی هوایی جنایتکار این رژیم به این باور رسیده بودند که واقعاً در حملات روز جمعه پدافند ایران دچار مشکل و آسیب جدی شده و دیگر نمی‌تواند به درستی فعالیت کند و راه برای ورود و خروج آسان هواگردها باز است و به همین دلیل آن‎ها را به داخل ایران فرستادند.به نوشته کانال اخبار سوریه،️ اما دلیل دوم می‌تواند به تاکتیک پدافند ایران مربوط باشد که در برخی نقاط اجازه ورود این هواگردهای پر ادعای رژیم صهیونیستی را داده باشد و پس از آن شاهد بودیم که در دام سامانه‌های پدافندی کشور گیر افتاده و یکی پس از دیگری سرنگون می‌شوند. در هر صورت و به هر دلیل رژیم صهیونیستی که می‌خواست به آمریکایی‌ها ثابت کند که آسمان ایران بلاصاحب است و می‌شود آن را کنترل کرد با از دست دادن این جنگنده کوچک و رادار گریز!! که در ارتفاع بسیار پایین هم پرواز می‌کند به ارباب آمریکایی یادآور شد که بهتر است وارد این ماجراجویی نشود.


مهم‌ترین شاخصه رئیس جدید ستاد کل نیروهای مسلح که در شرایط فعلی کشور مهم است، اسرائیل ستیزی است
امیر اسرائیل ستیز



​​​​​​​

​​​​​​​

با شهادت سرلشکر باقری در حمله اسرائیل به ایران، برای نخستین بار، یک فرمانده ارتش به سمت ریاست ستاد کل نیروهای مسلح ایران - که عالی‌ترین مقام نظامی در ایران است - رسید. اما او کیست؟سال ۱۳۹۶ امیر عبدالرحیم موسوی که با حکم حضرت آیت‌ا... علی خامنه‌ای از جانشینی ریاست ستاد کل نیروهای مسلح ایران به فرماندهی ارتش جمهوری اسلامی ایران رسید، برای نخستین بار بعد از 40سال فرماندهی در راس ارتش قرار گرفت که تمام مراحل آموزش و تحصیل نظامی خود را در جمهوری اسلامی گذرانده بود.سید عبدالرحیم موسوی، زاده ۱۳۳۸ است. یعنی یک سال بزرگ تر از سردار باقری.او سرلشکر ارتش جمهوری اسلامی ایران است که از ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ پس از ترور سرلشکر باقری توسط اسرائیل به‌عنوان رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و از سال ۱۳۹۶ به‌عنوان فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کند.او مانند بسیاری دیگر از فرماندهان رده‌بالای نظامی، عضو هیئت علمی دانشگاه عالی دفاع ملی است.موسوی دانش‌آموخته دکتری مدیریت دفاعی از دانشگاه عالی دفاع ملی و آموزش‌دیده دانشکده افسری نیروی زمینی ارتش است و در طول جنگ هشت ساله ایران و عراق به‌عنوان یکی از اعضای ارتش در رسته توپخانه حضور داشت.او از ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۷ ریاست ستاد مشترک ارتش را برعهده داشت و در فاصله سال‌های ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۵ به‌عنوان جانشین فرمانده کل ارتش فعالیت می‌کرد. موسوی همچنین از ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۶ جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح بود.سید عبدالرحیم موسوی در شهر قم زاده شد. وی در سال ۱۳۵۸ به عضویت ارتش جمهوری اسلامی ایران درآمد و از همان سال تحصیل در دانشکده افسری نیروی زمینی ارتش را آغاز کرد. موسوی در طول جنگ ایران و عراق در رسته توپخانه ارتش و در جبهه‌های غرب (منطقه کردستان) و جنوب‌غربی کشور (استان خوزستان) حضور داشت و در مجموع سابقه ۹۶ ماه فعالیت در جنگ ایران و عراق را در سوابق خود دارد. امیر سرلشکر موسوی در جنگ ایران و عراق ابتدا به منطقه کردستان اعزام شد و در لشکر ۲۸ کردستان، در جبهه‌های جنگ غرب حضور پیدا کرد، سپس به گروه ۳۳ توپخانه نیروی زمینی ارتش پیوست و در جبهه‌های خوزستان فعالیت کرد. وی در عملیات‌های والفجر ۴، والفجر ۹، بیت‌المقدس ۵، قادر، نصر و چندین عملیات دیگر حضور داشت. او از جانبازان جنگ ایران و عراق محسوب می‌شود.او پس از پایان جنگ و در سال ۱۳۷۶ دوره دافوس را طی کرد و دوره نظری دکتری مدیریت دفاعی را نیز در دانشگاه عالی دفاع ملی به پایان رساند. وی از شهریور ۱۳۸۴ تا تیرماه ۱۳۹۵ جانشین فرمانده کل ارتش بود و با حفظ سِمَت، ریاست مرکز مطالعات راهبردی آجا را برعهده داشت.او همچنین تا پیش از سال ۱۳۸۴ معاونت طرح و برنامه و نیز معاونت آموزش نیروی زمینی ارتش را در سوابق خود داراست. موسوی در سال ۱۳۹۵ به ستاد کل نیروهای مسلح منتقل شد و تا سال ۱۳۹۶ برای مدت بیش از یک سال، جانشینی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح را برعهده داشت. امیر موسوی در این سال ها از ورود به مسائل سیاسی پرهیز داشته اما گاهی برخی وی را حتی تا سطح کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری هم مطرح کرده‌اند.مهم ترین شاخصه او که در شرایط فعلی کشور مهم است، اسرائیل ستیزی است. وی در مصاحبه‌ای با شبکه خبر جمهوری اسلامی ایران و در برنامه بدون تعارف بیان کرد که بزرگ‌ترین آرمان و آرزویش که شب و روز به آن می‌اندیشد، نابودی اسرائیل است. وی همچنین در فروردین ۱۳۹۷ در جایگاه فرماندهی کل ارتش، در ستاد مرکزی راهیان نور، سخنانی بر ضد اسرائیل و ایالات متحده آمریکا بیان کرد: ما خواهیم توانست با قدرت دوران دفاع مقدس و اقبالی که مردم به راهیان نور و مناطق دوران دفاع مقدس و آموزه‌های دفاع مقدس دارند، آمریکا را در اریکه قدرتش سرکوب کنیم و عمر رژیم صهیونیستی را ان‌شاءا... کمتر از ۲۵ سال تمام خواهیم کرد.

سردار پاکپور اکنون در نقطه‌ای ایستاده که باید فرماندهی کل سپاه را در دوره‌ای حساس از تاریخ ایران بر عهده بگیرد
فرماندهی برای دوران بحران‌ها​​​​​​​


​​​​​​​
در روزهایی که امنیت ملی و انسجام درونی ایران بیش از هر زمان دیگری مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته است، انتصاب سردار سرتیپ پاسدار دکتر محمد پاکپور به‌عنوان فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نقطه عطفی در ساختار دفاعی کشور تلقی می‌شود. شخصیتی نظامی، کارآزموده و دارای سابقه‌ای درخشان در عرصه‌های عملیاتی و علمی که سال‌ها در خط مقدم دفاع از مرزهای کشور ایفای نقش کرده است. پس از شهادت سردار حسین سلامی، رهبر معظم انقلاب طی حکمی سردار محمد پاکپور را به سمت فرماندهی کل سپاه منصوب کردند.سردار پاکپور یکی از رزمندگان برجسته دوران هشت‌ساله دفاع مقدس است. او در همان سال‌های ابتدایی جنگ تحمیلی، فرماندهی یگان‌های زرهی را بر عهده گرفت و در عملیات‌های مهم و سرنوشت‌ساز حضور مستقیم داشت. فرماندهی لشکر ۸ نجف اشرف و لشکر ۳۱ عاشورا از مهم‌ترین مسئولیت‌های او در دوران جنگ است؛ یگان‌هایی که در خطوط مقدم جبهه قرار داشتند و نقش پررنگی در پیروزی‌های نظامی آن دوران ایفا کردند.وی از جانبازان جنگ نیز به‌شمار می‌رود؛ نشانه‌ای از آن‌که حضوری صرفاً مدیریتی در میدان نداشته، بلکه عملاً در دل عملیات‌های نظامی بوده است.با پایان جنگ تحمیلی، سردار پاکپور مسیر فرماندهی خود را در سپاه ادامه داد. او در سمت‌هایی چون معاون عملیات سپاه، فرمانده قرارگاه نصرت، فرمانده ستاد نیروی زمینی سپاه و فرمانده قرارگاه‌های رزمی در مرزهای غربی و شرقی ایفای نقش کرد. در سال ۱۳۸۸ با حکم فرمانده کل وقت سپاه، به‌عنوان فرمانده نیروی زمینی سپاه منصوب شد؛ سمتی کلیدی که مسئولیت آن مقابله با تهدیدهای مرزی، تروریستی و تقویت یگان‌های عملیاتی در نقاط حساس کشور بود.سردار پاکپور همواره حضور فعالی در مناطق عملیاتی حساس کشور داشته است. از مرزهای غربی در کردستان و کرمانشاه تا مرزهای شرقی در سیستان و بلوچستان، حضور میدانی او در عرصه‌های مقابله با تروریسم، قاچاق سازمان‌یافته و ناامنی‌های مرزی چشمگیر بوده است. یکی از محورهای کلیدی رویکرد وی، تأکید بر استفاده ترکیبی از قدرت سخت و نرم در مناطق مرزی بوده؛ از یک سو تقویت نظامی و رزمایش و از سوی دیگر حمایت از توسعه زیرساختی و جلب مشارکت‌های مردمی در تقویت امنیت.در دوران فرماندهی سردار پاکپور بر نیروی زمینی سپاه، رزمایش‌های متعددی با نام‌های «اقتدار»، «الی بیت‌المقدس»، «پیامبر اعظم» و «شهدای کرد مسلمان» برگزار شد که نشان از آمادگی رزمی و ارتقای توان عملیاتی نیروها دارد. وی بارها در سخنرانی‌های رسمی اعلام کرده که امنیت مردم، خط قرمز نیروهای مسلح است و در تأمین آن با هیچ جریان یا قدرتی مماشات نخواهند کرد.استفاده از فناوری‌های نوین همچون پهپادهای شناسایی و تهاجمی، واحدهای زرهی و تاکتیک‌های نوین مانوری، بخشی از تغییراتی است که با هدایت او در یگان‌های سپاه نهادینه شد.در طول فرماندهی سردارپاکپور، نیروی زمینی سپاه توسعه رزم فناورانه و تسلیحاتی سنگینی را تجربه کرد.سردار پاکپور همواره مواضعی روشن، صریح و بی‌تعارف در برابر تهدیدات خارجی داشته است. در یکی از بیانات معروفش گفته است: «آغاز جنگ با ایران بازی با دم شیر است»، جمله‌ای که بارها در رسانه‌های داخلی و خارجی بازتاب یافت و نشانه‌ای از نگاه تهاجمی و بازدارنده فرماندهان نظامی ایران در برابر دشمنان تلقی شد.سردار محمد پاکپور اکنون در نقطه‌ای ایستاده که باید فرماندهی کل سپاه پاسداران را در دوره‌ای حساس از تاریخ ایران بر عهده بگیرد؛ دوره‌ای که با چالش‌هایی چون تهدیدات منطقه‌ای، فشارهای بین‌المللی، جنگ‌های ترکیبی و تحولات داخلی همراه است.او با تجربه‌ای بیش از ۴۰ سال در سپاه، تسلط به جغرافیای سیاسی، آشنایی میدانی با تهدیدات و سابقه حضور میدانی در مرزهای بحران‌خیز، گزینه‌ای طبیعی برای این مسئولیت تلقی می‌شود. مسیر آینده سپاه با فرماندهی او می‌تواند بازتابی از همان ترکیب سنتی سپاه یعنی آمادگی رزمی، مردمی‌بودن و نگاه مکتبی به دفاع از آرمان‌های انقلاب اسلامی باشد.



گزارشی تحلیلی از حمله غافلگیرانه اسرائیل به ایران، پاسخ موشکی تهران و سناریوهای راهبردی برای عبور از واکنش صرف و رسیدن به بازدارندگی پایدار در برابر تهدیدات صهیونیست ها
پاسخ ایران و معمای بازدارندگی ناتمام​​​​​​​
یوسفی




​​​​​​​
بامداد جمعه ۲۳ خرداد، رژیم صهیونیستی در عملیاتی غافلگیرانه، یکی از شدیدترین حملات چند دهه اخیر خود را علیه ایران انجام داد. پاسخی که از سوی جمهوری اسلامی ایران با شلیک موشک‌هایی دقیق و پرشتاب به مراکز حساس اسرائیل همراه بود، به‌رغم قدرت و سرعت، اما هنوز به سطحی از بازدارندگی پایدار نرسیده است که بتواند محاسبات راهبردی دشمن را به‌طور جدی بر هم زند. مسئله‌ای که امروز در مرکز گفت‌وگوی نخبگان، نظامیان و افکار عمومی قرار دارد این است: راهکارهای واقعی و مؤثر برای تغییر معادلات چیست؟ به نظر می‌رسد یکی از انگیزه‌های اصلی حمله اخیر اسرائیل، پوشاندن ضعف اطلاعاتی این رژیم بوده است. دستیابی ایران به اطلاعات محرمانه و طبقه‌بندی‌شده، تهدیدی بی‌سابقه برای ساختار امنیتی تل‌آویو محسوب می‌شود. حمله ناگهانی می‌تواند تلاشی برای انهدام یا کم‌اثر کردن بهره‌برداری ایران از این داده‌های حیاتی تلقی شود. اما آیا این رفتار پیش‌دستانه، پایان بازی است یا سرآغاز فاز تازه‌ای از نبرد نامتقارن؟
پاسخ موشکی کافی نیست؛ باید ضربه استراتژیک زد
هرچند پاسخ موشکی ایران در بازه زمانی کوتاه و با دقت بالا انجام شد، اما سطح تخریب و ترس‌آفرینی آن، هنوز برای رژیم صهیونیستی در حد یک اخطار باقی ماند. مسئله اصلی، ایجاد نوعی «بازدارندگی پایدار» است که مانع تکرار چنین حملاتی شود. در این چارچوب، سؤال راهبردی مطرح می‌شود: آیا تنها ابزار نظامی برای بازدارندگی، ساخت بمب اتم است؟ نگاهی به عملکرد رژیم صهیونیستی و حتی قدرتی مانند روسیه که هر دو دارای زرادخانه‌های اتمی هستند، نشان می‌دهد که سلاح هسته‌ای به‌تنهایی، مانع از تهاجم کشورهای دیگر نمی‌شود. اسرائیل بارها هدف موشک‌های مقاومت قرار گرفته و روسیه نیز در جنگ اوکراین زیر ضربات خارجی بوده است.
از این منظر، بمب اتم شاید برای «تهدید نهایی» کارکرد داشته باشد، اما «بازدارندگی فعال» نیازمند توازن هوشمند میان ابزارهای سایبری، رسانه‌ای، نظامی و دیپلماتیک است؛ به‌ویژه برای کشوری مانند ایران که دشمنانش به‌صورت ترکیبی از جنگ سخت و نرم استفاده می‌کنند.
معادله جدید: ضربه به زیرساخت‌های حیاتی رژیم صهیونیستی
اگر تهران بخواهد محاسبات تل‌آویو را به‌طور واقعی بر هم بزند، باید از سطح پاسخ‌های تدافعی عبور کند و به مرحله «ضربه استراتژیک» برسد؛ یعنی اقداماتی که نه صرفاً خسارت‌زا، بلکه تغییر‌دهنده روند و تفکر دشمن باشد. هدف قراردادن زیرساخت‌های حساس امنیتی، هسته‌ای، مالی یا انرژی اسرائیل  حتی به‌صورت محدود اما مؤثر  می‌تواند نقطه عطفی در موازنه منطقه‌ای باشد.
ایران نباید تنها بازیگر رنج‌دیده میدان باشد
نکته کلیدی دیگر این است که ایران نباید در این درگیری بزرگ، صرفاً در موضع واکنشی و مظلوم باقی بماند. سیاست منطقی در این شرایط، «توسعه جبهه نبرد» بدون افزایش دشمنان جدید است. تهران باید هوشمندانه، آن دسته از کشورها یا بازیگرانی را که هرگونه کمک لجستیکی، اطلاعاتی یا تسلیحاتی به اسرائیل می‌کنند، با هزینه‌های جدی مواجه سازد؛ نه‌لزومأ در سطح نظامی، بلکه حتی با ابزارهای اقتصادی، حقوقی و دیپلماتیک. هدف، خروج ایران از موقعیت «قربانی مظلوم» و ورود به جایگاه «طراح بازی» است.
ضرورت فعال‌سازی چین و روسیه؛ بهره‌برداری از تنگه هرمز
در کنار جبهه منطقه‌ای، فعال‌سازی چین و روسیه به‌عنوان بازیگران کلان‌قدرت نیز باید در دستور کار باشد. تداوم انفعال این کشورها نه‌تنها به سود ایران نیست، بلکه اعتماد راهبردی متقابل را نیز متزلزل می‌کند. ایران باید این قدرت‌ها را وادار کند که در زمین واقعیت بازی کنند، نه صرفاً در بیانیه‌های دیپلماتیک.از سوی دیگر، بررسی جدی سناریوی بستن تنگه هرمز  ولو به شکل موقت یا تهدید ضمنی  به‌عنوان اهرمی برای فشار اقتصادی و روانی بر غرب، باید از سطح شعار به مرحله محاسبه فنی و دیپلماتیک وارد شود. این ابزار، همچنان یکی از بزرگ‌ترین برگ‌های برنده ایران در این جنگ محسوب می‌شود.
مسئولیت رسانه‌ها: از حاشیه به متن
در این بزنگاه، مسئولیت نخبگان رسانه‌ای و فعالان فضای مجازی سنگین‌تر از همیشه است. این روزها زمان سوگواری یا تسویه‌حساب‌های سیاسی نیست. در شرایط جنگی، وحدت ملی نه یک آرمان اخلاقی، بلکه یک اصل بقا است. انسجام روایی، مقابله با عملیات روانی دشمن و ایجاد امید در جامعه، سه ضلع مأموریت رسانه‌ای در این جنگ نابرابر است. در عین حال، تشکیل یک اتاق فکر مستقل، با حضور صاحب‌نظران منتقد و انتقال یافته‌های آن به نهادهای تصمیم‌گیر، می‌تواند حلقه اتصال میان جامعه و حاکمیت را تقویت کند.


دست رد ایران به تله مذاکرات
​​​​​​​عراقچی: تداوم مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا در وضعیتی که وحشیگری رژیم صهیونیستی ادامه دارد، غیرقابل توجیه است
توکلی 





در عرصه پرتلاطم سیاست بین‌الملل، بار دیگر پرده‌ای از نمایش فریب  آمریکا نمایان شد. پنج‌شنبه گذشته، وزیر امور خارجه عمان در صفحه ایکس خود اعلام کرد که دور ششم مذاکرات تهران و واشنگتن روز یک شنبه در مسقط برگزار خواهد شد. عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه ایران، نیز در دیدار با همتای عمانی خود در اسلو، از نهایی شدن ترتیبات این گفت‌وگوها خبر داد. این خبر، در نگاه نخست، گویی روزنه‌ای به سوی کاهش تنش‌های دیرینه بود؛ اما این آرامش، تنها پیش‌درآمد طوفانی بزرگ‌تر بود. همزمان، رسانه‌های آمریکایی زمزمه‌هایی از اختلاف میان دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو منتشر کردند. سی‌ان‌ان گزارش داد که ترامپ در تماسی تلفنی، از نتانیاهو خواسته درباره حمله به ایران سخنی نگوید. این خبر، شاید به ظاهر نشانه‌ای از فاصله‌گیری واشنگتن از تل‌آویو بود، اما پرده بعدی این نمایش، چهره واقعی بازی را آشکار کرد. رژیم صهیونیستی در اقدامی وحشیانه و گستاخانه بامداد روز جمعه به ایران حمله کرد. آکسیوس فاش ساخت که رژیم صهیونیستی، از هشت ماه پیش برنامه‌ریزی برای حمله‌ای گسترده به خاک ایران را آغاز کرده بود. این حمله که با حمایت ضمنی آمریکا همراه بود، نه‌تنها نقض آشکار حاکمیت ایران، بلکه ضربه‌ای به اعتماد شکننده در مذاکرات دیپلماتیک بود. وال‌استریت ژورنال نیز در گزارشی تأمل‌برانگیز مدعی شد که مذاکرات آمریکا با ایران، صرفاً پوششی برای تسهیل این تجاوز صهیونیستی بوده است. گویی واشنگتن با یک دست پرچم دیپلماسی را بالا برده و با دست دیگر، خنجری از پشت به سوی تهران نشانه رفته بود.این بازی دوگانه، ریشه در بی‌اعتمادی عمیق ایران به نیات آمریکا دارد. رهبر انقلاب در ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ در دیدار با دانشجویان، دعوت به مذاکره از سوی واشنگتن را «فریب» خواندند و در ۱۴ بهمن ۱۳۹۰ در خطبه‌های نماز جمعه تهران هشدار دادند که «فریب لبخند و وعده‌های دروغ» آمریکا را نباید خورد. این بی‌اعتمادی، با اقدامات بعدی واشنگتن تأیید شد. دونالد ترامپ پس از این حمله، بر خلاف مشی همیشگی واشنگتن که سعی دارد تنش آفرینی‌های تل آویو را جدا از سیاست‌های آمریکا عنوان کند؛  از هماهنگی و همراهی ضمنی آمریکا با اسرائیل در این باره سخن گفت :« «به طرف مقابل گفتم، گفتم شما ۶۰ روز فرصت دارید تا توافق کنید. در روز ۶۱ حمله کردند. و این یک حمله بسیار موفق بود. ایران باید توافق می‌کرد و هنوز هم می‌توانند توافق کنند. چیزی که باقی مانده این است که آن‌ها هنوز هم می‌توانند توافق کنند.» او همچنین در گفت وگوی دیگر با لحنی تهدیدآمیز، ایران را به بازگشت به میز مذاکره و توقف غنی‌سازی فراخواند؛ خواسته‌ای که در باطن، تسلیم ایران در برابر دشمن و خلع سلاح یک‌جانبه را طلب می‌کرد. این تهدید، که با حمایت آشکار از حملات تروریستی رژیم صهیونیستی همراه بود، گویی از تهران می‌خواست خود را در دام نابودی اندازد و خود با دست خود خودکشی کند!  اما ایران، با هوشیاری و اقتدار، در این تله نیفتاد. اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه، با صراحت اعلام کرد که مذاکرات مسقط لغو شده است. او دلیل این تصمیم را حمایت آمریکا از تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی به تأسیسات صلح‌آمیز هسته‌ای ایران دانست و تأکید کرد که تا توقف کامل این اقدامات خصمانه، گفت‌وگو با حامیان تل‌آویو بی‌معناست. عراقچی رئیس دستگاه دیپلماسی کشورمان نیز بر این مهم تاکید کرد و در گفت و گو تلفنی با کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با استناد به پیام‌ها و اظهارات رئیس‌جمهور آمریکا، اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی را نتیجه حمایت‌های مستقیم واشنگتن دانست و تأکید کرد که تداوم مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا در وضعیتی که وحشی‌گری‌ رژیم صهیونیستی ادامه دارد، غیرقابل توجیه است. ایران، با تکیه بر دیپلماسی مبتنی بر مقاومت و اقتصاد مقاومتی، نه‌تنها این خنجر پنهان را خنثی کرد.  لغو مذاکرات مسقط، پیامی روشن به واشنگتن و متحدانش بود: ایران با چشمانی باز و اراده‌ای پولادین، در برابر تله‌های دیپلماتیک ایستاده و راه عزت و استقلال را با قوت ادامه خواهد داد.



مسیر عبور اقتصاد از جنگ
دولت، مردم و بخش خصوصی چگونه می‌توانند از اقتصاد کشور در برابر تکانه‌های جنگ محافظت کنند؟
امینی




 آغاز و ادامه تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان رسماً جنگ این رژیم با ایران را رقم زده و برآوردهای اولیه نشان می دهد این عملیات احتمالاً در روزهای آینده نیز ادامه خواهد داشت. این شرایط ایجاب می کند که دولت و همه مردم، هوشیاری خود را در برابر ابعاد مختلف این وضعیت به ویژه در حوزه اقتصاد و بازار، حفظ کنند. دولت باید تصمیم گیری هوشمندانه و عملکردی هماهنگ داشته باشد و مردم نیز رفتارهای مسئولانه و آگاهانه در پیش بگیرند تا اقتصاد ایران با کمترین هزینه و بیشترین ثبات از این چالش عبور کند.
​​​​​​​
به گزارش خراسان، ترجمان جنگ در اقتصاد، افزایش نااطمینانی است که آثار آن در تولید، توزیع کالاها و مصرف و رفاه مردم بروز می یابد. از همین رو لازم است مردم و دولت رفتارهای اقتصادی خود را در این شرایط و متناسب با آن تغییر دهند.
 تدبیر برای تامین پایدار کالاهای اساسی
دولت ها در شرایط بحران مانند جنگ، وظیفه حفظ تعادل در بازارها و بخش های مختلف را بر عهده دارند. یکی از مهم ترین تکالیف دولت، تامین امنیت انرژی و کالاهای اساسی است. علاوه بر اقدامات کلان، دولت باید با تدابیر لازم، تامین پایدار کالاهای اساسی مردم را تضمین کند. در این زمینه، اطلاع رسانی شفاف و استفاده از زیرساخت های ایجاد شده در سال های اخیر، مانند کالابرگ الکترونیک، سامانه های فروش نان و عملیاتی سازی هر چه سریع تر سامانه جدید توزیع بنزین بر اساس کارت های بانکی می تواند به مدیریت بهتر بازار و حفظ اعتماد و آرامش مردم کمک کند. استفاده از ظرفیت های فناورانه امن، تبعات منفی روش های ساده اما ناکارآمد (مانند توزیع بسته های کالای اساسی) را کاهش خواهد داد.
 تسهیل شبکه های حمایتی کالا
اصناف، تشکل‌های بخش خصوصی و اتاق‌های بازرگانی نیز نقش مهمی در کاهش ریسک‌های بازار ایفا می‌کنند. هر اقدام انسجام‌بخشی حتی کمپین‌های کوچک در کاهش ریسک‌های ناشی از جنگ مؤثر است. به عنوان نمونه، ترویج کمپین‌هایی مانند خرید کالای ایرانی و اتحاد اقتصادی می‌تواند به بازگرداندن اعتماد به بازار، رونق به تولیدات داخلی و امید به نیروی کار کمک کند. همچنین شکل‌گیری این کمپین‌ها در میان خود اصناف برای حمایت هماهنگ از مردم، کالاها و نیروی کار ایرانی یک بازی برد-برد محسوب می‌شود. در چنین شرایطی، بسیج بنگاه‌های اقتصادی برای فروش با سود منصفانه، ارائه تخفیف به اقشار کم‌درآمد و فروش اقساطی می‌تواند به ارتقای روحیه و اعتماد اجتماعی بین مردم و اصناف کمک کند.
 مردم؛ از عقلانیت فردی تا ملی
در اقتصاد، رفتار مبتنی بر منفعت شخصی «عقلانی» و رفتار فردی در راستای منافع اجتماعی «عقلایی» نامیده می‌شود. هرچه اعتماد مردم به نظام اقتصادی بیشتر باشد، ضریب رفتارهای عقلایی بالاتر خواهد بود. در کنار اقدامات دولت برای تثبیت اقتصاد، مردم نیز می‌توانند با هوشیاری در برابر شایعات، مدیریت درست مصرف و پرهیز از رفتارهای هیجانی (مانند هجوم به خرید و ذخیره‌سازی غیرضروری)، نقش مهمی در آرامش بازارها و عبور کم‌هزینه‌تر از شرایط جنگ ایفا کنند.
 شایعات؛ اسلحه پنهان دشمن برای اقتصاد
شایعه یکی از سلاح‌های پنهان دشمن برای تشدید ریسک‌های ذهنی و برهم زدن تعادل اقتصادی است. گرچه ممکن است کمبود کالاها در شرایط جنگی رخ دهد، اما دشمن با بهره‌گیری از جنگ شناختی و روانی سعی در افزایش نوسانات و تلاطم بازارها دارد. به عنوان نمونه، خبرگزاری دانشجو گزارش داده است که تماس‌های ناشناس از مبدأ کشورهای جنوب خلیج فارس برای ایجاد وحشت اقتصادی و تحریک مردم به خریدهای هیجانی انجام شده است. این در حالی است که ساختار توزیع کالا در ایران، به‌ویژه شبکه فروش خرد، تاب‌آوری بالایی در برابر شوک‌های کوتاه‌مدت دارد و تجربه کرونا نشان داد این شبکه می‌تواند جلوی هجوم اولیه به فروشگاه‌ها را بگیرد. بنابراین هوشیاری در برابر جنگ روانی بخشی جدایی‌ناپذیر از مدیریت اقتصاد در شرایط جنگی است.
 تجربه حمایت مردمی از نیازمندان
در فرهنگ ایرانی و دینی ما، احترام و توجه به همسایگان جایگاه ویژه‌ای دارد. بر این اساس، اتحاد و انسجام اقتصادی در جنگ می‌تواند بر این پایه استوار شود. به عنوان نمونه، نهادهایی مانند بسیج مساجد با همکاری خیرین، طرح‌هایی برای تأمین نان افراد کم‌برخوردار از طریق کوپن‌های ویژه اجرا کرده‌اند تا این افراد بتوانند با حفظ عزت و کرامت از نانوایی‌ها نان تهیه کنند. چنین الگوهایی در حمایت از تأمین جهیزیه، مسکن و سایر نیازهای اقشار کم‌برخوردار نیز سابقه دارد و امروز می‌تواند دوباره تقویت شود.
 مسیر عبور با مدیریت هوشمند و همبستگی ملی
تجربه‌های تاریخی ایران و دیگر کشورها نشان داده است که موفقیت اقتصادی در شرایط جنگی، نتیجه سیاست‌های دقیق، شفافیت اطلاعات، فناوری‌محوری و اعتماد متقابل میان دولت و مردم است. ایران با ظرفیت‌های بالای داخلی و تجربه‌های گذشته، می‌تواند با اتکا بر این مسیر، از بحران جنگ عبور کند و ثبات نسبی اقتصاد را حفظ کند.




گزارشی از ذخایر کالاهای اساسی و مایحتاج عمومی مردم در استان
مایحتاج مردم در وضعیت سفید
فرماندار مشهد: مردم نگران نباشند، با اطمینان می گویم که اصلا مشکل ارزاق نداریم و همه چیز تامین است
سید محمدمهدی هاشمی


 فضاسازی های رسانه ای که بخشی از پازل دشمن در ضربه زدن به روحیه مستحکم ملت ایران است، باعث ایجاد شایعاتی درباره کمبود در حوزه ارزاق و مایحتاج عمومی مانند نان، روغن، گوشت، برنج و سوخت شده بود. البته بنا به پیگیری های خبرنگار خراسان رضوی از مسئولان استانی هیچ‎گونه مشکلی در تامین نیازهای اساسی مردم وجود ندارد و تمامی دستگاه های خدمت رسان هم به صورت مرتب به خدمت رسانی و تامین نیازهای مردم ادامه خواهند داد. اما با توجه به نگرانی تعدادی از شهروندان به علت مواجهه با شایعات و فضاسازی های منفی صورت گرفته که خود را در شلوغ شدن پمپ بنزین ها در روز جمعه هم نشان داد و برای تنویر افکار عمومی و رفع نگرانی هموطنان، مشروح پیگیری های انجام شده از وضعیت تامین ارزاق و سوخت موردنیاز مردم در استان را در ادامه می خوانید.

​​​​​​​

سیدحسن حسینی، معاون استاندار و فرماندار مشهد، با اشاره به آمادگی تمام دستگاه ها در تامین مایحتاج مردم به «خراسان رضوی» می گوید: در دو روز گذشته جلسات متعددی در بحث هماهنگی با جهاد کشاورزی، صمت و اتاق اصناف برگزار شده است و با اطمینان به شما می گویم که در شهرستان مشهد ما اصلا مشکل ارزاق نداریم و همه چیز تامین است. آرد که به اندازه کافی موجود است، چون که در فصل خرید گندم هم هستیم ذخایر ما کاملا کافی است. در بحث روغن هم هیچ مشکلی نیست؛ در تامین گوشت هم همین‎طور است و هیچ مشکلی نداریم، همچنین در تامین شکر موردنیاز هم مشکلی نیست. فقط در بحث برنج مقدار کمی مشکل داریم که حل می‌شود و در همان قضیه هم مشکلی به وجود نخواهد آمد. این را هم فقط به این خاطر گفتم چون به مقدار خیلی کمی احساس نگرانی می‎کنیم؛ البته نگرانی خاصی وجود ندارد و آن هم حتما تامین خواهد شد. البته در بحث ذخایر استراتژیک هیچ مشکلی نیست و به اندازه کافی تامین است و این موردی که درباره برنج گفته شد جدای از ذخایر استراتژیک است که اگر لازم باشد از آن‎ها استفاده می کنیم و خودش بحث دیگری است.
هیچ مشکلی درباره ارزاق عمومی و مایحتاج مردم وجود ندارد
فرماندار مشهد می افزاید: ما می‎توانیم ارزاق را به صورت روزانه تامین کنیم و هیچ مشکلی درباره ارزاق عمومی و مایحتاجی که باید در اختیار مردم باشد، وجود ندارد. حسینی با تاکید بر وضعیت خوب ذخایر در حوزه آرد و گندم ادامه می دهد: شما در بحث آرد و نان خاطرتان جمع باشد تا یک‎سال دیگر هم ما هیچ مشکلی نخواهیم داشت چون هم ذخایر عادی و هم ذخایر استراتژیک به اندازه کافی   وجود دارد و هیچ مشکلی نیست.
فرماندار مشهد با اشاره به تداوم بی وقفه سوخت رسانی در پمپ بنزین ها اظهار می کند: در بحث سوخت روز جمعه دیدید که پمپ بنزین ها مقداری شلوغ شد. در جمعه ما دوبرابر روزهای معمولی به پمپ های بنزین سوخت رساندیم. حالا به هرحال ولعی در مردم به‎وجود آمده بود که می‌خواستند باک خودروهایشان را پر کنند که همین را هم نگذاشتیم مشکلی پیش بیاید و همه کار انجام شد. حسینی ادامه می دهد: در مباحث دیگر هم به همین شکل بوده چون واقعا روحیه ای که در مردم، اصناف، بازاریان و همه ارکان جامعه به‎وجود می آید در زمانی که دشمن مشترکی داریم خیلی ارزشمند است. در روزهای گذشته واقعا فضای همدلی و همراهی بسیار عالی بین همه اجزای شهرستان به‎وجود آمده و تقویت شده که با یک روحیه انقلابی و جهادی همه پای کار هستند. من از چندین اداره و دستگاه بازدید کرده ام؛ خوشبختانه یک فضای جهادی را در بحث خدمت رسانی شاهد هستیم و مردم هیچ نگران نباشند.
آمادگی کامل برای مقابله با انواع بحران ها
فرماندار مشهد با اشاره به این که آمادگی لازم در تمام دستگاه ها برای مقابله با انواع بحران ها وجود دارد، بیان می کند: در بحث این که اگر احیانا خدای ناکرده اتفاقی در مشهد بیفتد و مثلا اگر حمله ای بشود، تمام دستگاه های بحران مدار در آمادگی صددرصدی هستند و این اطمینان را به همه مردم می دهیم که به محض این که چنین اتفاقی بیفتد همه دستگاه ها اعم از هلال احمر، آتش نشانی، دستگاه های امدادرسانی، دستگاه های خدمات زیربنایی آماده هستند و هر کدام با توجه به مانورهایی که داشته اند و پروتکل هایی که دارند، خدماتشان را به نحو شایسته و بایسته انجام خواهند داد و با اطمینان می گویم که خوشبختانه هیچ گونه نگرانی در سطح شهرستان مشهد نداریم. فرماندار مشهد خطاب به مردم ادامه می دهد: من فقط در این شرایطی که هست از مردم عزیز همچنان که همین الان هم شاهد هستیم که با هم همبستگی و همراهی دارند؛ می خواهم که هوای همدیگر را داشته باشند و به اطرافیان و کسانی که مقداری استرس و اضطراب دارند و مقداری نگران آینده هستند، دلداری بدهند چون هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد. کشور ما کشور بزرگی است و ظرفیت های بی نظیری دارد و مثل کشورهای دیگر نیست و از این صدمات و مشکلات هم قطعا با افتخار عبور خواهیم کرد.
سوخت رسانی بدون مشکل و وقفه
همچنین بنابر اعلام روابط عمومی شرکت پخش فراورده های نفتی استان به خبرنگار «خراسان رضوی»: سوخت‌رسانی به پمپ‌بنزین‌ها در استان با تمام توان در حال انجام است و این امر بدون وقفه در پمپ بنزین‌های استان صورت می گیرد. همچنین در پی اتفاقات روز جمعه و مراجعه حداكثری به  پمپ بنزین‌ها، از ساعات ابتدايی بامداد روز جمعه افزايش دوبرابری سوخت رسانی به جايگاه های عرضه سوخت  استان در دستور كار قرار گرفت و به لحاظ تأمین و عرضه بنزین مشکلی وجود ندارد و سوخت‌رسانی به صورت مستمر و با تمام توان در حال انجام است؛ لذا مردم عزيز هيچ گونه نگرانی از اين بابت نداشته باشند.
مردم از ترددهای غیرضروری در جاده ها پرهیز کنند
علیرضا قامتی معاون استاندار نیز در مصاحبه با روابط عمومی استانداری خراسان رضوی از نبود هیچ گونه محدودیتی در جایگاه های سوختگیری سطح استان خبر داد و گفت: ذخیره سازی سوخت اعم از بنزین و گازوئیل انجام شده است و محدودیتی برای سوختگیری نداریم. وی تصریح کرد: به مخازن ذخیره ای در استان سوخت رسانی انجام شده است و رانندگان خودروهای سبک و سنگین نگرانی از این بابت نداشته باشند. قائم مقام و سخنگوی استاندار خراسان رضوی در شرایط اضطراری تصریح کرد: همچنین ارزاق عمومی و کالاهای اساسی در استان به اندازه کافی وجود دارد و خوشبختانه دغدغه ای از این لحاظ نداریم. قامتی با بیان این که مردم از ترددهای غیرضروری در جاده ها پرهیز کنند، اظهار کرد: با توجه به سفر زائران به مشهد و خراسان رضوی و لغو شدن پروازها در فرودگاه های کشور، هماهنگی های لازم به منظور انتقال ریلی و زمینی مسافران انجام شده است. وی تصریح کرد: در تعاملی دوسویه میان دستگاه های اجرایی و مردم، این امکان فراهم خواهد شد تا در اسرع وقت انتقال مسافران و زائران به مقاصد مدنظرشان انجام شود.
روند عادی تأمین و توزیع کالاهای اساسی در استان
رضا جمشیدی معاون هماهنگی امور اقتصادی استانداری خراسان رضوی نیز روز گذشته در جلسه کارگروه تنظیم بازار استان اظهار کرد: خوشبختانه با توجه به بررسی‌های انجام شده، روند تأمین و توزیع کالاهای اساسی به‌صورت عادی در حال انجام است و هم‎اکنون مشکل خاصی در این زمینه وجود ندارد. به گزارش روابط عمومی استانداری، وی با تأکید بر اهمیت مدیریت مستمر بازار افزود: ذخایر کالاهای اساسی در هر دو بخش دولتی و خصوصی در وضعیت مطلوب قرار دارد و در عین حال، دستگاه‌های ذی‎ربط باید پیش‌بینی‌های لازم را برای مواجهه با شرایط خاص و احتمالی نیز مدنظر قرار دهند. جمشیدی همچنین از برنامه‌ریزی برای اجرای اقدامات نظارتی و پایش مستمر وضعیت انبارها خبر داد و افزود: برنامه‌ریزی لازم برای انجام نظارت‌ها و پایش وضعیت انبارها با مشارکت ادارات کل صمت، جهاد کشاورزی، اتاق اصناف و سایر دستگاه‌های نظارتی انجام شده و این موضوع به‌طور مستمر دنبال خواهد شد تا از بروز هرگونه کمبود یا اختلال در عرضه کالاهای اساسی جلوگیری شود.



برای پرواز غریبانه  فرزندان ایران
گفت‌‌وگوهایی با دوستان و نزدیکان شهدای  حملات  رژیم صهیونیستی به کشورمان




​​​​​​​
از نوزادی که در آغوش مادر بود تا شاعری جوان که به کلمات رنگ زندگی می‌‌بخشید و ورزشکاری که شوق عبور از موانع را داشت؛ هر کدام دنیایی بودند پر از رویاهای بی‌‌پایان، با خانواده‌‌هایی که سال‌‌ها برای قد کشیدن‌‌شان رنج کشیده بودند و حالا آرزوهای بی‌‌شماری را غریبانه به خاک سپردند به‌‌خاطر دیوانگی جنایتکارانی که مرزهای رذالت را جابه‌‌جا کردند. این پرونده با چند گفت‌‌وگو ادای دینی است به پرواز غریبانه این فرزندان ایران که ریشه در این خاک داشتند و یاد و داغ‌‌شان فراموش نخواهد شد.




نجمه به روایت دوستانش
شهید نجمه شمس یکی از شهدای حمله تروریستی اسرائیل بود؛ دختری تحصیل‌‌کرده، پرانرژی، ورزشکار که دوستانش رفتن غریبانه او را باور نمی‌‌کنند و در گفت‌‌وگو با ما از ویژگی‌‌های او می‌‌گویند
 شهید نجمه (زهرا) شمس جوانی پرانرژی، مهربان و بی‌ادعا بود که در جریان حمله تروریستی جمعه رژیم صهیونیستی به شهادت رسید. یک غیرنظامی با روحی لطیف و ذهنی خلاق که بین دوستانش محبوب بود. زهرا، دانش‌‌آموخته رشته آی‌تی از دانشگاه علم و فرهنگ وابسته به جهاد دانشگاهی، در کنار تخصص حرفه‌ای‌اش در حوزه‌هایی مانند مدیریت کتابخانه دیجیتال و تولید فیلم، روحیه‌ای ماجراجو و ورزشکارانه داشت. عاشق دوچرخه‌سواری در تهران و استان‌های اطراف بود، کوهنوردی هفتگی را با جدیت دنبال می‌کرد و از دل همین سفرها، به شناختی عمیق‌تر از جهان و خویشتن می‌رسید؛ در ادامه با دوستان این شهید که با رفتن غریبانه‌‌اش رویاهایی را با خود برد، گفت‌‌وگو کردیم.   



نجمه با تصویر مهربانش در ذهنم باقی است
«زینب سادات محمدی»، عکاس و طبیعت‌گرد 27 ساله از دوستان زهرا شمس است؛ او درباره شخصیت و خاطراتی که از دوست شهید و همسفر صمیمی‌اش دارد، برای‌‌مان گفت. دوستی که جای خالی‌اش هم در قلب زینب زنده است. زینب سادات محمدی، با روحیه‌ای آرام و دغدغه‌مند، درباره چند سفر به‌یادماندنی که با شهید زهرا (نجمه) شمس داشت، می‌‌گوید: «آشنایی من با زهرا از طریق یک دوست مشترک بود. در یکی از سفرهایی که آن دوست هم حضور داشت، فرصتی پیش آمد تا با زهرا بیشتر آشنا شوم. برخوردهایی ساده که تأثیری عمیق بر من گذاشت. 

 باعث آرامش جمع بود
زهرا دختری خاکی، مهربان و بی‌تکلف بود؛ کسی که حضورش باعث می‌شد آدم احساس آرامش و راحتی کند. آن وقتی که تازه دو یا سه بار هم‌سفر بودیم این حس را داشتم که انگار سال‌هاست او را می‌شناسم. خنده‌های دلنشین و صمیمی‌اش هنوز جلوی چشمم است و از وقتی خبر شهادتش را شنیدم، تصویر روشن و مهربانش هر لحظه در ذهنم زنده است و باورش برایم سخت است».
 نجمه ، متین و بی حاشیه بود
 خانم محمدی در ادامه به خانواده زهرا اشاره می‌کند: «زهرا از خانواده‌ای فرهنگی و متعهد بود که ارزش‌های انسانی را خوب درک کرده بودند. خودش هم فردی بی‌حاشیه بود و همیشه سعی می‌کرد از هر نوع جنجال و حرف و حدیث دور باشد. به یاد دارم که می‌گفت حتی وقتی عکس‌های سفرمان را می‌خواهیم منتشر کنیم، مراقب است که کسی از اطرافیان یا همکارانش باعث حاشیه نشود. این نشان‌دهنده آن شخصیت آرام و متین اوست». زینب با لحنی ملایم و تأثیرگذار می‌گوید: «زهرا (نجمه)خیلی شوخ‌طبع بود و در عین حال ویژگی‌هایی داشت که آدم را به سمت خودش جذب می‌کرد؛ آرامش، مهربانی و البته صداقتی که در برخوردش موج می‌زد. بودن در کنار او، حس خوب و دلگرمی خاصی داشت». این خاطره‌ها، هرچند کوتاه، تصویر زنی را نشان می‌دهد که حتی در مدت زمان کم حضورش، تأثیری عمیق و ماندگار بر دل دوستان و همراهانش گذاشت؛ دختری که حالا با شهادتش در یادها و دل‌ها جاودانه شده است.


یاد نجمه، همیشه با ماست
روایتی از زبان دو خواهر از دوستان نزدیک و همسایه شهید نجمه شمس‌بخش 
بعد از انتشار خبر شهادت زهرا شمس‌‌بخش که بین خانواده و دوستان به نجمه مشهور بود، سراغ دو خواهر که دوست و همسایه این شهید بودند رفتیم تا با آن‌‌ها درباره ویژگی‌‌های شهید صحبت کنیم. هر دو خواهر که در همسایگی خانواده شمس‌‌بخش زندگی می‌‌کنند و متاثر از اتفاقات تلخ اخیر بودند، درحالی‌‌که خواستند نام‌‌شان محفوظ باشد با ما گفت‌‌وگو کردند.
 
 نجمه انرژی‌‌بخش جمع بود
خواهر بزرگ تر می‌‌گوید: نمی‌توانم باور کنم که نجمه دیگر نیست شاید هم به خاطر همین است که این قدر راحت با شما صحبت می‌کنم.  نجمه فقط یک همسایه نبود. برای من، یکی از دوستان خوب و صمیمی زندگی‌ام بود. از آن دوستی‌هایی که آرام‌آرام شکل می‌گیرند و بعد، چنان ریشه می‌دوانند که بخشی از زندگی‌ات می‌شوند. ما در یک مجتمع زندگی می‌کردیم. بلوک‌های ما رو به روی هم بود و خانواده‌هایمان هم از همان ابتدا با هم در ارتباط بودند، به‌ویژه در مراسم مذهبی و مهمانی‌هایی که با حضور همسایه‌ها برگزار می‌شد. همین رفت‌وآمدها باعث شد که من، خواهرانم، نجمه و خواهرش مریم خیلی زود با هم آشنا شویم. چون از نظر سنی هم‌نسل بودیم، ارتباط‌مان خیلی راحت شکل گرفت و زود صمیمی شدیم. 
 با یک برخورد عاشق رفتارش می شدیم
نجمه همیشه انرژی خوبی داشت. اصلاً از همان برخوردهای اول، عاشق رفتار و منش او می‌شدید. با لبخند حرف می‌زد، با دقت گوش می‌داد، با علاقه مشارکت می‌کرد. بسیار مهربان و در عین حال پرجنب‌وجوش و پرانرژی بود. در جمع‌های خانوادگی، در محفل‌های دوستانه و حتی در سفر، شور و نشاط جمعی وابسته به حضور او بود و می‌توانم بگویم یک مجلس‌گردان واقعی بود. اهل شوخی‌های بجا و خنده‌های دلنشین. بودنش در هر جمعی، حال آدم را بهتر می‌کرد و بدون او انگار واقعا چیزی کم بود. در مورد علاقه مندی‌های همیشگی‌اش بگویم، عاشق طبیعت بود. سفر و کوهنوردی جزو بخش‌های ثابت زندگی‌اش بود. هر هفته با یک گروه کوهنوردی می‌رفت کوه. روزهای دوشنبه را برای این کار کنار گذاشته بود، با این‌‌که مهندس آی تی بود و نسبتا پرمشغله اما برنامه‌اش را طوری تنظیم می‌کرد که از این فعالیت‌ها عقب نماند. با گروهی از دوستان هم برنامه دوچرخه‌سواری داشتند. در سفرها، بسیار همراه و کمک‌کار بود. حتی در مسیرهای سخت، بی‌آن‌‌که شکایتی کند، با حوصله راه را طی و به بقیه هم کمک می‌کرد و روحیه می‌داد. خاطره سفر لرستان هنوز هم در ذهنم زنده است. همین ماه پیش بود که دسته‌جمعی با خواهرهایمان به لرستان سفر کردیم، با این‌‌که سفر پرچالشی بود، نجمه یکی از بانشاط‌ترین همراهان‌ آن سفر بود. کمک می‌کرد، آموزش می‌داد، می‌خندید و خستگی را از تن بقیه درمی‌آورد. 
 عاشق امام حسین بود
این را هم بگویم نجمه دختر مذهبی و باایمانی بود. عاشق امام حسین (ع) بود و همیشه در مناسبت‌های مذهبی استوری‌های زیبا و معناداری در اینستاگرام به اشتراک می‌گذاشت اما آن‌‌چه در او می‌درخشید و او را متفاوت می‌کرد، تعادل و نگاه روشنش بود. او به اعتقاداتش پایبند بود ولی هیچ‌وقت با تعصب یا جبهه‌گیری رفتار نمی‌کرد. برای همه احترام قائل بود، فارغ از این‌‌که طرف مقابل چه نگاهی به دنیا داشت. به‌خاطر همین ویژگی، با طیف‌های مختلفی از آدم‌ها دوست بود و ارتباط خوبی برقرار می‌کرد. در گروه دوستانش از هر طیفی وجود داشت. هیچ‌وقت نمی‌دیدم که در بحث‌ها یا معاشرت‌ها اهل قضاوت باشد. برعکس، همیشه دنبال اشتراک‌ها می‌گشت.
 در همه حال کمک می کرد 
چون کامپیوتر خوانده بود همه ما هر وقت در سیستم خانه یا لپ‌تاپ شخصی، مشکلی پیش می‌آمد، با او تماس می‌گرفتیم. هر موقع از روز با خیال راحت به او پیام می‌دادیم و می‌دانستیم که با روی خوش و بدون منت کمک خواهد کرد. حتی اگر لازم بود به خانه‌مان می‌آمد و مشکل را برطرف می‌کرد. خیلی وقت‌ها هم در لابی ساختمان همدیگر را می‌دیدیم و درباره موضوعات فنی حرف می‌زدیم اما حتی وقتی موضوع کاری نبود، بودن در کنارش آرامش داشت. شب قبل از حادثه، پست بامزه‌ای در اینستاگرام دیدم و برایش فرستادم و او هم جواب داد و کلی خندیدیم. تصور نمی‌کردم این آخرین پیام‌مان باشد و به فاصله چند ساعت او را برای همیشه از دست خواهم داد.
 نگاه روشن نجمه
صدای خواهر کوچکتر که او هم از دوستان نجمه است می‌لرزید. یادآوری آن لحظات برایش سخت بود. خیلی سعی می‌کرد محکم صحبت کند اما گریه امانش نمی‌داد: ساعت حدود ۳ صبح بود، نمازم را خواندم و می‌خواستم بخوابم که صدای وحشتناکی آمد و کل ساختمان لرزید. ما اول فکر کردیم زلزله شده است. کمی بعد خبرها یکی‌یکی رسیدند. خواهرم با صدایی پر از اضطراب تماس گرفت و گفت که حمله‌ای از سمت اسرائیل اتفاق افتاده است. اولین فکری که به ذهن‌مان رسید، خانه‌ دکتر تهرانچی بود که در همان مجتمع ساکن بود و همیشه تدابیر امنیتی داشت. واحد خانواده‌ نجمه دقیقاً در کنار آن واحد بود. از ساختمان زدیم بیرون و  امید داشتیم که فقط مجروح شده باشند یا زیر آوار مانده باشند، من اول از همه مادر نجمه را دیدم که هراسان و مضطرب به دنبال نجمه می‌گشت. وقتی من را دید در آغوش کشید و گریه کرد چون نجمه را زیر آوار پیدا نکرده بودند و نمی‌دانست دیگر کجا باید دنبالش بگردد. با خود فکر کردم احتمالا با موج انفجار از ساختمان به بیرون پرتاب شده است و امیدوار بودم اتفاق بدی نیفتاده باشد. صبح زود، یکی از نزدیکان خانواده خبر داد که پیکر نجمه را شناسایی کرده‌اند و خبر دردناکی را که هنوز هم برایم قابل باور نیست، دریافت کردیم. هنوز برایم سخت است باور کنم دختر شاد، پراحساس و مسئولیت‌پذیری که همیشه آماده‌ کمک بود، حالا دیگر در کنارمان نیست. خانه‌ای که پر از صدا و خنده‌های او بود، حالا ساکت است. دوستان و همسایه‌ها همه در شوک و ناراحتی‌اند. نجمه برای من همیشه با خنده‌هایش در یاد خواهد ماند. با همان لباس‌های ساده‌ای که برای کوه‌نوردی می‌پوشید، با کوله‌پشتی روی دوش و یک بطری آب در دست. با آن نگاه روشن و پر از مهربانی. او از آن انسان‌هایی بود که نه فقط حضورشان، که نبودشان هم معنا دارد. نبود او، جای خالی بزرگی در دل همه‌ ماست.



پرنیا، ستاره‌ای که جاودان شد
درباره شاعر جوانی که به همراه خانواده‌اش در تهران با موشک‌باران رژیم صهیونیستی شهید شد​
پرنیا عباسی؛ شاعر و معلم جوانی بود که با حمله رژیم صهیونیستی، به همراه پدر، مادر و برادر 16 ساله اش به شهادت رسید. پرنیا متولد 1380 بود، همان دختری که عکس موهای پریشانش روی تشکی غرق به خون، در تمام جهان دیده و سندی شد برای جنایت اسرائیل خونخوار. مریم، دوست نزدیک پرنیا ساعتی پس از انتشار عکس در گفت‌وگو با روزنامه «هم‌میهن» تایید کرد که پیکر پرنیا و برادرش پرهام از زیر آوار بیرون آورده شده و مادر و پدرش هم به شهادت رسیده‌اند. پدر پرنیا بازنشسته آموزش و پرورش و مادرش بازنشسته بانک ملی بوده است. خانواده‌ای غیرنظامی که در حملات وحشیانه دشمن، در حالی که در خواب بودند، چشم از جهان بستند. صبح جمعه پرنیا قرار بود که با مریم در نزدیکی خانه‌شان دیدار داشته باشند ولی این دیدار به سرانجام نرسید. مرحوم عباسی در میزگرد شاعران دهه‌ هشتاد که توسط مجله«وزن‌دنیا» برگزار شده، گفته بود: «همیشه وقتی چیزی می‌نویسم، به مادرم نشان می‌دهم، به دوستانم نشان می‌دهم. نظر اطرافیانم را خیلی می‌پرسم. این که ببینم وقتی دارند شعر من را می‌خوانند حالت قیافه‌شان چطور است و واکنش‌شان چیست، خیلی برایم جذاب است. می‌توانم بگویم درصد عظیمی از زندگی‌ام را این قضیه پر کرده و برایم همیشه این طور است که به همه‌ اتفاقات زندگی‌ام جوری نگاه می‌کنم که بتوانم آن را بنویسم و آن حسی را که آن لحظه داشته‌ام با شعر بیان کنم. از این جهت برایم منبع آرامش است که هر شب حتی شده در حد کم بنویسم.» شعر «ستاره‌ خاموش» یکی از کارهای زیبای مرحوم پرنیا عباسی است.

برای هر دو گریستم/ برای تو/ و خودم/ ستاره‌های اشکم را/ در آسمانت فوت می‌کنی/ در دنیای تو/ رهایی نور/ در دنیای من/ بازی سایه‌ها/ در جایی/ من و تو تمام می‌شویم/ زیباترین شعر جهان/ لال می‌شود/ در جایی/ تو شروع می‌شوی/ نجوای زندگی را/ فریاد می‌کنی/ در هزار جا/ من به پایان می‌رسم/ می‌سوزم/  می‌شوم ستاره‌ای خاموش
که در آسمانت/ دود می‌شود. 


رفتن مهدی را باور نمی‌کنیم
مهدی پولادوند، سوارکار جوان و بااستعداد کشورمان، یکی از غیرنظامیانی بود که در حمله رژیم صهیونیستی به شهادت رسید. مربی‌اش پوریا صفادل از رفاقت، شوخی‌ها و خنده‌هایی می‌گوید که حالا فقط در خاطر دوستانش زنده‌اند.
شهادت این سوارکار جوان و خوش‌آتیه‌ که در میادین ورزشی با چابکی و استعدادش چشم‌ها را خیره می‌کرد باعث بهت و ناراحتی جامعه ورزشی شد. برای آشنایی با این شهید جوان سراغ پوریا صفادل رفتیم، مربی باسابقه و قهرمان استان البرز که سال‌ها با مهدی آشنا بود تا در گفت‌وگویی از خاطرات، ویژگی‌های شخصیتی و لحظات فراموش‌نشدنی با این جوان دوست‌داشتنی بگوید. پوریا صفادل، قهرمان سوارکاری استان البرز درباره آشنایی‌اش با مهدی می‌گوید: «ما چون سوارکاریم، یک خانواده‌ایم. همه همدیگر را می‌شناختیم. مهدی هم از همان خانواده بود؛ یک پسر فوق‌العاده با اخلاق. هرطور خوبی که بخواهی تعریف کنیم واقعاً در وجودش بود. در کمک کردن به دیگران کم نمی‌گذاشت، همیشه لبخند به لب داشت. از آن آدم‌هایی بود که فقط یک‌بار می‌بینی، ولی همیشه در ذهنت می‌ماند». این مربی درباره خاطره‌ای از مهدی که حالا برایش طعم دیگری دارد، می‌گوید:  «پنج‌شنبه، وسط مسابقه یکهو آمد و گفت: «نمی‌خوای یه عکس یادگاری با هم بگیریم بذاریم تو گروه، بچه‌ها رو اذیت کنیم؟» حتی وقتی رقابت بود، روحیه‌اش همان‌قدر گرم و صمیمی می‌ماند؛ همیشه اهل بگو و بخند بود. دنبال شوخی و بسیار پرانرژی، اما هیچ‌وقت بی‌ادبی نمی‌کرد. یک جورهایی جمع بدون او انگار ناقص می‌ماند». آقای صفادل از لحظه تلخ شنیدن خبر شهادت مهدی می‌گوید: «ما یک گروه واتس‌اپی داریم با بچه‌های تیم، ۱۵ نفریم. مهدی هم بود. صبحش یکی از دوستان گفت: از دیروز ۸ صبح تا آخر شب، خبری از مهدی نیست. بعد کم‌کم فهمیدیم... وقتی خبر شهادتش رسید، هیچ‌کس نمی‌توانست باور کند. هنوز هم نمی‌توانیم».

​​​​​​​