printlogo


باخت سنگین زوج «قهوه پدری» به زوج «هیولا»
مائده کاشیان



اگر نام مهران مدیری به عنوان کارگردان سریال «قهوه پدری» نوشته نشده بود و با توجه به کیفیت سریال قرار بود نام سازنده آن را حدس بزنیم، مهران مدیری آخرین گزینه‌ای بود که می‌توانست به ذهن خطور کند! «قهوه پدری» نشانی از سابقه خوب مدیری ندارد و انتظارات را برآورده نکرده است. این مجموعه برخلاف «هیولا» نتوانسته قصه‌ای سرگرم‌کننده با موقعیت‌های بامزه خوب را روایت کند، به این ترتیب پس از سریال ناکام «دراکولا» که در ادامه «هیولا» ساخته شده بود، شاهد مجموعه ضعیف دیگری هستیم که از دوران اوج مهران مدیری در سریال‌سازی، فاصله دارد. چرا با وجود شباهت کلی «هیولا» و «قهوه پدری»،  خانواده «ادیب» در قصه این سریال، مانند خانواده «شرافت» جذاب نیستند؟

یادت به خیر «هوشنگ شرافت»
مهم‌ترین نقطه ضعف سریال «قهوه پدری» طراحی شخصیت‌هاست. «هوشنگ شرافت» شخصیت جذاب و بامزه‌ای بود، انتخاب دقیق و درست فرهاد اصلانی برای این نقش و بازی درخشان او نیز، پازل شخصیت او را تکمیل کرد. «هوشنگ» در عین حال که به حفظ شرافت آبا و اجدادی خود پایند بود، مشکلات اقتصادی داشت و به همین دلیل در دام یک مفسد اقتصادی به نام «کامران کامروا» افتاد. از طرفی ریشه خانوادگی «هوشنگ» اجازه نمی‌داد این کاراکتر به سرعت در جلد شخصیتی فاسد فرو برود، از طرفی منافع او باعث می‌شد گاهی هیولای درون «هوشنگ» بیدار شود و از آن مرد ساده‌دل پاکدست فاصله بگیرد. فرهاد اصلانی هر دو روی این شخصیت را به نمایش گذاشت. اصلانی درماندگی این شخصیت و بغض و گریه او را نیز بامزه ارائه می‌داد. گریم و ظاهر «هوشنگ» نیز با ویژگی‌های شخصیتش کاملا تناسب داشت، اما شخصیت «جهانگیر» فاقد ویژگی‌های جذاب است. «جهانگیر» شخصیتی افسرده، ضعیف و منفعل است. او طی سه قسمت اولیه سریال مدام با چهره‌ای درمانده، در حال غصه خوردن و فکر کردن به بدبختی‌های خود بوده است.
​​​​​​​بازی و نقش تکراری ژاله صامتی
زوج اصلی سریال «هیولا» یعنی «هوشنگ» و «شهره» ترکیب خوبی را شکل داده بودند. «هوشنگ» آماده زیر پا گذاشتن شرافت خود بود و همسرش «مهری» نیز کاراکتر تازه به دوران رسیده‌ای بود که مزه پول زیاد زیر زبانش رفته بود، شعار درستکاری می‌داد، اما در عمل طور دیگری رفتار می‌کرد. شبنم مقدمی هم در نقش این شخصیت بازی خوب و شیرینی داشت. ر «قهوه پدری»، کاراکتری به نام «سیمین» مادر خانواده «ادیب» است و نقش او را ژاله صامتی ایفا می‌کند. «سیمین» مشابه شخصیت «پری» در سریال «زیرخاکی» مادر نگران خانواده است که بابت رفتارهای همسر و فرزندانش حرص می‌خورد. او در عین حال که مهربان و مسئولیت‌پذیر است، اما شخصیتی برونگرا دارد و حرص، خشم و اضطراب خود را کاملا بروز می‌دهد. منتهی با این تفاوت که «سیمین» مانند «پری» یک زن سنتی در دهه 60 نیست. بازی صامتی در این سریال کاملا تکرار عملکرد او در «زیرخاکی» است. حالت چهره و رفتارهای او هنگام حرص و عصبانیت، بغض، گریه و رفتارهای عصبی صامتی در «قهوه پدری» همه و همه بازی او در «زیرخاکی» را تداعی می‌کند. صامتی پیش از این در «سیاه‌چاله» نیز چنین نقشی را بازی کرده و خودش را تکرار کرده بود.
شخصیت‌های اغراق‌شده و نمایشی
علاوه بر «سیمین» و «جهانگیر»، فرزندان خانواده «ادیب» هم شخصیت‌های دوست‌داشتنی و بامزه‌ای نیستند. شخصیت «سعید» (سعید نعمتی) با آن صدای لوس و رفتارهای ساده‌لوحانه، کاراکتر خنده‌داری از آب درنیامده است. «سپیده» (سپیده بیگلری) دختر خانواده نیز که او هم در ساده‌لوحی دست کمی از «سعید» ندارد و بیشتر اوقات با چشمانی گرد و چهره‌ متعجبی که به خود گرفته، دیالوگ می‌گوید. علاوه بر شخصیت «سپیده»، کاراکتر «بهار» با بازی بیتا سحرخیز نیز شخصیت بسیار اغراق‌شده‌ای دارد. «بهار» نیز در همه حال، با لبخند پت و پهنی روی صورتش دیده می‌شود و حالت چهره سحرخیز در نقش این شخصیت کاملا تصنعی و اغراق‌شده است، بنابراین نتیجه بامزه نیست. کاراکتر خود مهران مدیری به نام «اون» که ظاهر و پوششی به سبک کابوی‌ها دارد نیز جذاب و خنده‌دار نیست. فعلا اطلاعات زیادی درباره پیشینه این شخصیت به مخاطب داده نشده است، جز اینکه در روز عروسی «سیمین» و «جهانگیر» باعث دردسرهایی برای آنان شده و اکنون نیز در حالی که این خانواده به پول برای نگه داشتن خانه و مغازه خود احتیاج دارند، ضربه سنگینی به آن‌ها می‌زند و باعث می‌شود قرض بیشتری بالا بیاورند. بسیاری از شخصیت‌های اصلی و مکمل قصه طوری پرداخت شده‌اند که مخاطب با آن‌ها ارتباط برقرار نمی‌کند، بنابراین سریال از این ناحیه ضربه مهمی خورده است.