دنیای رمزآلود استاد استعاره‌ها

به بهانه نام گذاری اول بهمن ماه به‌عنوان روز بزرگداشت خاقانی نگاهی گذرا به آثار و سبک شعری او داشته‌ایم

نویسنده: محمد بهبودی نیا

مترجم:

​​​​​​​
تصور کنید وسط قلعه‌ای مستحکم ایستاده‌اید؛ دیوارهای  بلند و برج‌های سر به فلک کشیده آن، ورود به دنیای اسرارآمیزش را تقریباً غیرممکن می‌سازد. این همان حسی است که در برخورد اول با شعرهای معماگونه خاقانی به ما دست می‌دهد؛ اما وقتی چراغی به دست می‌گیریم و در تاریک‌خانه استعاره‌ها و معانی واژگانش جست‌وجو می‌کنیم، متوجه می‌شویم که خاقانی از هر تصویر، چندین و چند استعاره و تصویر بدیع بیرون می‌کشد و دنیایی پس از دنیای دیگر را رو در روی ما قرار می‌دهد. او به هر چیزی که در اطراف خود نگاه می‌کند، آن را یکی از واژگان اسرارآمیز دنیای شعر می‌بیند و تصاویر بی‌نظیری خلق می‌کند. به همین دلیل است که شعر خاقانی جزو پر تصویرترین‌های ادبیات فارسی به شمار می‌آید؛ اما نکته این جاست که این شاعر تا به امروز به‌درستی شناخته‌نشده و باید در شناساندن این شاعر و شعر کم‌نظیر او به فارسی‌زبانان کوشش کرد. ما نیز در میان شاعران، خاقانی را به‌عنوان استاد استفاده از استعاره‌ها می‌شناسیم.

تولد و تأثیر خانواده
در سال ۵۲۰ قمری، در شروان، کودکی به دنیا آمد که قرار بود تاریخ ادبیات فارسی را تحت تأثیر قرار دهد. نام او افضل‌الدین بدیل بن علی خاقانی شروانی بود. پدرش، نجاری ساده و سخت‌کوش بود که با دست‌های توانمند خود، زندگی خانواده‌اش را می‌چرخاند. مادرش از مسیحیان نسطوری بود که بعدها به اسلام گروید و به‌عنوان زنی متدین شناخته می‌شد. در میان این خانواده ساده و دوست‌داشتنی، خاقانی رشد پیدا کرد.
از همان کودکی، علاقه شدیدی به علم و ادب داشت و تحت تأثیر عموی خود، کافی‌الدین عمر که طبیب و فیلسوف بود، قرار گرفت. او از عمویش چیزهای زیادی آموخت و علاقه‌مندی به علم و ادب در دلش جوانه زد. این علاقه به علم و ادب، خاقانی را به یکی از بزرگ‌ترین شاعران و قصیده‌سرایان تاریخ شعر و ادب فارسی تبدیل کرد.
ورود به دربار و لقب خاقانی
بعدها که به سن جوانی رسید، به خدمت شاعر بزرگ زمان خود، ابوالعلاء گنجه‌ای، درآمد و از او بهره‌های فراوانی برد. بعد به دربار شروانشاه منوچهر پیوست و لقب «خاقانی» را انتخاب کرد. وقتی در سال ۵۵۰، خاقانی به امید دیدار استادان خراسان و مشرق‌زمین به عراق سفر کرد، اما بیماری او را در ری متوقف کرد و مجبور شد. بعد از اینکه حالش بهتر شد، راهی سفر حج شد و در مکه و مدینه قصیده‌هایی زیبا سرود؛ اما پس از بازگشت به شروان، با شروانشاه اختلافاتی پیدا کرد و مدتی به زندان افتاد. اوحتی در حبس هم از سرودن شعر دست بر نداشت و حبسیه‌هایی با تصاویر و تشبیهات و استعاره‌های حیرت آوری سرود.
در سال ۵۶۹ قمری، با مصیبت از دست دادن فرزند جوان خود مواجه شد. این وقایع تلخ او را به انزوا و کناره‌گیری از دربار شروانشاه کشاند او بعد از این اتفاق تلخ قصیده‌ای پر سوز و گداز در شوگ فرزندش سرود که به جرات می‌توان این قصیده را در ردیف برترین سوگسروده های ادب فارسی به شمار آورد. آرامگاه شاعر استعاره‌های بدیع امروز در تبریز واقع است و سال وفاتش را برخی ۵۹۵ و برخی دیگر ۵۸۲ قمری ذکر کرده‌اند.
شعرهای چند لایه
اصول بلاغی در شعر خاقانی شامل فنون مختلفی مانند استعاره، تشبیه، کنایه و جناس است که به اشعار او غنای بیشتری می‌بخشند. استعاره‌های خاقانی معمولاً چند لایه‌ای هستند و می‌توانند معانی عمیق‌تری را به خوانندگان نمایش دهند. منتقدان ادبی بر این باورند که خاقانی توانسته با استفاده از این استعاره‌ها، افکار و احساسات پیچیده‌ای را به صورتی زیبا و تاثیرگذار به تصویر بکشد بسیاری از کارشناسان حوزه ادبیات خاقانی را «استاد استعاره» نامیده است.
خاقانی در آثار خود از دانشی گسترده در زمینه‌های مختلف علمی مانند طب، ستاره‌شناسی، فلسفه و فقه بهره برده است. برای شناخت و درک عمیق‌تر شعر خاقانی، آشنایی با این اصطلاحات و مفاهیم ضروری است. او با به‌کارگیری این دانش‌ها در شعرهایش، توانسته است اشعار خود را به لایه‌های متعددی از معانی و مفاهیم غنی تبدیل کند. به‌عنوان مثال، در بسیاری از اشعار خاقانی می‌توان اشاره‌های ظریف به حرکت سیارات و تأثیرات آن‌ها بر زندگی انسان‌ها را مشاهده کرد. او در آثار خود از استعاره‌هایی بهره می‌برد که نشان‌دهنده تسلط وی بر علوم مختلف است و این به‌طور ویژه در قصاید او به چشم می‌خورد. به این ترتیب، خوانندگان برای فهم کامل و درست از شعرهای او نیازمند دانش مناسبی در این علوم هستند. این ویژگی‌ها باعث شده است که اشعار خاقانی همواره چالشی برای خوانندگان و محققان باشد و نیازمند تحلیل‌های عمیق‌تری نسبت به سایر اشعار کلاسیک فارسی است.
پیچیدگی‌های شیرین در شیوه بیان در نگاه شرق شناسان
شیوه بیان خاقانی در برخی از اشعارش چنان غریب و دشوار است که فهم و درک شعر او را پیچیده و گاه غیرممکن می‌سازد؛ بنابراین شایسته است که توجه ادبا برای درک معانی اشعار وی بیشتر از بسیاری دیگر از شعرای پهنه ادب فارسی باشد. با اینکه تلاش برای راه یافتن به دنیای خاقانی تقریباً قدمتی برابر با اولین سال‌های انتشار دیوان وی دارد و در عصر جدید با ورود شرق‌شناسان به جرگه پژوهندگان شعر خاقانی، نکات جالب توجهی در مورد دیوان او به دست آمده؛ اما باز هم برخی موارد در لابه‌لای اشعارش وجود دارد که یا اصلاً قابل فهم نیست و یا دریافتن مقصود شاعر با دشواری بسیار همراه است. از این رو لازم است که به جز شروح موجود، توضیحات جامع‌تری از اشعار خاقانی در اختیار علاقه‌مندان قرار گیرد تا چراغی شود، برای ره یافتن به گنج خانه‌های راز آلود اشعار او.
منحصر به‌فرد و راز آلود مثل شعر خاقانی
در دنیای شعر، برخی شاعران به دلیل ویژگی‌های منحصر به فرد خود، برجستگی خاصی دارند و خاقانی شروانی نیز از جمله این شاعران برجسته است. شعر او به دلیل سبک پر طمطراق و استفاده از کلمات خاص، او را به شاعری صاحب سبک و کم نظیر تبدیل کرده است. سبک پر طمطراق و وجود این کلمات در سراسر قصایدش چنان خوش نشسته است که تا سالیان دراز، تلاش شاعران برای جواب‌گویی به قصایدش یا تقلید از او حاصلی جز نظیره‌گویی‌های ناقص و ملال‌آور در پی نخواهد نداشت.
شعر او سخت است اما خسته کننده نیست. شرق‌شناسان نظیر ولچوسکی، خانیکف و مینورسکی در زمینه شناخت شعر او تلاش‌هایی انجام داده‌اند، اما هنوز هم برخی از تعابیر و واژه‌های دیوان خاقانی دیریاب و پیچیده است. این خیال‌اندیشی‌های خاقانی که در دیوان کمتر شاعری یافتنی است، گهگاه برای مخاطبان چنان دور از دسترس می‌شود که فهم آن حتی برای اهل ادب نیز دشوار و سخت می‌نماید. به همین دلیل، باید در شناساندن این شاعر و شعر کم‌نظیر او به فارسی‌زبانان کوشش بیشتری کرد تا نسل‌های آینده نیز از این گنجینه بی‌بدیل ادبی بهره‌مند شوند.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین