بالاگرفتن و گسترش حملات هوایی رژیم صهیونیستی تاکنون سنخیتی با پیشرفت «بزرگ» در مذاکرات آتشبس بنا بر ادعای برخی رسانههای اسرائیلی و آمریکایی ندارد
سمفونی تکراری «پیشرفت» در مذاکرات!
صابر گل عنبری
جنگ لبنان وارد فاز تخلیه شهرها و شهرکهای لبنان و بمباران گسترده مناطق مسکونی شده و اسرائیل دامنه و شدت آتش جنگ را در جنوب و شرق لبنان بیشتر از قبل گسترش داده است. حزبا... هم بر دامنه حملات موشکی خود به محدوده حیفا افزوده است. این گذار هم پس از اتمام بانک اهداف دسته اول و مهم حملات هوایی اسرائیل در لبنان در رابطه مستقیم با حزبا... صورت میگیرد و توقف و دست کم کاهش جدی ترورها هم نشانه آن است. حزبا... دیگر به تشکیلاتی ناشناخته با فرماندهانی برای اسرائیل تبدیل شده است که آنها را نمیشناسد و حداقل دسترسی قبلی به این فرماندهان را هم برای ترورشان ندارد. در برابر چنین وضعیتی و موفقیت حزب در بازیابی سیستم کنترل و فرماندهی خود پس از موج ضربات بزرگ و سهمگین، اسرائیل با معضل تشدید حملات موشکی حزبا...، دو برابر شدن آوارگان اسرائیلی در شمال، تخلیه شهرکهای بیشتر و افزایش تلفات در حمله زمینی بدون چشماندازی روشن برای آن روبه روست. همین خود اسرائیل را به صرافت انتقال به مرحله جدید جنگ برای فشار بر بدنه اجتماعی حزبا...، متحدان آن، طیفهای دیگر مردم و خود دولت لبنان برای تحمیل شروط آتشبس واداشته است؛ مشابه آن چه در این یک سال در نوار غزه گذشته و در یک ماه اخیر در شمال این منطقه به طرز بیسابقهتری رخ میدهد اما حملات هوایی اسرائیل اخیرا در اقدامی معنادار بر مناطق نفوذ جمعیتی جنبش امل لبنان به رهبری نبیه بری رئیس مجلس این کشور به خصوص صور و پیرامون آن متمرکز شده است. هدف هم روشن است. فشار بر بری به عنوان طرف مذاکرهکننده از جانب حزبا... برای پذیرش شروط اسرائیل و چشمپوشی از خواستههای حزب است. واقعیت این است که بالاگرفتن و گسترش حملات هوایی اسرائیل تاکنون سنخیتی با پیشرفت «بزرگ» در مذاکرات آتشبس بنا به برخی رسانههای اسرائیلی و آمریکایی ندارد. سخنان نجیب میقاتی هم نشان میدهد که در خوشبینی خود نسبت به دستیابی به توافق طی ساعات و روزهای آتی پس از تماس تلفنی فرستاده آمریکا اغراق کرده است.هم اسرائیل و هم حزبا... نگاهشان فعلا به میدان برای فشار بر دیگری و ترجمان آن در آینده در مذاکرات و توافق است.در حقیقت اگر اخبار «پیشرفت بزرگ» و «پیشرفت مهم» و ... منعکسکننده واقعیت پشت پرده و میدان جنگ بود که جنگ غزه باید همان ابتدای سال 2024 تمام میشد. از آن تاریخ هم بارها منابع مختلف به دلایل مختلفی از پیشرفت مذاکرات گفتهاند، اما واقعیت برخلاف آن بوده است. آن چه نگارنده از لابه لای مواضع دو طرف اسرائیلی و لبنانی میفهمد، این که هنوز هیچ توافقی بر سر چگونگی اجرای قطعنامه 1701 وجود ندارد.بری، میقاتی، آمریکا و فرانسه صرفا به صورت کلی بر اجرای آن تاکید میکنند اما نه اسرائیل و نه به ویژه حزبا... هیچ موضع روشن و صریحی در این باره اتخاذ نکردهاند. ظاهرا اسرائیل به دنبال اجرای یکجانبه این قطعنامه از جانب لبنان و اصلاحاتی در آن طی قطعنامه دیگری برای دادن آزادی عمل به اسرائیل پس از پایان جنگ برای جلوگیری از تسلیح حزبا... و استقرار مجدد آن در جنوب لیتانی و ... است. حزبا... هم به نظر میرسد که در نهایت به دنبال همان مدل اجرای قطعنامه در سال 2006 است؛ یعنی توقف جنگ بدون عقبنشینی از جنوب لیتانی و بدون خلع سلاح و... . آن چه اکنون مطرح است و نبیه بری به دنبال آن است، آتشبسی موقتی است که بعد از آن درباره شیوه اجرای قطعنامه مذاکره و توافق شود. در کل، جنگ لبنان تفاوتهای خاصی با جنگ غزه دارد و اساسا پیش بینی نمیشود که جنگ لبنان زیاد طول بکشد اما قبل از روشن شدن نتایج انتخابات آمریکا هم زیاد محتمل نیست که توافقی در این جبهه صورت گیرد. چه بسا دولت بایدن به دنبال چنین توافقی قبل از انتخابات باشد، اما دولت راست گرای اسرائیل که مترصد پیروزی ترامپ است، زیاد تمایلی به این توافق ندارد. بر این اساس میتوان گفت که پس از اعلام نتایج انتخابات آمریکا تا انتقال قدرت در این کشور صرف نظر از پیروزی هریس یا ترامپ به دلایلی (که بعدا به آنها خواهم پرداخت) بازه زمانی مهمی برای روشن شدن سرنوشت دو جنگ غزه و لبنان است و در این مدت احتمال دستیابی به آتشبس به ویژه در لبنان بیشتر از قبل است.