تحولات اخیر در مرزهای جنوبشرقی ایران، با محوریت مقابله با گروههای تروریستی تکفیری، نشاندهنده ترکیب مؤثر میدان و دیپلماسی است. پس از حمله اسرائیل به ایران و اقدامات گروههای نیابتی این رژیم، مانند جیشالظلم، علیه نیروهای نظامی ایرانی، این منطقه شاهد یک همکاری بیسابقه میان نیروهای مسلح ایران و دیپلماسی کشور بود. سفر عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، به پاکستان بهعنوان نقطه عطف این هماهنگی نقش برجستهای در آغاز عملیاتهای مشترک علیه تروریستها داشت و عملیات علیه این گروهک های تروریستی همچنان ادامه دارد و ضربات سختی را نیز از ایران دریافت کرده اند.
نقش میدان و دیپلماسی در شکست گروهکهای تروریستی
سفر دیپلماتیک عراقچی به پاکستان در بحبوحه بحرانهای غرب آسیا، فرصتی استراتژیک برای همافزایی با این کشور همسایه فراهم کرد. با توجه به این که مقر بسیاری از این گروههای تروریستی در مرزهای پاکستان واقع شده است، دیپلماسی فعال تهران توانست پشتیبانی پاکستان را جلب کند. این همکاری به ارتش ایران امکان داد تا در کنار پاکستان، ضربات سنگینی به مواضع تروریستها وارد کند. حملات مشترک نه تنها مراکز فرماندهی و تجمع این گروهکها را مورد ضربات شدید قرار داد، بلکه پیام روشنی از عزم مشترک دو کشور برای مقابله با تروریسم فرامرزی به جامعه بینالملل ارسال کرد. این تجربه نشان داد که تلفیق قدرت سختافزاری نظامی با دیپلماسی هوشمندانه، راهحل کارآمدی برای چالشهای امنیتی پیچیده است. از سوی دیگر، این هماهنگی پیامدهای مثبتی در تثبیت روابط دوجانبه ایران و پاکستان داشت و میتواند الگویی برای سایر تعاملات منطقهای باشد.
وحدت شیعه و سنی: ضربهای دیگر به تروریسم
یکی از نقاط قوت در مبارزه اخیر، واکنش جامعه اهل سنت و شیعه به حملات تروریستی بود. گروههای تکفیری همواره تلاش کردهاند با دامن زدن به اختلافات مذهبی و قومیتی، تفرقه ایجاد کنند و بستر جذب نیرو و حمایت مردمی را فراهم سازند. با این حال، شهادت چند تن از برادران اهل سنت در حملات بزدلانه این گروهها، واکنشی فراتر از انتظار به دنبال داشت. برگزاری نماز میت مشترک شیعه و سنی برای شهدای حملات تروریستی، نه تنها نقشه دشمنان را خنثی کرد، بلکه پیام وحدت ملی و همبستگی مذهبی را به داخل و خارج کشور مخابره کرد. این نمایش اتحاد، تأثیر روانی قابلتوجهی بر بدنه گروههای تروریستی داشت. از دست دادن حمایت اجتماعی و مواجهه با جبههای متحد، توان این گروهها را برای ادامه فعالیت بهشدت کاهش خواهد داد. تجربه اخیر نشان داد که وحدت در مقابل تهدیدات مشترک، عاملی کلیدی برای حفظ امنیت ملی است.
پیامدهای عملیاتهای نظامی مستمر
عملیاتهای نظامی مستمر علیه جیشالظلم و سایر گروهکهای تکفیری، ساختار فرماندهی و عملیاتی این گروهها را بهشدت تضعیف کرده است. علاوه بر نابودی مقرها و انهدام تجهیزات نظامی، از دست دادن نیروهای کلیدی این گروهکها، توانایی آنان برای برنامهریزی و اجرای حملات آتی را محدود کرده است. این عملیاتها همچنین حاوی پیام سیاسی و نظامی روشنی برای حامیان خارجی این گروهها بود. ارسال تجهیزات و منابع به این گروهها نه تنها دیگر نتیجهای ندارد، بلکه باعث متحد شدن کشورهای همسایه خواهد شد. اقدام قاطع ایران و پاکستان، الگویی برای سایر کشورهای منطقه است که باید با تهدیدات مشابه مقابله کنند.
تأثیرات منطقهای و فرامنطقهای
پیامدهای این مبارزه به مرزهای ایران و پاکستان محدود نمیشود. همکاری تهران و اسلامآباد، چشماندازی جدید برای تقویت امنیت منطقهای ایجاد کرده است. از آن جا که گروههای تروریستی غالباً با حمایت دولتهای خارجی فعالیت میکنند، هماهنگی میان کشورهای منطقه میتواند دست این دولتها را در بهرهگیری از تروریسم نیابتی کوتاه کند. از سوی دیگر، این تجربه برای جامعه جهانی نیز پیام مهمی دارد. در شرایطی که بسیاری از کشورهای غربی سیاستهای دوگانه در قبال تروریسم اتخاذ کردهاند، ایران و پاکستان نشان دادند که مقابله عملی با این تهدیدات ممکن است. این دستاورد میتواند نقش مؤثری در افزایش اعتبار ایران بهعنوان یکی از بازیگران پیشرو در مبارزه با تروریسم داشته باشد. در هر حال به نظر تحولات اخیر چند درس کلیدی را برجسته میکند:
1. دیپلماسی در خدمت امنیت ملی: پیگیری فعالانه دیپلماسی، حتی در شرایط بحرانی، میتواند تأثیراتی عمیق بر تحولات امنیتی داشته باشد. ایجاد همکاری با پاکستان در این زمینه، نمونهای موفق از این رویکرد بود.
2. اهمیت وحدت ملی: اتحاد شیعه و سنی در واکنش به حملات تروریستی نشان داد که انسجام داخلی، مهمترین عامل مقابله با تهدیدات خارجی است. تقویت این وحدت، سرمایهای استراتژیک برای کشور خواهد بود.
3. نیاز به استمرار عملیاتهای پیشگیرانه: هرچند عملیاتهای اخیر دستاوردهای قابلتوجهی داشتهاند، تداوم اقدامات پیشگیرانه و تقویت نظارت مرزی برای جلوگیری از تجدید سازمان این گروهها ضروری است.
4. الگوسازی منطقهای: موفقیت در مقابله با جیشالظلم میتواند الگویی برای سایر کشورهای منطقه باشد که با تهدیدات مشابه مواجه هستند.