زامبیها در مسیر دانشگاه
دانیال دایی داووداینا
دانشگاههایی تو کشور داریم که هرجور حساب کنیم هیچ هدف و انگیزهای جز آزار دانشجویان در انتخاب محل دانشگاه وجود نداشته. از ماجرای قطعی سایت و انتخاب واحد و حذف و اضافه که مخصوص همه دانشگاهها ست بگذریم، خیلی از دانشگاههای ما هستن که تو محلی ساخته شدن که اگه نوک اورست بهجاش انتخاب میشد عبور و مرور راحتتر بود. یعنی دانشگاه داریم که حومه شهر هم نیست، بلکه حومه حومه شهره. یه جوری که اگه بخوای روی نقشه نشون کسی بدی کجا درس میخونی باید چند تا نقشه بذاری کنار نقشه اول. حس من اینه که شاید یک عده رفتن دنبال نقشه گنج، خوب که زمین رو تو مکانهای مخوف و محیرالعقول کندن و به گنج نرسیدن گفتن لااقل از اینی که کندیم بهعنوان پی ساختمون یک دانشگاه استفاده کنیم. و گرنه چرا باید دانشگاه تو مکانی که هنوز آسفالت نشده، آب و برق و گاز نداره و اگه یه ذره با دوربین گوشی زوم کنی کشور همسایه دیده می شه،ساخته بشه؟ حالا بماند که برای یک کلاس باید از باتلاقی با حضور تمساح رد بشیم و اگه زامبیها نخورنمون به کلاس 8 صبح برسیم؛ اما بعد نیم ساعت بفهمیم استاد نیومده!