printlogo


تجربه تلخ «داریوش» برای هادی حجازی‌فر

مائده کاشیان
info@khorasannews.com

سریال «داریوش» به کارگردانی هادی حجازی‌فر، جزو مجموعه‌هایی بود که انتظارات از آن بالا بود و نسبت به موفقیت آن امیدوار بودیم. حضور ترکیبی از بازیگران «پوست شیر» در مجموعه «داریوش»، شباهت طرح قصه «داریوش» با «پوست شیر» و حضور نوید محمودی به عنوان تهیه‌کننده در سریال «داریوش»، باعث شد این دو مجموعه خواه ناخواه مقایسه شوند و انتظارات از «داریوش» بیشتر هم شود. ساخته حجازی‌فر شروع قابل قبولی داشت و هرچه پیش رفت، ناامیدکننده‌تر ظاهر شد. پس از موفقیت هادی حجازی‌فر در عرصه کارگردانی با فیلم «موقعیت مهدی» و سریال «عاشورا»، همچنین درخشش او با «پوست شیر»، اولین سریال نمایش خانگی حجازی‌فر نتوانست ادامه‌دهنده مسیر موفقیت‌های او باشد. قسمت پایانی «داریوش» با یک هفته تاخیر، در حالی که قرار بود چهارشنبه صبح منتشر شود، سرانجام 12 ظهر در فیلم‌نت منتشر شد. به بهانه پایان این سریال، دلایل ناکامی این سریال و کیفیت پایان‌بندی آن را بررسی کردیم.

​​​​​​​یک نیمه ناامیدکننده
مجموعه «داریوش» تا نیمه نتوانست آن کششی را که برای تقویت انگیزه تماشای سریال در مخاطب لازم است، ایجاد کند و اولین ضربه مهم را از همین نقطه خورد. دوئل «بهرام» و «داریوش» که در ظاهر رفیق بودند و در باطن دشمن یکدیگر بودند، در نیمه اول سریال شکل نگرفت. شخصیت «بهرام» نوچه‌های زیادی داشت و همه بله قربان‌گوی او بودند، اما در عمل شاهد کنش خاصی از سوی او نبودیم. ترس «داریوش» و «کاظم» از او و موش و گربه ‌بازی این شخصیت‌ها با «بهرام» نیز تبدیل به دور باطلی شده بود. یکدست نبودن لحن سریال و فضای کاملا جدی که گاهی به سمت کمدی می‌رفت نیز مخاطب را بلاتکلیف کرده بود. تقریبا از نیمه سریال و قسمت هفتم بود که نقشه «داریوش» برای پیدا کردن طلاها به صورت جدی اجرا شد. تازه بعد از پیدا کردن طلاها، همدستی «داریوش» و «ساقی» و تقابل «داریوش» با «بهرام» قصه به جریان افتاد.
شخصیت‌های سطحی و مبهم
یکی دیگر از نقاط ضعف «داریوش» شخصیت‌پردازی ضعیف بود. با این که «داریوش» کاراکتر اصلی سریال بود، اما به اندازه کافی به مخاطب معرفی نشده بود و مخاطب نمی دانست با مردی ترسو طرف است که به خاطر ترس‌های خود از خانواده‌اش نیز می‌گذرد یا اولویت او خانواده‌اش هستند؟ «لیلا» چطور به عشق و علاقه «وحید» اعتماد کرده بود و رابطه عاشقانه آن‌ها چه پشتوانه‌ای داشت؟ طبیعتا با چند خط دیالوگ «لیلا» و «بهرام» درباره آشنایی او و «وحید»، این رابطه به همین سادگی شکل نمی‌گیرد. علاقه «بهرام» به «لیلا» که اواخر سریال مشخص شد نیز پیش‌زمینه‌ای نداشت. «بهرام» رقیب عشقی «داریوش» در گذشته معرفی شده بود و در قدیم به «منیژه» مادر «لیلا» علاقه مند بوده، ناگهان مشخص شد «بهرام» به زنی که زمانی او را «عمو بهرام» صدا می‌کرده، علاقه دارد! «کاظم» نیز شخصیتی ترسو و ضعیف معرفی شده بود که پس از تمرین برای غلبه بر «بهرام» و خطری که احساس می‌کند، جرئت می‌یابد و تا پای کشتن او می‌رود، اما دوباره در جلد همان آدم ترسو فرو می‌رود و در همین راه جان خود را به سادگی از دست می‌دهد! شخصیت «ساقی» نیز کاراکتر مبهمی بود و به اندازه کافی به مخاطب معرفی نشد. علاوه بر فضای سریال، مخاطب در مواجهه با شخصیت‌ها نیز تکلیف خود را نمی‌دانست که با چه جور آدم‌هایی طرف است. ضعف‌های روایت قصه و همچنین شخصیت‌پردازی آن باعث شد مخاطب به اندازه کافی با «داریوش» و شخصیت‌ها درگیر نشود.
3 بازی خوب
از میان بازیگران سریال «داریوش»، محسن قصابیان، عباس جمشیدی‌فر و سحر دولتشاهی حضور موفق و چشمگیری در این مجموعه داشتند. قصابیان توانست در نقش کاراکتر منفی «بهرام» حس تنفر و انزجار مخاطب را نسبت به خود برانگیزد. او که با شخصیت‌های مثبت در فیلم «منصور» و سریال «همه‌گیری» شناخته می‌شد، در ساخته حجازی‌فر بازی متفاوتی را از خود به نمایش گذاشت. عباس جمشیدی‌فر هم ضعف کاراکتر «کاظم» و ترسو بودن او را باورپذیر به تصویر کشید. سحر دولتشاهی نیز شخصیت دو وجهی «ساقی» را به خوبی نمایش داد. او ابتدا در نقش زنی فرو رفت که با فریب دادن مردان پول به جیب می‌زند. سپس نقاب از چهره برداشت و علاوه بر اکت‌ها و رفتارهایش، ادبیات و لحن صحبت کردن او نیز متناسب با شخصیتش و طبقه اجتماعی او تغییر کرد. در مجموع بازی گروه بازیگران «داریوش» به برگ برنده سریال تبدیل نشد.
پایان شاد و نه چندان منطقی
سریال «داریوش» که صحنه‌های خشونت‌آمیز و تلخ زیادی از کتک‌کاری، دعوا و قتل را به نمایش گذاشته بود، با یک پایان شاد به آخر رسید که چندان منطقی هم نبود. «بهرام» که شخصیت زرنگی داشت، در قسمت پایانی با سادگی فراوان، فریب «داریوش» را خورد! «داریوش» نیز که نقشه حساب‌شده‌ای کشیده بود، هنگام کشتن «بهرام» در مواجهه با او غیرمنطقی عمل کرد. طبیعتا عقلانی نبود که «داریوش» خود را بیهوده خلع سلاح کند و در موضع ضعف قرار بگیرد. با توجه به آن چه در اواخر قصه دیدیم، سرنوشت شخصیت «بهرام» و «داریوش» قابل پیش‌بینی بود.