غوطهور در دنیای پُرامید «پسر دلفینی»
محمد خیراندیش کارگردان پویانمایی «پسر دلفینی 2» در گفتوگو با خراسان از تصمیم ساخت دنباله این اثر محبوب و چالشهای تولید آن میگویدنویسنده: مائده کاشیان
مترجم:

پویانمایی «پسر دلفینی» ساخته محمد خیراندیش، شهریور 1401 اکران شد و با فروش خوب 23 میلیارد و 600 میلیونی موفق شد پنجمین فیلم پرفروش گیشه سال باشد. این انیمیشن اکران بینالمللی موفقی نیز داشت، بنابراین «پسر دلفینی» چه از جنبه تجاری و چه از نظر کیفیت ساخت، اتفاق مهمی را در صنعت انیمیشن ایران رقم زد. تابستان 1402 قصه «پسر دلفینی» در قسمت دوم ادامه پیدا کرد و این پویانمایی به اولین انیمیشن سینمای ایران تبدیل شد که به قسمت دوم رسید. «پسر دلفینی 2» که در جشنواره فجر نیز سیمرغ بهترین پویانمایی را از آن خود کرد، این روزها روی پرده سینماست، به همین بهانه با محمد خیراندیش کارگردان و یکی از نویسندگان این اثر، گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
از زمان ساخت «پسر دلفینی 1» برای تولید ادامه آن برنامهریزی کردید؟
اگر بخواهم کلاس بگذارم، باید بگویم بله، ما از روز اول این تصمیم را داشتیم! اما واقعیتش این است که بار خورد و ما هم قسمت دوم را ساختیم (میخندد). با توجه به اینکه قسمت اول مورد استقبال قرار گرفته بود، سرمایهگذار خارجی پیشنهاد ساخت «پسر دلفینی 2» را مطرح کرد و ما هم بنابر شرایط پذیرفتیم.
و این موضوع چالشی برای نگارش فیلمنامه ایجاد نکرد؟
معمولا برای داستانهایی که در قسمت اول تمام میشوند و تصمیمی برای ساخت قسمت دوم وجود ندارد، این چالش پیش میآید که چطور دوباره آتش درام را شعلهور کنیم، چون قصه بسیاری از منابعش را در قسمت اول سوزانده است. در قسمت اول، یک جهان داستانی اورجینال و خوب وجود دارد که در قسمت دوم دیگر اینها را نداریم، به همین دلیل در دنیا هم معمولا قسمت دوم خیلی موفق نمیشود، اما ما روز اول که پیشنهاد ساخت «پسر دلفینی 2» را پذیرفتیم، تصمیم گرفتیم یک دنباله خوب بسازیم و همقسم شدیم که چیزی کم نگذاریم.
حضور شخصیت «لیلا» به عنوان یک کاراکتر دختر در قصه، با شرایط خاص مثل ناشنوایی اتفاق خوبی است، چه شد که این شخصیت را به «پسر دلفینی 2» اضافه کردید؟

سال 1401 در گفتوگوی قبلیمان اشاره کردید که بعضی افراد گروه شما مهاجرت کردهاند، این خلأ تولید «پسر دلفینی 2» را با مشکل مواجه نکرد؟
بسیاری از افراد گروه ما در قسمت دوم تغییر کردهاند و تعداد بسیار کمی دوستانی هستند که در قسمت یک هم حضور داشتند و زحمت کشیدند، تعدادی هم از ایران رفتند و مشغول همکاری با تیمهای خارجی هستند یا در ایران حضور دارند و با گروههای خارجی کار میکنند و درآمدشان طوری است که ما نمیتوانیم با آنها کار کنیم؛ اما خبر خوب این است که تعدادی از هنرمندانی که خارج از ایران مشغول کار بودند، به واسطه ساخت «پسر دلفینی 2» برگشتند ایران و مهاجرت معکوس داشتیم. اگر چرخهای اقتصاد بچرخد، بسیاری از افرادی که مهاجرت کردند برمیگردند، چون درباره زندگی و عمر خودشان تعارف ندارند. افرادی که رفتند هم قابل احترام هستند و بسیاری از آنها خارج از ایران برای ما افتخارآفرینی میکنند، فرقی ندارد. روی صحبتم با مسئولان است که شرایطی را فراهم کنند تا بچهها بتوانند همینجا هم برای کودکان ایران و دنیا قصه بگویند.
پس موفق شدید کیفیت قسمت اول را در «پسر دلفینی 2» هم حفظ کنید.
کیفیت کار حتی نسبت به قسمت قبل، 20 تا 30 درصد هم بهتر شده است. ما روز اول گفتیم قرار نیست یک قسمت دوم معمولی بسازیم فقط برای فروش در گیشه. در سینمای دنیا و در دنباله فیلمهای کمدی سینمای ایران هم مرسوم است که وقتی قسمت اول میفروشد، با استفاده از اسم و رسم و متریال قسمت اول، دنباله آن هم ساخته میشود. درصدی از متریال مانند شخصیتها و لوکیشن ها وجود داشت، حجم زیادی را هم اضافه و مقداری از قبلیها را اصلاح کردیم. قرارمان همین بود که کار از نظر تصویر، داستان و روایت پیشرفت داشته باشد.
از طرفی هم تجربه و امکانات بیشتر شد.
بله به دلیل شرایطی که فراهم شد و سرمایهگذاری که صورت گرفت، اما به علت سفارشی که وجود داشت زمان بسیار کمتری داشتیم. ما فیلمنامه آماده نداشتیم و از ابتدای نگارش طرح تا زمانی که کار را کامل کردیم یک سال و نیم طول کشید، در حالی که چهار یا پنج سال زمان برای تولید چنین اثری، طبیعی است.
چطور شد که آقای حاجیپور را به عنوان خواننده قطعاتی از کار انتخاب کردید؟
من در قسمت اول هم آقای شروین حاجیپور را درنظر داشتم، آن زمان ایشان را فقط در «عصر جدید» دیده بودیم و پسرم به عنوان یک جوان امروزی، او را پیشنهاد کرد. فکر میکنم انتخابم برای کار، انتخاب درستی است و محمدامین همدانی تهیهکننده مثل هر درخواست دیگری که من در «پسر دلفینی 2» داشتم، سختی این موضوع را به جان خرید و زحمتش را کشید. کار چهار قطعه موسیقی دارد که یکی از آنها را صداپیشه اثر آقای ارسلان جولایی، یکی را آقای محسن شریفیان و دو قطعه هم آقای شروین حاجیپور خوانده که مجوزهای قانونی آن هم گرفته شده و به نظرم کاملا روی کار نشسته است، ایشان خیلی زحمت کشیدند که با کار هماهنگ شوند. تِم «پسر دلفینی» امید است و آقای حاجیپور هم مثل بقیه بچههای تیم در خدمت بازگویی این امید و تلاش برای بهتر شدن دنیا و کشوری که در آن زندگی میکنیم، بود. فکر میکنم این قطعات با تنظیم بسیار خوب آقای هومن نامداری، دو تا از هیت موزیکهای آقای حاجیپور و بازار هم بشود.
پس ملاکتان این بود که حس امید و نشاط در قطعات منعکس شود.
بله، یکی از دو قطعهای که ابتدای پرده دوم پخش میشود، «ماژور» است و فکر میکنم همه موزیکهای قبلی آقای حاجیپور «مینور» و کمی غمناکتر است، اما در «پسر دلفینی» یک موسیقی «ماژور» از ایشان میشنویم که بسیار هم روی کار نشسته است. همانطور که سبک و سیاق آقای طلیسچی بعد از دو ترک «پسر دلفینی» و استقبال مخاطب کمی تغییر کرد، خدا را چه دیدید شاید شروین هم از این پس بعضی آهنگهایش را «ماژور» و شاد بخواند!
ارتباط برقرار کردن با کودکان امروز و انتقال مفاهیم آموزنده به آنها بسیار سخت شده، شما چطور به واسطه آثارتان این تعامل را ایجاد میکنید؟
من سعی میکنم جدی، اما در سطح کودکان با آنها صحبت کنم و بچهها این موضوع را متوجه میشوند که یک نفر دارد به صورت جدی به احساساتشان غم، شادی و ترسشان احترام میگذارد. بله خیلی سخت است، بعضی ارزشها در وجود ما نهادینه شده و میدانیم فلان موضوع خوب است یا بد، اما ممکن است یک کودک یا نوجوان امروزی سوال کند که چرا! شما بعضی مسائل را به عنوان یک اصل قبول کردی، اما وقتی با او صحبت میکنی با چالش مواجه میشوی. پیدا کردن یک پاسخ درست برای او سخت، اما ارزشمند است و نباید به خاطر سختی از دو طرف بام بیفتیم. یعنی نباید زورگویی کنیم و بگویم همین و لاغیر، دوم اینکه اصلا وارد گفتوگو با او نشویم و اثری بسازیم که محتوایش حتی برای خودمان هم محتوای قابل قبولی نباشد. باید با بچههایمان دیالوگ برقرار کنیم، حرف یکدیگر را بفهمیم، بعد همافزایی کنیم و از یکدیگر یاد بگیریم.
خوشبختانه مفاهیم مثبت و آموزنده در «پسر دلفینی» شعاری نیست و از کار بیرون نمیزند.
روز اول که کار را شروع کردم، یکی از دوستان سفارشی داشتند که من گفتم نه این سفارش به نظرم ایدئولوژیکزده و شعاری است و اینجا جایش نیست. معتقدم در صنایع سرگرمی مثل انیمیشن، سینمای رئال و بازی، باید آشپز خوبی باشم و بتوانم کیک خوبی برای کودک درست کنم، من قرص درست نمیکنم یا درون کیکم قرص نمیگذارم به کودک بدهم، این باعث میشود کودک آن را نخورد و آنچه را که شما فکر میکنید بد است بخورد. من محتوا را کتمان نمیکنم، اما «قصه» روایت میشود و این داستان با خودش ارزشهایی دارد که باید درون آن باشد، ما چیزی را به آن سنجاق نمیکنیم. جایی که فرم و محتوا جدا شوند، شعارزدگی اتفاق میافتد و اعتقادی به آن ندارم.
پیشتر نسبت به روایت قصه در فضای غیررئال و ناشناخته مانند زیر دریا، اظهار علاقه کرده بودید، حتما تولید انیمیشن در چنین فضایی نسبت به فضای شهری سختتر است؟
وقتی عنصری مانند فانتزی و خیال را در انیمیشن دارید، حیف است که از این ظرفیت استفاده نشود، هرچقدر هم سختی داشته باشد. کلا تولید انیمیشن سخت است و نظرم این نیست که فضای فانتزی نسبت به فضای شهری سختتر است، بلکه احتیاح به مولفههایی مانند خلاقیت بیشتر دارد و نتیجهاش جذابتر میشود. ممکن است انیمیشن دیگری هم در فضای رئال بسازم، کمااینکه در بعضی طرحهایی که نوشتم فضای شهری است، اما عنصر فانتزی و خیال در آنجا هم هست. منظورم از رئال نبودن فضا، استفاده از ظرفیتهای انیمیشن است، چون اگر قرار است قصهای روایت کنیم که بتواند در قالب فیلم رئال تولید شود، اصلا چرا انیمیشن ساخته شود؟ همیشه دوست دارم انیمیشن چیزی فراتر از واقعیت باشد.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین