printlogo


با نگاهی به انتصابات جدید ترامپ، احتمال تشدید سیاست های ضدایرانی افزایش یافته است، عراقچی گفت : تلاش برای اِعمال نسخه دوم فشار حداکثری تنها به نسخه دوم شکست حداکثری منجر خواهد شد
فرمول مقابله  با یک صف آرایی تمام قد!
جعفر یوسفی

​​​​​​​دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا، بار دیگر نشان داد که در مسیر ریاست‌جمهوری دوم خود رویکردی بسیار سخت‌گیرانه‌تر در قبال ایران را در پیش گرفته است. او با انتخاب افرادی برای سمت‌های کلیدی امنیتی و سیاست خارجی که به شدت حامی رژیم صهیونیستی و رویکردهای سختگیرانه ضدایرانی هستند، این سیگنال را به جهان ارسال کرده که دوره‌ای متفاوت و شاید حتی بحرانی‌تر برای جمهوری اسلامی ایران در پیش است. در میان این انتصابات، چهره‌هایی چون مایک والتز و مارکو روبیو به عنوان مشاوران اصلی ترامپ در سیاست خارجی برجسته شده‌اند.
مایک والتز، نماینده جمهوری‌خواه، با سوابق گسترده نظامی به عنوان کلاه سبز ارتش و مواضع تند علیه ایران و جمهوری اسلامی، به عنوان مشاور امنیت ملی معرفی شده است. والتز نه تنها از هر فرصتی برای انتقاد از ایران استفاده کرده، بلکه با تمرکز ویژه بر موضوعات امنیتی و برنامه هسته‌ای ایران در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها، جهت‌گیری‌های شدید ضدایرانی خود را به نمایش گذاشته است. از سوی دیگر، مارکو روبیو، سناتور فلوریدا و از پیشتازان سیاست‌های ضد چین و ضد ایران در کنگره، نیز در تیم جدید ترامپ جایگاه ویژه‌ای دارد و همین امر نشان‌دهنده تشدید فضای خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران است. این انتصابات جدید ترامپ، هم از لحاظ داخلی و هم بین‌المللی، می‌تواند پیامدهای عمیق و گسترده‌ای داشته باشد.
  رویکرد والتز و روبیو: ائتلاف تهاجمی علیه ایران
 مایک والتز با پیشینه‌ای نظامی و سابقه حضور در مناطق بحرانی خاورمیانه، خصلت و تجربه‌ای دارد که به نظر می‌رسد کاملاً مطابق با برنامه ترامپ برای تمرکز مجدد بر ایران و تهدیدهای منطقه‌ای باشد. در یکی از توئیت‌های اخیر والتز، به تاسیسات کلیدی ایران همچون جزیره خارک و تاسیسات هسته‌ای نطنز اشاره شد و تاکید کرده بود که این زیرساخت‌ها همچنان دست نخورده باقی مانده‌اند و این آخرین فرصت برای رژیم صهیونیستی است تا برنامه هسته‌ای ایران را تحت فشار بیشتری قرار دهد. این پیام به وضوح نشان از رویکرد تهاجمی تیم جدید ترامپ علیه ایران دارد و به نوعی چراغ سبز به رژیم صهیونیستی برای اجرای برنامه‌های نظامی احتمالی در صورت نیاز تلقی می‌شود. والتز به شکلی صریح و بی‌پرده، حمایت خود از رژیم صهیونیستی و اقدامات تهاجمی این رژیم علیه ایران را بیان کرده و تحلیل‌های او نشان می‌دهد که در صورت مواجهه با فرصتی مناسب، ممانعتی برای مقابله نظامی مستقیم با ایران ندارد. موضع‌گیری او علیه ایران همچنین در قالب یک رویکرد هماهنگ برای مقابله با نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه و حتی اروپا قابل مشاهده است. از سوی دیگر، مارکو روبیو نیز به عنوان یکی از مخالفان سرسخت چین و ایران در کنگره، برای ترامپ یک مهره ارزشمند به شمار می‌رود. روبیو که در پی رهبری آمریکا در عرصه سیاست خارجی است، بر رویکرد فشار حداکثری تاکید دارد و سابقه وی در حمایت از تلاش‌های آمریکا برای براندازی رژیم‌های غیردوست در آمریکای لاتین و خاورمیانه موید همین سیاست است. این نوع سیاست‌گذاری‌ها می‌تواند به دامن زدن به تنش‌ها میان ایران و آمریکا و حتی تقویت اقدامات تلافی‌جویانه ایران منجر شود.
حمایت آشکار رژیم صهیونیستی از این تغییرات و پیام ویدئویی اخیر بنیامین نتانیاهو خطاب به مردم ایران با شعار «زن زندگی آزادی»، نشان از عزم جدی دولت رژیم صهیونیستی برای تضعیف ایران و جنگ شناختی با ایران را دارد. با وجود تلاش‌های گذشته نتانیاهو برای جلب حمایت عمومی در ایران و تحریک گروه‌های مخالف که دستاوردی برای او نداشته، این رویکرد ممکن است در نهایت به افزایش اقدامات تهاجمی رژیم صهیونیستی علیه منافع ایران در منطقه منجر شود. هرچند برخی معتقدند این پیام ویدئویی نتانیاهو که به نحوی حمایت از فتنه سال 1401 در ایران است، نشان از ضعف رژیم در عرصه میدان است و به همین دلیل دوباره چشم امیدشان به اغتشاشات داخلی است.
چالش‌های پیش‌روی اروپا و ایران
 برخی تحلیل‌گران بر این باور بودند که با انتخاب ترامپ و افزایش تمایلات تندروانه آمریکا علیه ایران، کشورهای اروپایی به ایران کمی نزدیک تر شوند و بهبودی در این رابطه صورت گیرد اما با احتمال جایگزینی کایا کالاس به جای جوزپ بورل به عنوان مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که به دلیل حمایت از اغتشاشات اخیر ایران شناخته می‌شود، این نظریه را رد می‌کند. کالاس با حمایت از شعار «زن، زندگی، آزادی» در سال 1401 ، نشان داده که تمایل دارد روابط دیپلماتیک با ایران را با شرایط سخت‌تری مدیریت کند.این احتمال وجود دارد که اگر اروپا در مسیر سیاست‌های سخت‌گیرانه آمریکا علیه ایران قرار گیرد، روابط ایران و اروپا بیش از پیش با چالش‌های سیاسی و اقتصادی مواجه شود و ائتلافی علیه ایران شکل بگیرد. به گفته برخی تحلیل‌گران، این تحولات ممکن است، فرصتی برای تقویت روابط ایران با سایر کشورها از جمله چین و روسیه ایجاد کند. با این حال، نزدیکی به این کشورها نمی‌تواند به طور کامل خلاء روابط ایران با اروپا را پر کند، هر چند نقش چین در آینده معادلات منطقه و جهان بسیار تعیین کننده است.
 واکنش‌های ایران و سناریوهای آینده
در مقابل این انتصابات و تحولات، ایران قطعا همچنان رویکرد مقاومت را در پیش  خواهد گرفت و حتی به نظر می رسد با انجام عملیات وعده صادق 3 نیز به طرف غربی این هشدار داده شود که سیاست‌های فشار حداکثری آمریکا به موفقیت نخواهد رسید. عباس عراقچی وزیر خارجه کشورمان نیز، در واکنشی به این شرایط و انتصابات جدید در دولت ترامپ توئیت کرد : «تلاش برای اِعمال نسخه دوم فشار حداکثری تنها به نسخه دوم شکست حداکثری منجر خواهد شد. ایده بهتر آن است که عقلانیت حداکثری را امتحان کنید - به نفع همه است.» در صورت افزایش فشارها از سوی دولت ترامپ و درگیری‌های نظامی بالقوه، ایران احتمالاً از توانایی‌های نظامی و نفوذ منطقه‌ای خود بهره‌برداری خواهد کرد. افزایش حملات و تقویت گروه های مقاومت در منطقه، ممکن است پاسخ کشورمان به رویکرد خصمانه دولت ترامپ باشد  .
با این که این انتصابات ضد ایرانی ترامپ اکثر تحلیل گران را به این نتیجه رسانده که سیاست‌های آتی آمریکا در قبال ایران به سمت تنش‌های بیشتر سوق داده خواهد شد اما تحلیل‌های متفاوت تری هم در این زمینه وجود دارد، مثل این که ترامپ به سبک خاص خود در سیاست خارجی معروف است؛ رویکردی که شاید در ظاهر تهاجمی و ترسناک به نظر برسد اما در واقع بیشتر یک تاکتیک مذاکره‌ای است. به گفته خود او، استراتژی‌اش این است که همچون آموزه‌های جنگی سان‌زو عمل کند: «شیرین‌ترین پیروزی آن است که بدون نبرد به دست آید.» برای رسیدن به این هدف، ترامپ ترجیح می‌دهد که افراد تندرو و بی‌رحم را در تیم خود نگه دارد. مثل دوره قبل انتصاب جان بولتون که نماینده‌ای از همین رویکرد بود. در مصاحبه‌ای، ترامپ توضیح داده که دوست دارد در تیمش کسانی باشند که به عنوان «سگ‌های هار» شناخته شوند؛ افرادی که تهاجمی و سرسخت به نظر می‌آیند، به‌گونه‌ای که طرف مقابل مذاکره احساس کند، با یک خطر جدی روبه روست. اما همزمان ترامپ در پس این صحنه‌ها ظاهر می‌شود، با تصویر یک میانجی معقول و کنترل‌کننده که گویی تنها اوست که می‌تواند از شر این افراد تهاجمی جلوگیری کند. این رویکرد به نوعی یک تاکتیک ترس و تطمیع است: طرف مقابل به این فکر می‌افتد که بهتر است با خود ترامپ به توافق برسد تا از این تهدیدات رهایی یابد.