ایران، سرزمینی که در گستره جهان، نامش با فرهنگ و تمدن چند هزار ساله گره خورده است. سرزمینی که در طول تاریخ در برابر تهدیدها و تجاوزها همواره ایستادگی کرده است. این ایستادگی نه از سر جنگطلبی، بلکه برای دفاع از سرزمین، فرهنگ و هویت ملی بوده است. شاهد این ادعا بسیاری از متون کهن فارسی هستند که روایتگر واقعیتهای تاریخی به شمار میآیند، متونی که از شاهنامه فردوسی گرفته تا تاریخ بیهقی، تاریخ طبری و ... را شامل میشود. ایرانیان با استناد به قرآن کریم، نهج البلاغه و بسیاری از آثار ادبی و تاریخی خود همان گونه که پیش از این گفته شد از شروع هر گونه جنگی خودداری کرده اما دفاع را حق مشروع خود میدانند. همانطور که در آیات شریف قرآن بر پرهیز از جنگ، اما دفاع قاطعانه تاکید شده است: در سوره بقره، آیه ۱۹۰ آمده است «و در راه خدا با کسانی که با شما میجنگند بجنگید و [هنگام جنگ از حدود الهی] تجاوز نکنید که خدا تجاوزکاران را دوست ندارد.»

همچنین در سوره حج، آیه ۳۹ خداوند به مسلمانان اجازه دفاع داده است: «به کسانی که [ستمکارانه] مورد جنگ و هجوم قرار میگیرند، چون به آنان ستم شده اذن جنگ داده شده، مسلماً خدا بر یاری دادن آنان تواناست»
امام علی (ع) نیز در نهجالبلاغه تأکید میکند که جنگ نباید برای کشورگشایی باشد، اما اگر دشمن به سرزمین اسلامی حمله کند، باید با تمام توان از آن دفاع کرد. این آموزهها نشان میدهند که اسلام، صلح را ترجیح میدهد، اما در برابر تجاوز، مقاومت را واجب میداند.
این آموزهها نشان میدهند که ایرانیان در سایه دین و فرهنگ خود مردان میدان صلحند؛ اما در برابر ظلم و تجاوز، دفاع تا سر حد جان را بر خود واجب میداند.
شاهنامه فردوسی: دفاع مشروع در برابر متجاوزان
شاهنامه فردوسی یکی از مهمترین منابع ادب فارسی است که در سر تاسر روایتهایش روحیه دفاعی ایرانیان را به تصویر میکشد. فردوسی در این شاهکار ادبی که نگاه بسیاری از جهانیان را به سوی خود جلب کرده است، همواره جنگ را امری ناگزیرمی داند و دفاع را حق مسلمی در برابر ظلم، اما هیچ گاه جنگ را ستایش نمیکند.
به عنوان مثال در یکی از رجز خوانی ها رستم در برابر تجاوز تورانیان به اصل وطن دوستی اشاره میکند و جملهای را میگوید که بیش از هزار سال در حافظه عمیق تمام ایرانیان حک شده است: «چو ایران نباشد تن من مباد/ بر این بوم و بر زنده یک تن مباد»
دعوت به اتحاد و دفاع از وطن:
همچنین فردوسی در شاهنامه در زمینه دعوت به اتحاد و دفاع از وطن: بیتهایی سروده است «همه روی، یکسر به جنگ آوریم /جهان بر بداندیش تنگ آوریم» یا «ز بهر بر و بوم و پیوند خویش/ زن و کودک خرد و فرزند خویش/اگر سر به سر تن به کشتن دهیم/ به آید که گیتی به دشمن دهیم»
آیین کشورداری در شاهنامه:
در سراسر شاهنامه، پادشاهان و بزرگان ایران جنگ را همواره نکوهش کردهاند اما در زمان صلح، ثانیه به ثانیه در حال آماده سازی جسم و روح و خرد خود برای و روزگاردفاع از میهن بودهاند. آن گونه که فردوسی بزرگ در شاهنامه روایت کرده، هنگامی که سفیرانی از سوی کشورهای جنگطلب وارد دربار شاهان ایرانی میشدند، ابتدا از سوی پادشاهان و بزرگان ایرانی پیشنهاد صلح و گفتوگو به آنان داده میشد؛ در صورتی که این پیشنهاد خردمندانه و انسانی پذیرفته نمیشد و دشمن به سرزمین و میهن باستانی ما حمله ور میشد، چارهای جز ورود به جنگ با هدف دفاع باقی نمیماند و ایرانیان با تمام توان آماده دفاع بودند.

تاریخ بیهقی چه می گوید
علاوه بر شاهنامه فردوسی از میان دیگر متون ادبی /تاریخی ایران، تاریخ بیهقی را میتوان یکی از معتبرترین منابع دانست که بارها به تلاشهای دیپلماتیک ایرانیان برای جلوگیری از جنگ اشاره دارد. در تاریخ بیهقی بخشی با عنوان شکست پسران علی تگین (یکی از روایتهای مربوط به دیپلماسی و دلاوریهای ایرانیان) نقل شده است. در بریدهای از این متن آمده است «پسران علی تگین چغانیان غارت کردند و ... به ترمذ آمدند. پنداشتند ... در وقت قلعت به جنگ یا به صلح به دست ایشان آید... و آگاه نبودند که آنجا شیرانند؛ چندان بود که به قلعت رسیدند که آن دلیران شیران در قلعت بگشادند و آواز دادند که: بسم ا...، اگر دل دارید به تنوره قلعت باید آمد و علی تگینیان پنداشتند که به پالوده خوردن آمدهاند و کاری سهل است. چندان بود که پیش رفتند، سواره و پیاده قلعت در ایشان پریدند و به یک ساعت جماعتی از ایشان بگرفتند و دستگیر کردند...علی تگینیان چند جنگ کردند با قلعتیان و در همه جنگ ها شکسته شده به ستوه آمدند و در غیظ میشدند....»در این کتاب معتبر تاریخی -ادبی نیز بارها و بارها به موضوعاتی این چنینی اشاره شده است.تاریخ بیهقی در پس این سطرها تأکید دارد که جنگ تنها زمانی مجاز است که هیچ راه دیگری برای حفظ استقلال و امنیت کشور باقی نمانده باشد.
تاریخ طبری و روایت تاریخی جنگهای تدافعی ایران
تاریخ طبری نیز نمونههای متعددی از جنگهای تدافعی ایرانیان را ثبت کرده است که نبرد در برابر اسکندر و مغولها تنها بخشی از آنهاست