قلدری های بی پایان ترامپ
دونالد ترامپ در سیاست خارجی خود نه به دنبال مذاکره، بلکه به دنبال معاملهای یکطرفه بوده است؛ رویکردی که در آن، آمریکا شرایط خود را دیکته میکند و طرف مقابل صرفاً باید هزینههای آن را بپذیرد. از اروپا گرفته تا مکزیک و ...، او همواره با ابزار فشار و تحریم، کشورهای دیگر را به پذیرش خواستههای واشنگتن وادار کرده استنویسنده: حمیدرضا حلاجیان
مترجم:

فارین پالسی در 21 فوریه 2025 مقاله ای با عنوان «اقتصاد بد قلدری» منتشر کرد و توضیح داد که چرا تاکتیک حیاط مدرسه به عنوان یک استراتژی سیاست خارجی معنا ندارد؛ «سانجای ردی»، رفتار ترامپ را به باد انتقاد می گیرد و استراتژی او را در حد تاکتیک نوجوانان در مدرسه برای اعمال زور نسبت به هم مدرسه ای شان می داند و معتقد است که این راهبرد برای سیاست خارجی یک کشور مخرب است. می توان این موضوع را در گزارش واشنگتن پست که 13 فوریه 2020 منتشر کرد دید؛ واشنگتن پست می نویسد، رفتارهای قلدرمآبانه ترامپ تاثیر زیادی در خشونت ورزی دانش آموزان در مدارس و حتی مهدهای کودک آمریکا ایجاد کرده است و نوجوانان از ادبیات رئیس جمهور آمریکا برای اعمال زور و خشونت نسبت به همکلاسی هایشان استفاده می کنند. گویی برد سیاست ترامپ بیش از این که به عنوان یک راهبرد در سیاست خارجی آمریکا مفید باشد منجر به افزایش خشونت در مدارس این کشور شده است.رفتار ترامپ گویی از سیاست مرد دیوانه به مرد قلدر تغییر پیدا کرده، او سعی دارد این چنین القا کند که رهبری قوی است و البته در خلأ کاریزمای واقعی هر بار قلدری را جایگزین کاریزما می کند. ادعای الحاق کانادا، گیرینلند و تغییر نام خلیج مکزیک و همچنین اعمال زور بر پاناما برای باز پس گیری آن بی شک ریشه در تاریخ امپریالیستی آمریکا دارد، موضوعی که گاردین در مقاله اخیرش به آن پرداخت و با گذری کوتاه بر تاریخ سلطه آمریکا از دوران عصر طلایی تا آغاز جنگ سرد آن را یادآور شد و ظهور نئوامپریالیسم آمریکا را گوشزد کرد و البته خواستار آن شد که این رفتار قلدرمآبانه باید در نطفه خفه شود. گاردین در همین مقاله می نویسد: «جاه طلبی های سرزمینی ترامپ انحراف نیست، بلکه عقب نشینی یا پسرفت به دوره های توسعه طلبی بی شرمانه آمریکاست... نکته مهمتر این است که گرایشهای نئوامپریالیستی ترامپ تنها یکی از جنبههای شیوه عملی کلی و مخرب که برای فروپاشی و زیانآوری دوست و دشمن طراحی شده است شیطنت های ترامپ به طرز وحشتناکی دهه ها قلدری یانکی و مداخله در آمریکای لاتین را به یاد می آورد. ترامپ در دیدار اخیرش با زلنسکی نیز سعی داشت خود را یک مرد قوی نشان دهد یک لحظه از حفاظ خود بیرون آمد و به خود واقعی اش، یک قلدر، تبدیل شد.»اگرچه خود ترامپ و البته وزیر جنجالی و شاید بهتر است بگوییم الیگارش آشکار جامعه آمریکا در توئیت هایی که باید آن ها را فراتر از لغزش های فرویدی دسته بندی کرد، از این تصویر بدشان نمی آید؛ ترامپ خود را شاه خطاب می کند و ماسک به خود اجازه می دهد که به نخست وزیر همسایه شمالی بنویسد: « هی دختر! تو دیگه فرماندار نیستی» ادبیاتی آکنده از بی احترامی و القای قلدری که البته خود آن ها دوست دارند تنها جنبه قدرتش را ببینند؛ اما گاردین در مقاله ای که دیروز منتشر کرد، می نویسد در دیدار با زلنسکی، نقاب ترامپ و ونس افتاد و در حالی که او خود دوست داشت که قوی به نظر بیاید اما قلدری اش پیدا شد.قلدری و البته بی شک حماقت و رفتار ضد انسانی تا جایی پیش می رود که بعد از ادعای شاذ درباره کانادا، گیرینلند و خلیج مکزیک آشکارا و بی پرده دستکش مخملین را پیش چشمان همه جهانیان در می آورد، نقاب کنار می گذارد و از کوچاندن 2 میلیون انسان تحت ستم از غزه، سرزمین تاریخی و مادری شان صحبت می کند، سرزمین که سال ها و سال ها قبل از کشف آمریکا متعلق به آنان بوده است.اساسنامه دیوان کیفری بین المللی در تعریف نسل کشی بیان می کند که: هر یک از اعمالی که به قصد از بین بردن تمام یا بخشی از یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی، کشتن اعضای گروه، وارد آوردن صدمه شدید جسمی یا روحی به اعضای گروه، تحمیل عمدی شرایط نامساعد زندگی به گروه با انتظار آن که موجب نابودی فیزیکی تمام یا بخشی از آن شود، تحمیل عمدی تدابیری به قصد جلوگیری از تولد و تناسل در میان اعضای گروه، انتقال دادن اجباری اطفال متعلق به یک گروه به گروه دیگر باشد، مصداق نسل کشی است، موضوعی که عراقچی وزیر امور خارجه کشورمان نیز با صراحت لهجه به آن پرداخت و اقدام کوچاندن مردم غزه را مصداق بارز نسل کشی دانست. این ادعا آن قدر ضد انسانی است که حتی در جناح های افراطی اسرائیل نیز از گفتن آن قدری پرهیز وجود دارد.به هرحال این ادعاها برای نشان دادن قدرت اگرچه می تواند در کوتاه مدت راه هایی را مطابق میل فاعل آن ها بگشاید ولی چنان چه تجربه ثابت کرده، به دلیل هزینه زیاد و رو شدن دست خالی به ظاهر چدنی، راهی جز عقب نشینی ندارد؛ مصداقش نیز در همین مدت کم در حال ظهور است، فاصله گرفتن اتحادیه اروپا و سایر شرکای آمریکا اگرچه هنوز به شکلی نیست که کاملا نمایان شود اما دست کم این تصویر را ایجاد کرده که اروپاییان به عنوان مهم ترین شریک آمریکا، به لزوم جهانی بدون ائتلاف با آمریکا فکر کنند. این موضوع کمتر از 3 ماه بعد از به قدرت رسیدن ترامپ نشان از امکان گسست عمیق تر را عنوان می کند.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین