printlogo


طلای نجوم بهترین پایان دوره دانش‌آموزی
اکرم انتصاری | روزنامه نگار

 

اوایل شهریور ماه امسال بود که یکی از خوشحال‌کننده‌ترین سلفی‌های کشور گرفته شد. شاید شما هم آن سلفی را دیده باشید. تیم المپیاد دانش‌آموزی نجوم کشورمان توانسته بود با 5عضو خود در رقابت‌های جهانی مدال طلا بگیرد و در آن عکس چشم‌ها و لب‌ها از شدت خوشحالی، می‌خندید. «آریا فاتح کرداری» یکی از اعضای همین تیم است. با او درباره المپیاد نجوم و مسیرش در این رشته گفت‌و‌گو کردیم. آریا الان 18ساله و دانشجوی ترم اول مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف است.
 چطور شد به نجوم علاقه‌مند شدی؟
به مرور زمان اتفاق افتاد. سال نهم وقتی به خاطر همه‌گیری کرونا کلاس‌ها غیرحضوری شد خیلی در اینترنت می‌گشتم و خیلی تصادفی با المپیاد نجوم آشنا شدم. فهمیدم برای یادگرفتن نجوم پیش‌نیازهای علمی هم مهم است و مدتی روی فیزیک مطالعه داشتم. این‌ها باعث شد کم‌کم به موضوع نجوم علاقه‌مند شوم. به صورت آنلاین با استادان این رشته در ارتباط بودم و نتیجه همین شد که عضو تیم المپیاد دانش‌آموزی شوم.
 فکر می‌کنی نجوم، زندگی تو را هم به قبل و بعد از آن تقسیم کرده است؟
اگر بخواهم درباره المپیاد نجوم صحبت کنم، باید بگویم افرادی که وارد این حوزه می‌شوند، چون هیچ‌چیز در آن مثل مدرسه اجباری نیست باید یک سری کارها را خودشان انجام دهند و این با خودش استقلال در تصمیم‌گیری و عملکرد می‌آورد. در المپیاد، بچه‌ها با یک مدل جدید درس ‌خواندن آشنا می‌شوند، یاد می‌گیرند خودشان دنبال یک سری چیزها بگردند و پیدا کنند، چون پاسخ‌نامه‌ای برای خیلی از سوال‌ها در نجوم وجود ندارد و یاد می‌گیرند مدام تلاش کنند. کسانی که پا به المپیاد می‌گذارند یاد می‌گیرند برای موضوعی برنامه‌ریزی کنند و خودشان دنبال کارشان باشند. البته به نظرم چون نجوم یک شاخه از فیزیک است، یک مدل شخصیت منطقی هم به وجود‌ می‌آورد.
​​​​​​​ در فضای المپیاد چه محیطی را تجربه کردید؟
این فضا جوری نیست که فقط بعد علمی آن مهم باشد ،چون بچه‌ها یک سری مطالب و مفاهیم را قبل از رسیدن به مدارج دانشگاهی خاص می‌خوانند و نسبت به سن‌شان موضوعات بیشتری یاد می‌گیرند. من در مدرسه جزو بچه درس‌خوان‌ها نبودم، از فضای مدرسه خوشم نمی‌آمد و خواندن مطالب دیگر برایم لذت‌بخش بود. به همین دلیل المپیاد، برایم یک مسیر خوشایند و تجربه خوبی بود. به نظرم المپیاد خواندن تا درصد زیادی یک نوع ریسک کردن است و می‌تواند به‌طور مستقیم روی نتیجه کنکور تاثیر بگذارد، چون در المپیاد به جای خواندن درس‌های مدرسه باید روی مطالب مربوط به المپیاد وقت بگذارید و احتمال این که از بین صد هزار نفر جزو حدودا 60 نفر المپیادی باشید، خیلی کم است. پس باید این ریسک را بپذیرید، چون نمی‌شود همزمان برای حضور در المپیاد و کنکور آماده شد.
  مهم‌ترین عاملی که در مسیر المپیاد باعث موفقیت‌تان شد، چه بود؟
به نظرم بخش مهم آن به خانواده و اطرافیان برمی‌گردد. حتی آدم‌هایی که در این مسیر با آن‌ها آشنا شدم و سروکار داشتم. شرایط محیطی تاثیر به نسبت بزرگی روی موفقیت دارد. مجموعه‌ای از این موارد روی موفقیتم تاثیر داشت. یک درصد اضافه آن هم به خاطر این است که خانواده‌ام هیچ بار اضافه و فشاری برای نتیجه‌گرفتن وارد نکردند، چون در چنین شرایطی گاهی خانواده و مدرسه فشار زیادی روی دانش‌آموز می‌آورند که درباره من اتفاق نیفتاد.
  از تیم ملی المپیاد دانش‌آموزی تعریف کن. چطور برای رقابت‌های جهانی آماده شدید؟
من اهل قزوین بودم، یک نفر از شیراز و سه نفر اهل تهران. اعضای تیم را باشگاه دانش‌پژوهان انتخاب می‌کند و تیم در یک روند حدود 2ساله انتخاب می‌شود. سال اول گروهی 10نفره انتخاب می‌شوند و بعد از آن یک تیم 5نفره به عنوان تیم دانش‌آموزی به مسابقات می‌روند. آمادگی این تیم خودش یک سال طول می‌کشد. به خاطر ارتباط زیاد و کوچک بودن جامعه المپیادی همه یکدیگر را می‌شناسند، دوستی‌ها شکل می‌گیرد و تقویت می‌شود. فضا در تیم جوری بود که همه پشت هم بودیم و الان هم همین‌طور است. این رفاقت محدود به امسال نمی‌شود و بچه‌هایی که به اصطلاح سال بالایی المپیاد نجوم هستند، به بقیه کمک  و تجربیات‌شان را به تیم آینده منتقل می‌کنند، چون نتیجه گرفتن در المپیاد همیشه قوی بودن در مسائل درسی نیست و تجربه بقیه خیلی کمک‌کننده است.
  برای آینده‌ات چه برنامه‌ای داری؟
چون بازه زمانی 4ساله خیلی طولانی است، خیلی اتفاقات ممکن است بیفتد. مثلا شاید از انتخاب رشته مهندسی برق پشیمان بشوم و بروم سراغ رشته دیگری. برنامه‌ریزی بلندمدت نمی‌توانم داشته باشم و اگر هم چیزی بگویم اعتبار خاصی ندارد.
  وقتی مدال طلای المپیاد جهان را گرفتی چه حسی داشتی؟
هر دانش‌آموز فقط 2سال می‌تواند عضو تیم المپیاد دانش‌آموزی باشد و من فقط می‌توانستم سال آخر دانش‌آموزی عضو این تیم باشم. وقتی مدال را گرفتم به نوعی یک اطمینان خاطر داشتم که بالاخره تمام شد و خوب هم تمام شد. برای من که آخرین سال دانش‌آموزی‌ام را سپری می‌کردم، حضور در المپیاد بهترین پایان بود. سه نفر دیگر که هنوز دانش‌آموز هستند هم می‌توانند سال دیگر در این مسابقات شرکت کنند و انگیزه بیشتری پیدا کردند که این حس را یک بار دیگر تجربه کنند.