printlogo


نگاهی به رمان مردی که می خندد
خوبی چون خورشید است
جواد لگزیان




​​​​​​​رمان با توصیفات پرشور از مردی به نام اورسوس و گرگش هومو آغاز می‌شود که مردم معرکه این دو یار را در بازار روز و سر گذرها به تماشا می‌نشستند. اورسوس روزها درحال گفتن کلمات قصار و فروش داروهای گیاهی در کوچه‌های شهر سرگردان بود اما کاشانه‌اش در جنگل قرار داشت. دست سرنوشت اورسوس فیلسوف خیابانی را با گویین پلین دلقک، پسری که صورتش با جراحی همیشه خندان شده بود، روبه‎رو کرد. مدتی بعد گویین پلین کنار زنی مرده دختری نابینا به نام دئا را پیدا کرد و به این ترتیب مثلث قهرمانان رمان شکل گرفت.
توصیفات بی‌نظیر هوگو
 از طبیعت و اشیا
شرح طبیعت و اشیا از زبان هوگو در این اثر لحظاتی بکر می‌آفریند، آن قدر که خواننده هر ثانیه خود را در ژرفای این توصیفات بی نظیر غرق می‌بیند: خلیج که شیب‎های تند اما نه چندان وسیع از هر سو احاطه‌اش کرده بودند، دم به دم تاریک‎تر می‌شد. مه کدر غروبگاهی غلیظ‌‌تر می‌شد. گویی تاریکی از قعر چاه می‌آمد. مدخل خلیج به سمت دریا که چون دهلیزی تنگ بود، بر زمینه تیره امواج شکافی سفید رسم کرده بود. فقط از نزدیک می‌شد کشتی را مشاهده کرد که بر صخره‌ها لنگر انداخته و گویی خود را در جامه‌ای سیاه پنهان کرده بود.
درباره نویسنده
ویکتور هوگو متولد 1802 و درگذشته ۱۸۸۵ شاعر، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس سرآمد سبک رومانتیسم فرانسوی با آثاری چون بینوایان، گوژپشت نتردام و کارگران دریا از معروف‎ترین نویسندگان دنیاست  که فعالیت سیاسی در سمت‎هایی مانند نمایندگی پارلمان، عضویت مجمع قانون اساسی و رهبری حزب محافظه‌کار را هم در کارنامه زندگی‌اش دارد.
تفسیر اثر
«مردی که می‌خندد» آخرین رمانی است که ویکتور هوگو در ژوئیه 1866، در بروکسل، نگارشش را آغاز می‌کند و دو سال بعد، در اوت 1868، آن را به پایان می‌رساند.
ماجرای این اثر ضد اشرافیت هوگو در انگلستان می‌گذرد اما هوگو بر این باور است که «این کتاب شرح‌حال انگلستان نیست، شرح‌حال بشریت است. مردی که می‏‌خندد اثری انسانی است.» و می‌‏گوید که در این کتاب «من اشرافیت انگلستان را بی‏‌طرفانه ترسیم کرده‌‏ام و خواسته‌‏ام در هر سطر خواننده را به تفکر وادارم. خوانندۀ راستین خوانندۀ متفکر است و من آثارم را برای چنین خواننده‏‌ای می‏‌نویسم؛ و تو، هرکه باشی، اگر هنگام خواندن می‏‌اندیشی، آثارم را به تو پیشکش می‏‌کنم.»ویکتور هوگو، در تفسیر ناکامی مردی که می‌خندد، تاکید دارد که «خواسته‌ام از رمان سوءاستفاده کنم و آن را به صورت حماسه درآورم».
گشتی در کتاب
خوبی چون خورشید است. گویین پلین، دئا را از خوبی اشباع می‌کرد. برای جماعت بی‌خرد و بی‌بصیرت و سطحی، گویین پلین دلقک و بندباز و معرکه‌گیر بود. چندان غریب بود که موجودی بین انسان و حیوان بود. جماعت فقط چهره‌اش را می‌دید.برای دئا ، گویین پلین ناجی‌ای بود که از گور بیرونش آورده بود، همدمی بود که زیستن برایش ممکن کرده بود، یاوری بود که در تاریکی دستش را می‌گرفت. گویین پلین برادر و دوست و راهنما و پشتیبانی از عالم بالا بود. جماعت او را دیو و دئا او را فرشته می‌دید، زیرا دئای نابینا روح را می‌دید.«مردی که می‌خندد» رمانی از ویکتور هوگو با ترجمه محمدرضا پارسایار را نشر هرمس در ۸۱۶ صفحه و با قیمت ۸۹۶۰۰۰ تومان رهسپار بازار کتاب کرده است.