جشنها و قرارهای دوستانه و مسافرتها و محبوبترین ساعت کلاس در مدرسه و دانشگاه همیشه طوری میگذرند که آدم باورش نمیشود. در عوض معاشرت با آدمهای بیمزه و نچسب، جلسههای جدی کاری و... انگار تا ابد طول میکشند. این خاصیت عجیب زمان است که وقتی همهچیز بر وفق مراد باشد به طرفةالعینی میگذرد و وقتی همه چیز عذابمان میدهد، کش میآید. سوال اینجاست که این یک تلقین است یا واقعا زمان، تاثیری این چنین بر ما دارد؟ واقعیت این است که غیر از لحظات خوشی و ناخوشی که نحوه گذشت زمان را تحت تاثیر قرار میدهد، سن و میزان تجربه آدمها در تاثیر گذشت زمان بر آنها نقش دارد. برای افرادی که سن بیشتری دارند، امکان تجربههای جدید در محیطهای مختلف کمتر است و فرصت زیادی برای پردازش اطلاعات محیط لازم نیست. به نظر آنها همه چیز یکنواخت و تکراری است و سریع میگذرد درحالی که برای کودکان و افراد کمسنوسال هنوز چیزهای خیلی زیادی وجود دارد که تجربه نشده است و زمان دیرتر و با هیجان بیشتری میگذرد. اینها تاثیراتی است که ذهن و روان ما از زمان برداشت میکند. اگر دقت کنید میبینید که وقتی درحال انجام یک کار یا گذراندن یک دوره خاص و جدید هستید، ساعت کندتر میگذرد. تحقیقات دانشمندان میگوید وقتی انتظار میکشید نوعی کمطاقتی در روحیه انسان شکل میگیرد که باعث میشود گذشت زمان کند و اعصاب خردکن باشد اما وقتی ترس و اضطراب دارید شرایط روانی طوری تغییر میکند که به نظرتان هر یک ساعت شبیه یک دقیقه میگذرد. با دانستن این ماجرا که نحوه گذشت زمان بستگی به حال روحی و شرایط ما دارد، میتوانیم تاحدودی وضعیت را مدیریت کنیم و نگذاریم این عقربههای نامروت بیش از این در حقمان جفا کنند. تجربههای تازه هم از مواردی هستند که باعث میشوند زمان ما عمق پیدا کند و چون خاطرهای شکل گرفته در عین حال که زمان شاید حینش زود بگذرد اما حس بهتری نسبت به زمان داشتیم، پس برای فرار از ملال باید کارهای نوآورانه داشت تا زمان به شکل بهتری بگذرد.