هادی رنجبر-شش سالم بود که یه روز بابام با یه جعبه بزرگ وارد خونه شد. باورم نمیشد! تلویزیون رنگی خریده بود. اون موقع کمتر کسی تلویزیون رنگی داشت و ما تا قبل از خریدش، موفقیت چشمگیر دیگهای تو کارنامهمون نداشتیم. وقتی که جعبه رو باز کردیم یه تلویزیون ۲۱ اینچ خودنمایی میکرد که به گوشه سمت چپ بالاش یه برچسب به اندازه یه کف دست چسبیده بود. یادمه تا من اومدم برچسب رو بکنم، بابام تو هوا پرید و زد رو دستم و در حالی که دستم رو محکم گرفته بود گفت: «هیچوقت نباید این برچسب رو بکنی؛ فروشنده گفته که موقع فروش تلویزیون، این برچسب نشون دهنده تازگی تلویزیونه و رو قیمتش تاثیر داره». کوچکترین مخالفت ما با این قضیه با برخورد شدیدی مواجه میشد و حتی کم کم خودمون هم این حرف رو باور کردیم. بخش زیادی از کودکی من به این گذشت که به مهمونایی که برای بازدید از تلویزیون میاومدن بگم چرا ما مجبوریم به دلیل حفظ این برچسب، ۳۰ درصد برنامههای تلویزیونی رو از دست بدیم؛ ۳۰ درصد بالایی هر برنامه رو. البته فیلم و سریالها خیلی مشکل نبودن، دیگه خیلی باید بدشانس میبودیم اگر مهمترین اتفاقات فیلم اون زیر میافتاد. یکی دیگه از مشکلها موقع پخش فوتبال بود که هیچوقت نمیفهمیدیم دقیقه چنده. یادمه یه بار تخمه خریدیم و نشستیم فوتبال ببینیم که یکهو داور سوت پایان رو زد. اون جا بود که فهمیدیم ما از حدود دقیقه ۸۹ نشسته بودیم پای مسابقه. اما مشکل اصلی وقتی بود که میخواستیم ببینیم الان کدوم کانالیم. برای این کار مجبور بودیم یکی یکی کانالها رو بزنیم عقب تا به یه برنامه آشنا برسیم که کانالش رو مطمئنیم. از اون جا شروع میکردیم به شمردن تا برگردیم به همون کانال و این طوری میفهمیدیم کدوم شبکهاس. اما با وجود همه این مشکلات، همیشه یه غرور خاصی تو نگاه بابام بود که این تلویزیون هنوز نوئه و موقع فروش برگ برندمونه. ۲۰ سال به همین منوال گذشت تا این که یه روز که خواستم تلویزیون رو روشن کنم، روشن نشد. تعمیرکار بعد از کلی ور رفتن باهاش گفت که باید از خیرش گذشت. ما هم تصمیم گرفتیم تلویزیون رو بذاریم تو کوچه تا یکی پیدا شه و ببردش. موقع بردنش همه با حسرت داشتیم به برچسب سالم روش نگاه میکردیم. هیچوقت نفهمیدیم اون برچسب دقیقا چرا باید اون جا باشه. ولی به این افتخار میکردیم که تلویزیونمون رو ۲۰ سال نو نگه داشته بودیم.