printlogo


رژه ایران در مرزهای سایکس پیکو

​​​​​​​منطقه غرب آسیا، هیچ گاه به اندازه امروز در تقاطع تاریخ نایستاده است. خاورمیانه امروز برای آینده‌ای که در انتظارش است، میان حال و گذشته ایستاده است.
شاید به همین دلیل است که وقایع امروز، به نوعی تکرار حوادث تاریخی گذشته است به عنوان حقایقی که نادیده گرفته شده.  خاورمیانه تنها نقطه‌ای از کره زمین است که «امر واقع» در پیوندی ناگسستنی با «تاریخ» قرار دارد.
یک قرن قبل، فاتحان جنگ جهانی اول موسوم به «جنگ بزرگ»، تصمیم به تجزیه «مرد بیمار اروپا» یعنی امپراتوری در حال فروپاشی عثمانی گرفتند. وزرای خارجه انگلستان و فرانسه طی توافقی محرمانه که در ابتدا «توافق نامه آسیای صغیر» نام داشت، ریشه‌های یک بحران بی‌پایان را در منطقه کاشتند. مرزهای دست‌ساز و خط کشیده شده‌ای که بین دو قدرت استعمارگر اروپایی تقسیم شد، منطقه‌ای ناآرام را در کنار ایران بنیان گذاشت.
حالا جغرافیا دیگر فقط با پستی و بلندی و جلگه و بیابان تعریف نمی‌شد! بلکه تبدیل به ابزاری برای نظم‌سازی در آتشفشانی به اسم خاورمیانه شد.

جنگ دستورکارها
«عارضه ۱۹۴۸» و تاسیس «اسرائیل» در چنین فضایی به منطقه تحمیل شد. این موجودیت مصنوعی با پوشش «دولت یهود» روزی برای مهار اتحاد جماهیر شوروی در جنگ سرد، روزی برای «بالکانیزه» کردن کشورهای منطقه و روزی دیگر برای پروژه «خاورمیانه بزرگ» در خدمت نظم امنیتی ایالات متحده و غرب قرار گرفت.
منازعه اصلی امروز در منطقه هم نبرد نظم‌ها و «دستور کارها» است. یک سوی میدان نظم رو به ضعف نهاده آمریکایی پساجنگ سرد است و در سوی دیگر نظم شبکه مقاومت با محوریت ایران قرار دارد.
موضوعی که باعث تفوق و پیشروی نظم مطلوب طرفین نبرد می شود، «هنر و توان اعمال مسالمت‌آمیز قدرت» است. ایران در این نبرد و جهت گیری سیاست خارجی اش از این راهبرد بهره گرفته است. سیاست منطقه‌ای دولت چهاردهم ( که امتداد دیپلماسی منطقه‌ای دولت سیزدهم است) مبتنی بر تامین قدرت، منافع و امنیت ملی در مناسبات جهانی و منطقه ای بدون تنازع، بحران و نهایتا جنگ با دیگر بازیگران منطقه‌ای است.
به کارگیری این راهبرد در جریان جنگ غزه، یک مدل موفق ارائه داد. شاید به همین دلیل بود که روزنامه مشهور گاردین انگلیس، زمستان سال گذشته نوشت این ایران است که قدرت اول منطقه است، نه ایالات متحده آمریکا. در روزهایی که غرب آسیا بر لبه آتش حرکت می‌کند، ایران تنها دولت-ملت (Nation-state) واقعی آسیای غربی، برای نجات منطقه به پا خاسته است.

از بغداد تا قاهره
سفرهای منطقه‌ای این روزهای عباس عراقچی، شاید یادآور سفرهای دهه هفتاد میلادی هنری کیسینجر وزیر خارجه فقید آمریکا به غرب آسیا در حین جنگ یوم کیپور است که به «دیپلماسی شاتل» معروف است. پنج دهه بعد وزیر خارجه ایران در روز کیپور (عید عبری) عازم بغداد است؛ با این تفاوت که برخلاف جنگ‌ ۱۹۷۳، اسرائیل در مسیر پیروزی قرار ندارد.
دور سوم سفرهای منطقه‌ای وزیر امور خارجه به پایتخت‌های عراق و مصر، در تلاطم وضعیت ملتهب منطقه، نشان از دیپلماسی بدون توقف تهران دارد که به موازات پشتوانه‌ نظامی بازدارنده برای پاسخگویی شدیدتر ایران به هر حمله احتمالی تل آویو بعد از عملیات وعده صادق ۲، جریان پیدا کرده است.
رئیس دستگاه دیپلماسی دیروز در بغداد حضور یافت تا مقام‌های عراقی را درجریان آخرین روند تبادلات دیپلماتیک پیرامون جنگ قرار دهد. عراقچی پیش از حضور در بغداد رایزنی‌های فشرده‌ای را در قالب حضور در نشست مشترک با نمایندگان شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس در دوحه انجام داده بود.
دستور کار مهم سفر امروز عراقچی، از طرفی تشریح هزینه‌ها و پیامدهای هر اقدام احتمالی از سوی اسرائیل در تمامیت ارضی ایران و انتقال این پیام از طریق منابع دیپلماتیک به واشنگتن-تل‌آویو و از طرفی دیگر، پیگیری طرح فوری آتش‌بس جنگ غزه و لبنان است.

در سرزمین اهرام
به گفته برخی رسانه‌های عربی، وزیر امور خارجه همچنین قرار است بعد از بغداد عازم قاهره شود. آخرین حضور یک مقام ایرانی در مصر به ۱۴ سال قبل و حضور شهید حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه فقید ایران در قامت معاون عربی-آفریقایی وزارت خارجه برای شرکت در مراسم تحلیف عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر بازمی‌گردد.
تهران-قاهره که در آخرین مراحل روند احیای روابط هستند، طی یک سال گذشته بیشترین هماهنگی‌ها را در جریان جنگ جنون‌آمیز رژیم صهیونی در غزه داشته‌اند.
منابع خبری منطقه‌ای گزارش داده‌اند که عراقچی قرار است با «بدر عبدالعاطی» وزیر خارجه مصر، «عباس کامل» رئیس سازمان اطلاعات این کشور و «عبدالفتاح السیسی» رئیس‌جمهور مصر دیدار و گفت‌وگو کند.
جایگاه قاهره در منطقه و مناسباتی که با آمریکا و اسرائیل به ویژه در پرونده آتش‌بس غزه دارد و از سویی دیگر وزن ایران به عنوان قدرت تاثیرگذار در منطقه، سفر عراقچی به سرزمین اهرام را بسیار حائز اهمیت خواهد کرد.
پیش بینی می‌شود پیام‌های مهمی از کانال قاهره به پایتخت‌های سیاسی ایران و ایالات متحده منتقل شود. تهران برای مجازات شدید رژیم صهیونیستی در صورت هرگونه اقدامی در خاک ایران و در پاسخ به عملیات وعده صادق ۲، آمادگی کامل دارد.
در این میان، همسایگان ایران تلاش‌های خود را برای ترغیب آمریکا در فشار به صهیونیست‌ها افزایش داده‌اند. شرایط منطقه به گونه‌ای است که شاید دیگر برای کشورهای منطقه، سیاست بی طرفی در این معرکه و مهلکه گزینه چندان معتبری نیست.
همه بازیگران منطقه‌ای می‌دانند ضربه دوم ایران به رژیم، می‌تواند پرونده جنگ غزه و لبنان را هم ببندد. احتیاط نتانیاهو و کابینه ‌جنگی‌اش در چکاندن ماشه به همین دلیل است.

عصر جدید در منطقه
غرب آسیا که به طور سنتی صحنه‌ای برای رقابت چند رقیب شامل ایران، ترکیه و عربستان سعودی بوده، حالا فقط عرصه نبرد ۲ قدرت منطقه ای و ۳ قدرت فرامنطقه‌ای است. امروز تنها ایران، ایالات متحده آمریکا، چین، روسیه و رژیم صهیونیستی کنشگران موثر در ساخت نظم و ترتیبات امنیتی در خاورمیانه هستند.
حتی به نظر می‌رسد رئیس جمهور ترکیه هم شرایط جدید منطقه را درک کرده است.
«رجب طیب اردوغان» در آخرین موضع خود درباره شرایط منطقه گفت که انتظار اتخاذ «تدابیر مؤثر» از سوی ایران و روسیه در جهت مقابله با تلاش‌های رژیم صهیونیستی به منظور کشاندن دامنه جنگ به کلیت منطقه را دارد.
رئیس ‌جمهور ترکیه در نشست با خبرنگاران در بازگشت از سفر رسمی خود به آلبانی و صربستان اظهار کرد: «ضروری است روسیه و ایران تدابیر مؤثرتری برای رسیدگی به این وضعیت که بزرگ ترین تهدید ممکن را متوجه تمامیت ارضی سوریه ساخته است، اتخاذ کنند.»
اردوغان هشدار داد: «اسرائیل نه فقط ثبات در فلسطین و لبنان را نشانه گرفته، بلکه همچنین به دنبال گسترش دادن ناآرامی‌ها به دیگر مناطق اطراف است.»
رئیس ‌جمهور ترکیه خاطرنشان کرد: «آن ها علناً می‌گویند که بعد از لبنان، دمشق را اشغال خواهند کرد. اشغال دمشق به این معنی است که سربازان اسرائیلی به مرز ترکیه بیایند.»