اعجوبه فرهنگ و ادب ایران معاصر
سیری در زندگی، آثار و خدمات کم نظیر استاد مهدی الهی قمشه ای، عرفان پژوه، فیلسوف، ادیب و مترجم جریان ساز قرآن کریمنویسنده:
مترجم:
محیالدین مهدی الهی قمشهای شاعر، فیلسوف و مترجم قرآن بود که او را آغازگر عصر ترجمه روان و آزاد قرآن به فارسی مینامند، این علامه هم روزگار ما در زمینه علوم عقلی و ادبیات، خدمات بیبدیل از خود به یادگار گذاشت و از ابتدای تأسیس دانشگاه تهران به مدت ۳۵ سال به تدریس در این حوزه پرداخت.نیاکان او از سادات بحرین و از حافظان قرآن بودند که در دوران نادرشاه به ایران مهاجرت کردند. اجداد بزرگش، حاجی ملک و عبدالحمید، ملک و املاک بسیاری داشتند، با وجود این از خدمت به خلق خدا غافل نبودند و برای ساخت مسجد، مدرسه، حفر قنات و... میکوشیدند. به گفته مهدی الهی قمشهای، خاندانشان را با نام «ملکیان» میشناختند.
مدرس، مدیون خاندان الهی قمشهای
مهدی الهی قمشهای روزی در مسجد سپهسالار در محفلی حاضر بود. او را به شهید سید حسن مدرس معرفی کردند. هنوز حرف معرفی کننده تمام نشده بود، شهید مدرس گفت «لازم نیست او را معرفی کنید چون پدربزرگ این شخص، مرحوم حاج ملک باعث شد که من مدرس شوم. من در یک مغازه کار میکردم که پدر بزرگ ایشان به آن جا آمد و گفت: «حیف است که این بچه کار کند از سیمای او آثار هوش و درایت مشهود است و بگذارید درس بخواند.»
پدرم گفت: ما استطاعت مادی نداری تا او را برای تحصیل عازم کنیم. پدربزرگ همین شخص امکانات مادی مرا فراهم آورد و معاش مرا تأمین کرد و برای تعلیم و تعلم از قمشه به اصفهان فرستاد.»
مسافر سحرگاه
مهدی الهی قمشهای از پنج تا هفت سالگی در مکتب شهر کوچکشان مقدمات ادبیات فارسی و عربی را آموخت و علوم دینی را با آموزشهای پدرش ملا ابوالحسن فراگرفت. در همان زمان به توصیه برادرش در محضر ملا محمدهادی فرزانه قمشهای حاضر شد، فقه و اصول و حکمت خواند اما از آنجا که عطش علمآموزی امانش را بریده بود در 14 سالگی، در یک سحرگاه، آذوقهای مختصر برداشت و با پای پیاده بهسمت اصفهان راهی شد.
در حجرهای با عطر و بوی تاریخ، جایی در مدرسه صدر اصفهان که زمزمههایی از اقامت و مطالعه شیخ بهایی را به گوش میرساند، جوانی به نام مهدی الهی قمشهای قدم در راه دانش نهاد. او در این شهر کهن، پای درس استادان چون محمدحکیم خراسانی، میرزا جهانگیرخان قشقایی و سیدحسن مدرس زانو زد، هر کلمه را با جان و دل آموخت.
هنوز یک سال نگذشته بود که اشتیاق سیریناپذیرش در علم اندوزی او را به سوی مشهد و مدرسه نواب کشاند. این مدرسه، نه یک آموزشگاه ساده، بلکه دانشگاهی بود که همچون جواهریاب، استعدادها را میسنجید و هر جویندهای را در مسیر مناسبترین شاخههای دانش، از پیچیدگیهای صرف و نحو گرفته تا ظرافتهای معانی و منطق و کلام، راهنمایی میکرد.
در آن جا، الهی قمشهای فرصت حضور در کلاس درس بزرگانی چون ادیب نیشابوری، شیخ حسن بُرسی، حاجآقا حسین قمی و شیخ اسدا...یزدی (هراتی) را غنیمت شمرد؛ اما در میان این ستارگان آسمان علم، آقا بزرگ خراسانی، مشهور به میرزا عسکری شهید، جایگاهی ویژه در قلب او یافت. استادی که نه فقط دانشمند، بلکه به تعبیر الهی قمشهای، صاحبدلی بود که با نفس مسیحاییاش، جان تازهای به کالبد بیروح دانش رسمی میبخشید. ده سال تمام، الهی قمشهای شیفته حکمت او بود و از سرچشمه دانشش سیراب میشد.
از شاگردی تا استادی
با خاموشی شمع وجود آقا بزرگ خراسانی، استاد بزرگ، مهدی الهی قمشهای، عزم سفری دورتر، به سوی حوزه علمیه نجف کرد؛ اما تقدیر، سرنوشت دیگری برایش رقم زده بود. در هیاهوی شهر ری، به قول خودش در مُلک ری به غوغای عالم کثرت گرفتار و در آنجا ماندگار شد. نخستین گامش در این شهر، ورود به مدرسه سپهسالار بود، همان مدرسهای که امروز به نام آیتا... مطهری میشناسیم. در آنجا، بار دیگر با سید حسن مدرس، آن استاد گران قدر، دیدار کرد. دیری نپایید که سایه سیاست بر سر کلاسهای درس سنگینی کرد و با دستگیری مدرس، الهی قمشهای نیز طعم بازداشت را چشید.
پس از تبعید مدرس، این بار قرعه به نام الهی قمشهای افتاد تا بر کرسی او تکیه زند و به تربیت جویندگان علم همت گمارد. او نه تنها خود آموزگار شد، بلکه همچنان تشنه آموختن بود و از دانش و حکمت میرزا طاهر تنکابنی نیز بهره میبرد.سال ۱۳۱۳، سالی مهم در تاریخ علم ایران بود. دانشگاه تهران تأسیس شد و مدرسه سپهسالار نیز با نام جدید دانشکده معقول و منقول، به جمع واحدهای آن پیوست. در این دانشکده، الهی قمشهای نه تنها به تدریس منطق و ادبیات مشغول شد، بلکه با قلمی توانا، اثر ارزشمند «توحید هوشمندان» را به نگارش درآورد. تلاشهایش به ثمر نشست و با انتشار این کتاب، مفتخر به دریافت مدرک دکتری از دانشگاه تهران شد. سالها بعد نیز، کرسی تدریس ادبیات عرب در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، شاهد حضور پربار او بود. نزدیک به 35 سال، الهی قمشهای با افتخار، شمع دانش را روشن نگه داشت و به تربیت نسلها همت گماشت.
شاگردان
استاد مهدی الهی قمشهای پس از نگارش آثار مختلف و تربیت شاگردانی همچون آیتا... حسن حسنزاده آملی، آیتا... عبدا... جوادی آملی، آیتا...، سید محمدحسن لنگرودی و دکتر محمدباقر محقق، در تهران، در شامگاه 24 اردیبهشت 1352، دنیا و متعلقاتش را برای همیشه ترک گفت.
طیبه تربتی، همسر مهدی الهی قمشهای هم در عرصه ادبی فعالیت داشت. این زوج، فرزندان ادیب و فرهیختهای پرورش دادند، از جمله حسین الهی قمشهای که از ادیبان و سخنوران مشهور عرصه عرفان است، نظامالدین الهی قمشهای که استاد فلسفه و رئیس کتابخانه دانشگاه تهران بود و مهدیه الهی قمشهای که بهعنوان شاعر و محققی سرشناس شناخته میشود.
گام بلند در پاسداشت زبان فارسی
کتاب قرآن با ترجمه فصیح و روان استاد مهدی الهی قمشهای را میتوان یکی از نمونههای مهم ترجمه دانست که علاوه بر انتقال معنا و مفهوم به صورت روان به مخاطب یک ویژگی بزرگ دیگر را در خود نهفته است و آن ویژگی مهم چیزی نیست جز پاسداشت زبان فارسی که در سایه تسلط این ادیب بزرگ به بهترین شکل ممکن انجام شده است
تاکید امام (ره) بر خرید مفاتیح با خط استاد
ترجمه، بلاغت در کلام ، نوشتار، حکمت و بسیاری از ویژگیهای این استاد بلندپایه به اندازهای بود که بارها مورد تأیید بزرگان و عالمان دین، عرفان و ... قرار گرفته بود. یکی از این تأییدها در دل خاطرهای که مرحوم سید رحیم میریان از اعضای دفتر امام خمینی (ره) نقل میکند نهفته است. زنده یاد میریان دریکی از خاطراتش اینچنین گفته است: «حضرت امام یک کتاب مفاتیح داشتند و به علت این که آن را زیاد میخواندند مثل این که دو بار آن را عوض کردند.
یک روز به من فرمودند: «برو و برای من یک مفاتیح با خط (مهدی) الهی قمشهای بخر».
مفاتیح قبلی را هم بچهها بر میداشتند و صحافی میکردند.»
وقتی امام خمینی (ره) که خود از عالمان دین و حکمت بودند خرید مفاتیح الجنان با خط استاد مهدی الهی قمشه ای را توصیه می کنند می توان این توصیه را به معنی تایید کامل این اثر از سوی ایشان به شمار می آید.
دستهبندی آثار
آثار مهدی الهی قمشهای را ازلحاظ محتوا میتوان به سه دسته ادبی، فلسفی و مذهبی تقسیم کرد:
آثار ادبی مهدی الهی قمشهای شامل سه کتاب «نغمه الهی»، «نغمه حسینی» «نغمه عشاق» میشود. نغمه الهی ترجمه خطبههای نهجالبلاغه را در بردارد، نغمه حسینی زندگی و شهادت امام حسین را شرح میدهد و نغمه عشاق مجموعه رباعیات، قصاید و غزلیات مهدی الهی قمشهای است.
آثار عرفانی و فلسفی مهدی الهی قمشهای، کتابهای «حکمت الهی»، «توحید هوشمندان» و رساله «در سیروسلوک عارفان» را شامل میشود.
آثار مذهبی مهدی الهی قمشهای، «ترجمه قرآن»، «ترجمه و شرح صحیفه سجادیه»، «ترجمه ادعیه مفاتیحالجنان» و «تصحیح و تحشیه تفسیر ابوالفتح رازی» را در برمیگیرد.
در پایان نمونهای از اشعار استاد مهدی الهی قمشهای با هم مرور میکنیم.
تو شاه حسنی و خورشید آسمانت تاج
چه خواهی از من دلخسته خراب خراج
به شکر دولت زیبایی ای صنم بنواز
در آستانه شاهانه خاطر محتاج
دلی به ملک وفا خوش که شادمان سازی
کنون که حسن تو در شهر عشق یافت رواج
حجاب زلف به یک سوزن از رخ خورشید
بروی خویش سحر کن مرا چنین شب داج
فغان که دور بماندم ز فیض دیدارش
بیا و درد فراقم کن ای طبیب علاج
جمال شاهد غیب آن زمان رخ افروزد
که سر برآوری از خواب زیر هفت دواج
متاع من همه درد و غم است و آه و فغان
فغان الهی اگر شه بخواهد از من باج
محیالدین مهدی الهی قمشهای شاعر، فیلسوف و مترجم قرآن بود که او را آغازگر عصر ترجمه روان و آزاد قرآن به فارسی مینامند، این علامه هم روزگار ما در زمینه علوم عقلی و ادبیات، خدمات بیبدیل از خود به یادگار گذاشت و از ابتدای تأسیس دانشگاه تهران به مدت ۳۵ سال به تدریس در این حوزه پرداخت.نیاکان او از سادات بحرین و از حافظان قرآن بودند که در دوران نادرشاه به ایران مهاجرت کردند. اجداد بزرگش، حاجی ملک و عبدالحمید، ملک و املاک بسیاری داشتند، با وجود این از خدمت به خلق خدا غافل نبودند و برای ساخت مسجد، مدرسه، حفر قنات و... میکوشیدند. به گفته مهدی الهی قمشهای، خاندانشان را با نام «ملکیان» میشناختند.
مدرس، مدیون خاندان الهی قمشهای
مهدی الهی قمشهای روزی در مسجد سپهسالار در محفلی حاضر بود. او را به شهید سید حسن مدرس معرفی کردند. هنوز حرف معرفی کننده تمام نشده بود، شهید مدرس گفت «لازم نیست او را معرفی کنید چون پدربزرگ این شخص، مرحوم حاج ملک باعث شد که من مدرس شوم. من در یک مغازه کار میکردم که پدر بزرگ ایشان به آن جا آمد و گفت: «حیف است که این بچه کار کند از سیمای او آثار هوش و درایت مشهود است و بگذارید درس بخواند.»
پدرم گفت: ما استطاعت مادی نداری تا او را برای تحصیل عازم کنیم. پدربزرگ همین شخص امکانات مادی مرا فراهم آورد و معاش مرا تأمین کرد و برای تعلیم و تعلم از قمشه به اصفهان فرستاد.»
مسافر سحرگاه
مهدی الهی قمشهای از پنج تا هفت سالگی در مکتب شهر کوچکشان مقدمات ادبیات فارسی و عربی را آموخت و علوم دینی را با آموزشهای پدرش ملا ابوالحسن فراگرفت. در همان زمان به توصیه برادرش در محضر ملا محمدهادی فرزانه قمشهای حاضر شد، فقه و اصول و حکمت خواند اما از آنجا که عطش علمآموزی امانش را بریده بود در 14 سالگی، در یک سحرگاه، آذوقهای مختصر برداشت و با پای پیاده بهسمت اصفهان راهی شد.
در حجرهای با عطر و بوی تاریخ، جایی در مدرسه صدر اصفهان که زمزمههایی از اقامت و مطالعه شیخ بهایی را به گوش میرساند، جوانی به نام مهدی الهی قمشهای قدم در راه دانش نهاد. او در این شهر کهن، پای درس استادان چون محمدحکیم خراسانی، میرزا جهانگیرخان قشقایی و سیدحسن مدرس زانو زد، هر کلمه را با جان و دل آموخت.
هنوز یک سال نگذشته بود که اشتیاق سیریناپذیرش در علم اندوزی او را به سوی مشهد و مدرسه نواب کشاند. این مدرسه، نه یک آموزشگاه ساده، بلکه دانشگاهی بود که همچون جواهریاب، استعدادها را میسنجید و هر جویندهای را در مسیر مناسبترین شاخههای دانش، از پیچیدگیهای صرف و نحو گرفته تا ظرافتهای معانی و منطق و کلام، راهنمایی میکرد.
در آن جا، الهی قمشهای فرصت حضور در کلاس درس بزرگانی چون ادیب نیشابوری، شیخ حسن بُرسی، حاجآقا حسین قمی و شیخ اسدا...یزدی (هراتی) را غنیمت شمرد؛ اما در میان این ستارگان آسمان علم، آقا بزرگ خراسانی، مشهور به میرزا عسکری شهید، جایگاهی ویژه در قلب او یافت. استادی که نه فقط دانشمند، بلکه به تعبیر الهی قمشهای، صاحبدلی بود که با نفس مسیحاییاش، جان تازهای به کالبد بیروح دانش رسمی میبخشید. ده سال تمام، الهی قمشهای شیفته حکمت او بود و از سرچشمه دانشش سیراب میشد.
از شاگردی تا استادی
با خاموشی شمع وجود آقا بزرگ خراسانی، استاد بزرگ، مهدی الهی قمشهای، عزم سفری دورتر، به سوی حوزه علمیه نجف کرد؛ اما تقدیر، سرنوشت دیگری برایش رقم زده بود. در هیاهوی شهر ری، به قول خودش در مُلک ری به غوغای عالم کثرت گرفتار و در آنجا ماندگار شد. نخستین گامش در این شهر، ورود به مدرسه سپهسالار بود، همان مدرسهای که امروز به نام آیتا... مطهری میشناسیم. در آنجا، بار دیگر با سید حسن مدرس، آن استاد گران قدر، دیدار کرد. دیری نپایید که سایه سیاست بر سر کلاسهای درس سنگینی کرد و با دستگیری مدرس، الهی قمشهای نیز طعم بازداشت را چشید.
پس از تبعید مدرس، این بار قرعه به نام الهی قمشهای افتاد تا بر کرسی او تکیه زند و به تربیت جویندگان علم همت گمارد. او نه تنها خود آموزگار شد، بلکه همچنان تشنه آموختن بود و از دانش و حکمت میرزا طاهر تنکابنی نیز بهره میبرد.سال ۱۳۱۳، سالی مهم در تاریخ علم ایران بود. دانشگاه تهران تأسیس شد و مدرسه سپهسالار نیز با نام جدید دانشکده معقول و منقول، به جمع واحدهای آن پیوست. در این دانشکده، الهی قمشهای نه تنها به تدریس منطق و ادبیات مشغول شد، بلکه با قلمی توانا، اثر ارزشمند «توحید هوشمندان» را به نگارش درآورد. تلاشهایش به ثمر نشست و با انتشار این کتاب، مفتخر به دریافت مدرک دکتری از دانشگاه تهران شد. سالها بعد نیز، کرسی تدریس ادبیات عرب در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، شاهد حضور پربار او بود. نزدیک به 35 سال، الهی قمشهای با افتخار، شمع دانش را روشن نگه داشت و به تربیت نسلها همت گماشت.
شاگردان
استاد مهدی الهی قمشهای پس از نگارش آثار مختلف و تربیت شاگردانی همچون آیتا... حسن حسنزاده آملی، آیتا... عبدا... جوادی آملی، آیتا...، سید محمدحسن لنگرودی و دکتر محمدباقر محقق، در تهران، در شامگاه 24 اردیبهشت 1352، دنیا و متعلقاتش را برای همیشه ترک گفت.
طیبه تربتی، همسر مهدی الهی قمشهای هم در عرصه ادبی فعالیت داشت. این زوج، فرزندان ادیب و فرهیختهای پرورش دادند، از جمله حسین الهی قمشهای که از ادیبان و سخنوران مشهور عرصه عرفان است، نظامالدین الهی قمشهای که استاد فلسفه و رئیس کتابخانه دانشگاه تهران بود و مهدیه الهی قمشهای که بهعنوان شاعر و محققی سرشناس شناخته میشود.
گام بلند در پاسداشت زبان فارسی
کتاب قرآن با ترجمه فصیح و روان استاد مهدی الهی قمشهای را میتوان یکی از نمونههای مهم ترجمه دانست که علاوه بر انتقال معنا و مفهوم به صورت روان به مخاطب یک ویژگی بزرگ دیگر را در خود نهفته است و آن ویژگی مهم چیزی نیست جز پاسداشت زبان فارسی که در سایه تسلط این ادیب بزرگ به بهترین شکل ممکن انجام شده است
تاکید امام (ره) بر خرید مفاتیح با خط استاد
ترجمه، بلاغت در کلام ، نوشتار، حکمت و بسیاری از ویژگیهای این استاد بلندپایه به اندازهای بود که بارها مورد تأیید بزرگان و عالمان دین، عرفان و ... قرار گرفته بود. یکی از این تأییدها در دل خاطرهای که مرحوم سید رحیم میریان از اعضای دفتر امام خمینی (ره) نقل میکند نهفته است. زنده یاد میریان دریکی از خاطراتش اینچنین گفته است: «حضرت امام یک کتاب مفاتیح داشتند و به علت این که آن را زیاد میخواندند مثل این که دو بار آن را عوض کردند.
یک روز به من فرمودند: «برو و برای من یک مفاتیح با خط (مهدی) الهی قمشهای بخر».
مفاتیح قبلی را هم بچهها بر میداشتند و صحافی میکردند.»
وقتی امام خمینی (ره) که خود از عالمان دین و حکمت بودند خرید مفاتیح الجنان با خط استاد مهدی الهی قمشه ای را توصیه می کنند می توان این توصیه را به معنی تایید کامل این اثر از سوی ایشان به شمار می آید.
دستهبندی آثار
آثار مهدی الهی قمشهای را ازلحاظ محتوا میتوان به سه دسته ادبی، فلسفی و مذهبی تقسیم کرد:
آثار ادبی مهدی الهی قمشهای شامل سه کتاب «نغمه الهی»، «نغمه حسینی» «نغمه عشاق» میشود. نغمه الهی ترجمه خطبههای نهجالبلاغه را در بردارد، نغمه حسینی زندگی و شهادت امام حسین را شرح میدهد و نغمه عشاق مجموعه رباعیات، قصاید و غزلیات مهدی الهی قمشهای است.
آثار عرفانی و فلسفی مهدی الهی قمشهای، کتابهای «حکمت الهی»، «توحید هوشمندان» و رساله «در سیروسلوک عارفان» را شامل میشود.
آثار مذهبی مهدی الهی قمشهای، «ترجمه قرآن»، «ترجمه و شرح صحیفه سجادیه»، «ترجمه ادعیه مفاتیحالجنان» و «تصحیح و تحشیه تفسیر ابوالفتح رازی» را در برمیگیرد.
در پایان نمونهای از اشعار استاد مهدی الهی قمشهای با هم مرور میکنیم.
تو شاه حسنی و خورشید آسمانت تاج
چه خواهی از من دلخسته خراب خراج
به شکر دولت زیبایی ای صنم بنواز
در آستانه شاهانه خاطر محتاج
دلی به ملک وفا خوش که شادمان سازی
کنون که حسن تو در شهر عشق یافت رواج
حجاب زلف به یک سوزن از رخ خورشید
بروی خویش سحر کن مرا چنین شب داج
فغان که دور بماندم ز فیض دیدارش
بیا و درد فراقم کن ای طبیب علاج
جمال شاهد غیب آن زمان رخ افروزد
که سر برآوری از خواب زیر هفت دواج
متاع من همه درد و غم است و آه و فغان
فغان الهی اگر شه بخواهد از من باج
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین