شاید آن زمان که محسن چاوشی حدود 15 تا 20 سال داشت و در یکی از آپارتمانهای شهرک قدیمی عربهای مشهد موسیقی و ترانههایی را که در ذهنش داشت میخواند، کمتر کسی از همسایهها و هممحلهایهای او فکرش را میکرد این صدا قرار است در آینده انسانهای زیادی را از زندان آزاد کند، این صدا قرار است مرهمی بر قلب و روح تعدادی از مردم ایران شود و قرار است قرص نانی باشد در سفره خالی تعداد زیادی از نیازمندان. بهانه نوشتن این سطرها خبری است که چند روز پیش در صفحه اینستاگرامی محسن چاوشی در قالب پویش «مهر فاطمی» منتشر شد. پویشی که در آن هزینههای مربوط به آزادی 38 مادر زندانی جرایم غیر عمد جمعآوری شد.محسن چاوشی با تکیهبر هنر خود، ترانهسرایان، آهنگسازان وهوادارانی که در خلق و شنیده شدن آثارش کنار او ایستادهاند، اقدامات انسان دوستانه زیادی انجام داده است. او در طول دو سال گذشته توانسته به آزادی بیش از 800 زندانی جرایم غیر عمد کمک کند. (این عددی است که تا امروز یعنی تا ششم آذرماه 1403 در صفحه اینستاگرامی «جمعیت حیدر» که زیر نظر محسن چاوشی فعالیت میکند ثبتشده است.) حالا چشم امید تعداد زیادی از نیازمندان به صدا و هنر این خواننده و همراهان او دوختهشده است.نگاهی کوتاه به زندگی محسن چاوشی
مرد خوشصدای این روزهای موسیقی کشور، کُرد تبار است و زاده 18 مرداد 1358 در خرّمشهر. پدر محسن کارمند شرکت نفت بود. خانواده او پیش از تولدش به خرمشهر مهاجرت کردند. زندگی چاوشی مانند مسیر حرفهایاش پرفرازونشیب بود و البته سرشار از خلوتگزینیها.
جنگ تحمیلی، چاوشی و خانوادهاش را بعدها به کرمانشاه کشاند و بعدازآن به شهرک عربهای مشهد. محلهای قدیمی و کم برخوردار از امکانات که تعداد زیادی از جنگزدههای جنوب کشور در آن زندگی میکردند.
محسن در این شهرک پا گرفت و به مدرسه رفت. اگرچه در این سالها صدای دو رگه و خاص محسن توجه تعدادی از همسایهها و دوستانش را به خودش جلب کرده بود اما کمتر کسی میتوانست با قطعیت بگوید این صدا روزی صدای خاص و صاحب آن، آقای خاص موسیقی ایران لقب خواهد گرفت.
در سال ۱۳۸۲ با آلبوم نفرین، صدایش را به گوش تعداد زیادی از مردم ایران رساند. صدایی دو رگه با ترانههایی سرشار از اندوه و روایتهایی غمزده که همین مسیر در آلبوم یه شاخه نیلوفر که سال 1387 منتشر شد ادامه پیدا کرد. چاوشی با هر قدمی که در دنیای خوانندگی برمیداشت نوآوریهایش بیشتر میشد. بعد کمکم اوج گرفت و بالا رفت مثل همان هواپیماهایی که سال ها از تراس قدیمی خانه پدریاش در شهرک عربهای مشهد به آنها خیره میشد.
روایت آقای خاص از دریچهای دیگر
حالا بعد از گذشت حدود 20 سال از ورود محسن چاوشی در عرصه موسیقی حرفهای کشور او حرفهای زیادی برای گفتن دارد. چند روز پیش در صفحه اینستاگرامی «جمعیت حیدر» خبری منتشر شد: «آزادی ۳۸ مادر زندانی به کمک و همت شما رقم خورد.» این اقدام با شعار «مهر فاطمی» انجامشده بود. این فعالیت نهتنها نشاندهنده یک بعد جدید از شخصیت هنری چاوشی است، بلکه بهعنوان یک مسئولیت اجتماعی نیز تلقی میشود. از لحظهای که چاوشی اعلام کرد قرار است ۳۸ مادر را که به دلیل جرایم غیر عمد دربند هستند آزاد کند، مردم پایکار آمدند. در کمتر از ۲۴ ساعت، مبلغ موردنیاز را جفتوجور کردند و این آزادی حاصل شد. بر اساس فعالیتهای «جمعیت حیدر» تا امروز بیش از 800 زندانی آزادشدهاند. کمتر کسی باورش میشود با ارسال یک پیام از سمت یک خواننده، آنهم در شرایط اقتصادی امروز که تعداد زیادی از مردم درگیر مشکلات فراوان معیشتی هستند، مبالغ میلیاردی جمعآوری شود.
این حرکت انساندوستانه چاوشی و همراهانش در «جمعیت حیدر» حالا به یک روند معمول و پیوسته تبدیلشده و تمام شهرهای کشور را در برگرفته و این موج مهربانی روزبهروز در حال قد کشیدن است.
از دیگر اقدامات «جمعیت حیدر» تا امروز طرحهای فراوانی ازجمله اهدای آب به مناطق محروم، توزیع بستههای معیشتی، خرید یک دستگاه کامیونت دندانپزشکی سیار و ... را در سطح بسیار گستردهای انجام داده است.
این اقدامات چاوشی نهتنها نشاندهنده یک رویکرد انسانی و اخلاقی است، بلکه بهعنوان یک مثال ملموس از ترکیب هنر با مسئولیت اجتماعی نیز دیده میشود. این نوع فعالیتها نشان میدهد که هنرمندان میتوانند نقش مهمی در تغییرات اجتماعی ایفا و به بهبود جامعه کمک کنند.
پاسخ مهربانی هوادارانتان را بدهید
بیتردید این اقدامات خیرخواهانه چاوشی، میتواند پیامی برای دیگر خوانندگان به همراه داشته باشد مبنی بر این که «حالا که این مردم نازنین به شما عشق میورزند شما هم پای پاسخ به این عشقورزی بیایید و برای کم کردن دردهایشان به یاری آنها بشتابید»
به معجزه هنر ایمان بیاوریم
این پویش به بسیاری از ما ثابت کرد که هنر میتواند انسانی را از چنگال مرگ فراری دهد، میتوان پشت نتها، کلمات و صداها، موسیقی زندگی را جاری کرد. این پویش به خیلی از ما فهماند که هنوز و همچنان میتوان به معجزه هنر امیدوار بود.