printlogo


دست های نامرئی آقای اسمیت در بازار 
مسعود حمیدی 


 قواعد اصولی اقتصادی عموما برای یک وضعیت نرمال ساختار کارایی دارند و پاسخگو هستند. همین چند سال پیش بود که معاون وقت رئیس جمهور (دولت دوازدهم) که خود از طرفداران اقتصاد آزاد بوده و هست اعلام کرد در شرایط جنگی، اقتصاد آزاد معنی ندارد. البته این که تا چه اندازه می توان از این گفته دفاع کرد محل اختلاف عمیق بین کارشناسان اقتصادی است اما حداقل عموم مردم ایران انتظار دارند یا عادت کرده اند در شرایطی که بازار عرضه و تقاضا به عدم توازن می رسد دولت با نیروی قاهره دخالت کند و اجازه ندهد سوداگری در بازار رخ داده و قیمت ها فوران کند. با روی کار آمدن دولت چهاردهم و با توجه به سیاست‌های اقتصادی دولت باید گفت متأسفانه در چند ماه اخیر شاهد جهش قیمت کالاها و خدمات در بخش‌های مختلف هستیم که البته گروهی معتقد هستند این افزایش قیمت‌ها متأثر از سیاست‌های انقباض قیمتی دولت قبل بوده و گروهی معتقدند دولت جدید بیشتر تابع سیاست اقتصاد آزاد یا همان نظریه دست نامرئی در اقتصاد آدام اسمیت است. شاید بتوان نشانه‌های آن را در بخش‌های مختلف مشاهده کرد که دولت عملاً اجازه داده است که حوزه‌های ارائه‌کننده کالا و خدمات نرخ‌های شناوری را بر اساس حجم تقاضا و هزینه‌های تمام‌شده عرضه، تعیین کنند. کافی است نگاهی به نرخ گوجه‌فرنگی در بازار مشهد بکنیم؛ این که قیمت این محصول به مدت یک ماه در یک نرخ نامتعارف بین 60 تا 70 هزارتومانی شناور باشد، بی‌سابقه بوده و در دولت‌های قبل معمولاً در چنین شرایطی نظارت‌ها تشدید و جلوی صادرات این محصول گرفته می‌شد اما در این دولت گویی خبری از این تصمیمات نیست. نمونه دیگر قیمت مرغ در بازار مشهد است که طی یکی دو روز گذشته به مرز 100 هزار تومان در هرکیلو هم رسیده ولی خبری از تشدید نظارت‌ها و بگیروببندها نیست و کمیسیون تنظیم بازار استان هم به نظر مخالفتی باقیمت‌های فعلی ندارد طوری که جهاد کشاورزی استان به تازگی در جوابیه‌ای به گزارش روزنامه صراحتاً عنوان کرده قیمت مرغ تابع عرضه و تقاضاست و این پاسخ حداقل در سیاست‌های دو دولت قبل نبوده است. مثال دیگر قیمت حبوبات یا برنج است که به همین رویه دچار شده‌اند و حتی در دیگر بخش‌های بازار عرضه و تقاضا گویی مدیران و بخش نظارت، بازار را به حال خود رها کرده اند که آقای اسمیت با نظریه دست‌های نامرئی بازار را به تعادل برساند. اما واقعاً در شرایط جنگی می‌توان چنین انتظاری داشت؟ بعید می‌دانیم.