محمد زعیمزاده
political@khorasannews.com
رسانه یا ابزار پروپاگاندا؟ معمولاً در شرایط جنگ یا شبه جنگ، باد به پرچم پروپاگاندیستها میوزد و آن ها راحتتر میتوانند عملکردشان را توجیه کنند، اصلاً فرق این دو چیست؟توضیح تکخطیاش شاید این باشد که رسانه باید بتواند در نظام محاسباتی و ادراکی مخاطب تغییرات تدریجی و ماندگار ایجاد کند؛ اما پروپاگاندا هدفش تثبیت و تقویت موضع مخاطب در همان نقطهای است که قرار دارد. اثر رسانه عمیق است و تأثیر پروپاگاندا سطحی؛ رسانه نیاز به کار استدلالی و درازمدت دارد؛ اما کار پروپاگاندا با تولیدات پرحجم و تهییجی راه میافتد. مخاطب رسانه عموماً نخبگانیتر است و مشتری پروپاگاندا عمومیتر و تودهایتر. رسانه در درازمدت برای صاحبانش تولید فرصت و قدرت میکند؛ اما پروپاگاندا ابزار مصرف قدرت است.قاعده بر این است که در شرایط بحران و شبه جنگ، مجموعههایی که در طول زمان کار رسانهای کردهاند با شیب ملایمی به نفع ذینفعان اقتصادی و سیاسی خود پروپاگاندا میکنند، یعنی بحران و شبه بحران از جمله نقاط عطفی است که رسانه دست در جیب خود میکند و از اعتبار خود برای عبور ذینفعان از بحران هزینه میکند. موضوع این یادداشت کوتاه، آسیبشناسی رسانههای داخلی بهخصوص رسانه ملی نیست؛ اخیرا یکی از مدیران این دستگاه معظم گفته است مخاطب ما بیش از 70 درصد است. ما این گزاره را هم بهحساب همان پروپاگاندا در شبهجنگ میگذاریم و فقط امیدواریم دوستان مثل ماجرای جناب نصرالدین اینقدر محکم این گزاره را نگویند که خودشان هم باورشان بشود و در صف آش خیالی بایستند. عدد مخاطب امروز هرچه باشد ریشهاش در نسبت رعایت رسانهبودن و ابزار پروپاگاندابودن است و خب وضعیت تقریباً روشن است.همانطور که اشاره شد بحث ما امروز رسانه ملی نیست. بنگاه خبرپراکنی بیبیسی طبعاً در اتفاقهای اخیر نمیتواند خارج از دستورالعملهای وزارت خارجه انگلستان عمل کند. آن ها در وقایع یک سال اخیر و خصوصاً در شیب تند تحولات از زمان آغاز جنایتهای اسرائیل در لبنان چه کردهاند؟
در وقایع اخیر، خط خبری بیبیسی انگلیسی با بیبیسی فارسی متفاوت است. جهت رسانه وزارت خارجه انگلستان برای مخاطب غیرفارسیزبان دقیقاً با رسانههای اسرائیلی همراستاست؛ کوچککردن خسارتهای اسرائیل، بزرگنمایی از اقدامات نظامی صهیونیستها، سانسور حداکثری کشتار غیرنظامیان توسط اسرائیل، ورود نکردن به ابهاماتی که ممکن است به ضرر اسرائیل باشد، پررنگکردن خط شایعه علیه ایران و... به یک معنا ایدهبخش غیرفارسی بیبیسی به شکل کامل پروپاگانداشدن و تبدیلشدن به یک رسانه جنگی علیه مقاومت است. در بخش فارسی اما وضع تا حدودی متفاوت است. کوهنورد و ناجی دو خبرنگار پرسابقه بیبیسی حاضر در میدانند، راویانی که تلاش میکنند وانمود کنند بخشی از دستگاه پروپاگاندای رژیمصهیونیستی نیستند. بیبیسی در این قسمت تلاش میکند وجوه رسانهای خود را تا حدی حفظ کند؛ اما پشتصحنه این تصمیم چیست؟
برای این برساخت احتمالاً سه دلیل متصور است:
اول: بیبیسی فارسی در وقایع 1401 با برآوردی غلط از فرجام کار، تبدیل به چیزی شبیه ایراناینترنشنال شده بود و همانقدر تند و رادیکال عمل میکرد.
دوم: بهوضوح یک تقسیم کار جدی میان بلوک بیبیسی و رسانهایترها با بلوک ایراناینترنشنال و بقیه رسانههای رادیکال صورتگرفته است؛ هم از جنبه شکلی و هم از لحاظ مستقیمگویی و رادیکالیسم.
سوم: بیبیسی فارسی با یک طراحی روشن، مدتی است لایه ایدئولوژیک و هسته سخت نظام را هم مخاطب خود قرار داده است. انتخاب موضوعهای خاصگرایانه با موضوعاتی مثل تاریخ جنگ، آینده قدرت در ایران و... نشانههای روشنی از این هدفگذاری است.بیبیسی خوب میداند با ایجاد این همسخنی میتواند در بزنگاههای سیاسی هر قدر که ممکن شد، نظام ادراکی این طیف را تحتتأثیر قرار دهد، در واقع کوهنورد و ناجی در تلآویو هستند؛ اما برای آینده تهران میکروفن در دست گرفتهاند.