همه ما کموبیش بچههایی را در کوچه و خیابان دیدیم که به دلیل بیتوجهی والدینشان، شروع به سرو صدا کرده یا گریه میکنند. به تازگی یک ویدئو با این سوال که «به نظر شما کار کدوم خانم اشتباه بود؟» در شبکههای اجتماعی پربازدید شده است. در این ویدئو یک مادر را میبینیم که دست بچه گریانش را از جلوی یک گاری که خوراکی میفروشد، میکشد. خانم دیگری که این لحظه را میبیند، میگوید: «من میخواهم برایش بخرم چون خیلی گریه میکند». مادر این بچه در ادامه میگوید: «به شما ربطی دارد؟ من صلاح بدانم، میخرم و گرنه نمیخرم». این خانم هم میگوید: «بچه میگوید گرسنهام، تو مادر هستی؟» و ... . به همین بهانه، نگاهی روانشناسانه به این ماجرا و واکنشهای درست در چنین مواقعی انداختیم. گذاشتن قوانین برای کودک و پایبندی به آنهایکی از مهمترین موارد تربیتی در فرزندپروری، گذاشتن قوانین و مقررات و پایبندی به آنهاست. بنا بر ذات کودک و سیستم تربیتی تعدادی از والدین، برخی بچهها دچار زیاده خواهی شده و هنگام بیرون رفتن و قرار گرفتن در معرض وسایل مختلف، مکرر درخواست خرید داشته و والدین را کلافه میکنند. صرف نظر از بار مالی که چنین رفتاری از کودک میتواند برای آنها داشته باشد، این خصیصه رفتاری در سالهای آتی میتواند دردسر ساز شده و همزمان با رشد کودک، تقاضاهای او را هم سنگینتر کند. علاوه بر این بیرون رفتن از خانه را برای والدین سخت و پر تنش کرده و هر از گاهی والدین عطای خرید را به لقای آن میبخشند.
کوتاهآمدن بهخاطر گریه کودک توصیه نمیشوددر بیشتر مواقع بنا بر تجارب این چنینی، والدین مصمم میشوند که به خواستههای این چنینی کودک، دست رد زده و این رفتار را در او اصلاح کنند. قطعا در اولین روزهای اجرای قانون کودکان مقاومت می کنند و زیر بار این قانون نمیروند. بنابراین شروع به اصرار، گریه و فریاد می کنند تا والدین را با این راهکار وادار به قبول خواسته خود کنند. در این مرحله هر نوع کوتاه آمدن و تسلیمشدن به منزله شکست والدین بوده و این خصیصه را در کودک شدت میدهد.
پیچیدهشدن اوضاع با دخالت دیگراندر این میان برخی اقوام و خویشان، افراد رهگذر یا فروشندهها به دلیل دلسوزی یا با نیت کمک مالی به والدین، اصرار به خرید آن کالا را دارند و خود را به میان چالش و درگیری والد و فرزند میاندازند. با در نظر گرفتن نیت خیر این افراد، والدین به دو دلیل دچار خشم میشوند؛ یک: شکست راهکار فرزندپروری خود توسط افراد دیگر با زیر سوال بردن تصمیم والدین و حمایت از کودک و دوم: به دلیل مورد قضاوت قرار گرفتن توسط افراد دیگر مانند بیپول بودن، خسیس بودن یا قسیالقلب بودن. در حالی که هیچ فردی بیشتر از والدین دلسوز فرزند خود نبوده و از شکلگیری رفتارهای منفی در او احساس نگرانی نمیکند. پس هر گونه مداخله دیگران در امور تربیتی والدین، فقط میتواند اوضاع را پیچیده کند. در نظر داشته باشید بحث تنبیه بدنی و هر گونه شکنجه کودک توسط والدین امری جداست و نیاز به مداخله مشاهده کنندگان دارد.
قرار نیست بچهها به همه خواستههایشان برسندحال چگونه بچهها را راضی کنیم تا به صورت محدود خرید کنند؟ از همان دو سالگی هنگام بیرون آمدن از خانه با بچهها اتمام حجت کنید که آیا آن روز خرید وسیله یا خوراکی خواهند داشت یا نه؟ اگر نه، اعلام کنید که امروز به فلان جا خواهیم رفت ولی قرار نیست خرید بیشتری داشته باشیم و فقط طبق فهرست وسیلهها را برمیداریم. یا امروز روز خرید بستنی یا خوراکی است، میتوانی بستنی یا فقط یک خوراکی بخری. تعداد را شما باید تعیین کنید و در فروشگاه پای حرف خود بمانید. یا برای خرید لوازم تحریر، اسباب بازی و اشیای گرانتر یک یا دو روز را در ماه انتخاب کنید و تحت عنوان روز اسباببازی به او اعلام کنید. برای بچه های بالای پنج سال میتوانید این روزها را در تقویم علامت بزنید تا خود او بتواند پیشبینی کند و برای این روزها صبر کند. دقت کنید قاطعیت شما، توضیح کوتاه قانون به کودک و پرهیز از هر گونه عصبانیت میتواند پشت سر گذاشتن این چالش را برای شما راحتتر کند. به یاد داشته باشید که کودک میتواند هر خواستهای از شما داشته باشد ولی قرار نیست همیشه به خواسته خود برسد و این شما هستید که در جایگاه والدین تشخیص میدهید که چه چیزی را برای او میتوانید بخرید.