printlogo


احتمال گریستن ما بسیار است
حیدر کاسبی


معرفی کتاب

«از خانه که می‌آیی/یک دستمال سفید/گزینه شعر فروغ/ پاکتی سیگار/ و تحملی طولانی بیاور/احتمال گریستن ما بسیار است»
می‌توان گفت شعر بالا نمونه‌ای از شعر گفتارمحور بعد از جریان سپیدنویسی در شعر ایران است. این شعر تا حدودی همه‌چیز را درباره سید علی صالحی و نگرشش درباره ادبیات می‌گوید بی‌آن که نیاز به ارجاع‌های گوناگون و نقل‌قول‌های فراوان باشد. سید علی صالحی شاعر فرم گرایی نیست و بیش از هر چیز انسجام و معناگرایی برایش اهمیت دارد. این منسجم بودن کلام در محور عمودی شعر و به خصوص سطر آخر شعر بالا کاملاً مشهود است.
ساده‌نویسی یا ساده‌انگاری
مسئله‌ای با موضوع ساده‌نویسی یا ساده‌انگاری سال‌هاست که موردبحث اهالی ادبیات است و تمایز این دو از یکدیگر با این که آسان به نظر می‌رسد اما گاهی مسئله را پیچیده‌تر از آن چه که هست، جلوه می‌دهد. ساده‌نویسی را می‌توان به‌وضوح در شعر صالحی مشاهده کرد. در مجموعه «نامه‌ها»(که می‌توان گفت جزو بهترین شعرهای سید علی صالحی است و با آن کتاب بود که شعر ایران شاعری با عاشقانه‌های خاص را به خود دید) گونه متفاوتی از شعر به مخاطبان معرفی شد. شعرهایی که مرز میان گفتار و شاعرانگی را در هم نوردید و فاصله مخاطب با شاعر را بیشتر از هرزمانی کمتر کرد. شاید اول‌بار فروغ فرخزاد بود که در اوج فخامت زبان شاعرانی چون شاملو، اخوان، نیما و تا حدودی سهراب، رگه‌هایی از شعر گفتار را وارد ایران کرد. آن جا که شاملو می‌سرود: «آه اسفندیار مغموم/ ترا همان به که چشم فروپاشیده باشی» و اخوان با آن زبان آهنگین می‌نوشت: «چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب و اندر آب بیند سنگ»، این فرخزاد بود که به دور از فخرفروشی در زبان و از جایگاهی نه‌چندان بالا بیش‌ازپیش فاصله شاعر و مخاطب را کم کرد و به او نزدیک شد: «به مادرم گفتم دیگر تمام شد/ همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می‌افتد...» بعدها سید علی صالحی این‌گونه از گفتارنویسی در شعر را به صمیمانه‌ترین شکل ممکن به اوج رساند: «حال همه ما خوب است اما/ تو باور نکن...»
​​​​​​​شادی جهان را نجات خواهد داد
«وقتی‌که مرگ نمی‌تواند/ دیدار با دریا را به تأخیر بیندازد/ تأخیر بیهوده چرا؟/ دیگر از باد بدآیند چه درخواهد خاست/ به باور شما آیا؟/ پاره مقوای بی‌مقداری/ مزار مبارک ماه را/ پنهان خواهد کرد؟...»
در مجموعه شعر جدید صالحی که تحت عنوان «شادی ما را نجات خواهد داد» به‌تازگی توسط انتشارات مروارید وارد بازار شده است نیز ادامه همان‌گونه از ساده‌نویسی و شعر گفتار را به‌وضوح می‌توان مشاهده کرد. صالحی انگار که تکلیفش را با خود و مخاطبش برای همیشه مشخص کرده است و آن چه انسجام نامیده می‌شود، برایش در درجه اول اهمیت قرار دارد به طوری که به‌هیچ‌عنوان راضی نمی‌شود خودش را درگیر فرم و بازی‌های زبانی کند:
«سال، سال عجیبی بود/ من بدون پارتی کنکور قبول شدم/ و شاملو شعرم را چاپ کرد/ من همان سال بود/ که فرق ثانیه را با قرن / و قرن را با هزاره فهمیدم/ یک چپ‌راست میانه‌روی لیبرال/ و / شمال شرقی میدان فردوسی / زن قرمزپوشی بالای پله‌ها/ شب تا روز / مرتب می‌گفت/ شادی.../ شادی ما را نجات خواهد داد...»
شاید به همین دلیل است که معمولاً شعرهای صالحی بلندتر از حد معمول بوده و مجموعه‌هایش قطورتر از دیگران است. به نظر می‌رسد در سرودن شعر گفتار، شاعر خودش و قلمش را بر بستر کلام رها کرده و چندان اعتقادی به صنعتی به نام «ایجاز» نداشته باشد.