نویسنده: میرا لوله
مترجم: آرمین فاضل راد
انتشارات: پیدایش
وقتی همکلاسیهای اندی در مورد مادربزرگهایشان صحبت میکنند، اندی غصه میخورد. دوستان اندی یک یا دو تا مادربزرگ دارند اما اندی حتی یک مادربزرگ هم ندارد.
وقتی اندی روی درخت سیب نشسته و به این موضوع فکر میکند، ناگهان مادربزرگش را همانجا میبیند، روی درخت سیب. مادربزرگ اندی پر انرژی، بازیگوش و پولدار است. او یک ماشین آبی آسمانی دارد و همراه اندی به شهر بازی و مسافرت میرود. اندی با مادربزرگ روی درخت سیب اوقات خوشی را سپری میکند.
اندی با پیرزن مهربانی آشنا میشود که به تازگی همسایه آن ها میشود. او تنها زندگی میکند و نوههایش در کانادا هستند. اندی به او در اسباب کشی کمک میکند و پیرزن قول میدهد برای تشکر از او کیک آلویی بپزد.
آیا اندی باز هم مادربزرگش را روی شاخه درخت سیب میبیند و با او به سفر خواهد رفت؟ در روزهای بارانی که نمیتواند روی درخت سیب برود، چه کار میکند؟ آیا مادربزرگ روی درخت سیب به کمک اندی احتیاج دارد یا پیرزن مهربان؟
اگر دوست دارید جواب این سوالات را بدانید، کتاب «مامانی روی درخت سیب» را بخوانید.