
هانری دوکولیبوف عکاس و نظامی فرانسوی که به دستور ناصرالدین شاه برای تهیه عکس و گزارش از نبرد قشون دولتی با ترکمنان تکهای عازم شده بود و بعد هم به اسارت ترکمنان درآمده بود در کتابش درباره مسیر رسیدن به قشون مینویسد: « در تاریخ بیستوپنجم آوریل، به شهر نیشابور رسیدیم. کوههای بلند و کوتاهی دورتادور شهر را فرا گرفته بود. نیشابور نیز از مناظر زیبا و باغات میوه برخوردار بود. براساس اطلاعات به دست آمده، شهر را تیمورلنگ بنا کرد. اما اسکندر ذوالقرنین آن را نابود میکند. شاپوراول دوباره آن را بازسازی میکند و نام خودش را بر آن مینهد. در سال ۵۴۸ هجری نیشابور را ترکان دوباره منهدم میکنند. مردم هنگام حمله به میان کوهها پناه میبرند. بعد از هجوم وقتی باز میگردند، میبینند شهر چنان نابود شده که هیچکس قادر به شناسایی خانهها و کلبههای خود نیست. اینکه نام نیشابور قبل از بازسازی آن چه بود را نتوانستم بفهمم. آنطور که خود اهالی میگویند، عمر شهرشان به ۳۵۰ سال میرسد. نزدیک به سه هزار خانوار در آن زندگی میکردند. نیشابور از میان دیگر ولایات خراسان منحصربه فرد بود. بهترین و باصفاترین دشت را این شهر داشت. البته بسیاریِ تعداد روستاییها به رونق نیشابور کمک شایانی کرده بود. خرابههای شهر قدیمی نیشابور در ۲ مایلی آن قرار داشت و چون تپهای بلند خودنمایی میکرد. اطلاعات نشان میداد که بهترین و پررونق ترین دوران نیشابور به قرن هفتم و هشتم باز میگردد. اگر شنیدههایم اغراقآمیز نباشد، بیش از ۱۲ هزار کاریز و چشمههای پرآب در آن جاری بود. هنر نیشابور از نظر کیفی و کمی در سطح بالایی قرار داشت».