سخنان رهبرانقلاب در مجلس عزای امام صادق(ع) درسی آموزنده از دل تاریخ اهل بیت(ع) برای این روزهای ماست

تذکر تاریخی به انقلابیون و خواص

«کوتاهی‌» ، «دهن‌لقّی» ، «کمک نکردن» ، «اعتراض کردن بیخودی‌» ، «صبر نکردن» و «تحلیل غلط از اوضاع» می تواند تحقق پیروزی را عقب انداخته و مسیر تاریخ را عوض کند

نویسنده:

مترجم:



  مجلس عزاداری سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام، پیش از ظهر پنج‌شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، با حضور رهبر انقلاب اسلامی برگزار شد.آن‎چه می خوانید گزیده بیانات رهبر انقلاب در پایان این مجلس عزاداری است.
«کوتاهی» ، «دهن‌لقّی» و... گاهی می‎تواند  مسیر تاریخ را عوض کند
در زمان امام صادق (علیه الصلاة والسّلام) در تقدیر الهی ــ و نه در قضای محتوم الهی ــ بنا بوده یک تحّولی اتّفاق بیفتد به نفع ائمّه هدیٰ (علیهم السّلام). این را در روایات متعدّدی که وارد شده، انسان می‎فهمد. یک روایت از حضرت صادق (علیه السّلام) است که می‌فرماید که «اِنّ اللهَ قَدّرَ هذا الاَمرَ فی سَنَةِ سَبعین».(1) خدای متعال این امر را، یعنی امر امامت را ــ امامتِ به معنای واقعی را ــ در تقدیر خودش برای سال ۷۰ هجری گذاشته بود. ببینید؛ وقتی که امام حسن مجتبیٰ صلح کردند با معاویه، یک عدّه‌ای می‌آمدند گله می‎کردند و اعتراض می‎کردند. حضرت می‎فرمودند که: «ما تَدری لَعَلَّه فِتنَةٌ لَکُم وَ مَتاعٌ الی حین»؛ این تا یک وقتی است، این موقّت است. یعنی در کلمات امام حسن مجتبیٰ (علیه السّلام) اشاره شده به این‎که این حادثه، این تسلّط کفر و نفاق، بنا نیست دائمی باشد؛ در تقدیر الهی این موقّت است. تا کی؟ تا سال ۷۰. یعنی طبق همین روایت، سال ۷۰ هجری بناست هر کس از اهل‌بیت در قید حیات است، قیام کند و حکومت را به دست بگیرد، و امامت واقعی تحقّق پیدا کند. بعد حضرت می‎فرمایند: فَلَمّا قُتِلَ الحُسینُ علیه السلام اِشتَدَّ غَضَبُ اللهِ عَلی اَهلِ الاَرضِ فَاَخَّرَهُ اِلی مِئَةٍ وَ اَربَعین؛ یعنی حادثه‌ کربلا، این بی‌اعتنایی مردم به مبانی دینی، این اِعراض آن‎ها، اثرش این بود که این تقدیر الهی عقب افتاد تا سال ۱۴۰. ۱۴۰ زمان امام صادق (علیه السّلام) است دیگر، که حضرت [سال] ۱۴۸ از دنیا رفتند. این را شیعه می‎دانستند. یعنی خواصّ شیعه می‎دانستند. لذا مثلاً در یک روایتی دارد که زُراره به اصحابش ــ زراره که خب جزو نزدیکان است ــ می‎گوید لا تَری عَلی أعوادها اِلّا جعفراً؛ (۲) اعواد، [یعنی] پایه‌های منبر، منبر خلافت؛ یعنی من جعفر را دارم می‎بینم که روی این منبر خواهد نشست. این [جور] است.یا در یک روایت دیگر باز همین زراره ــ چون زراره ساکن کوفه بود ــ پیغام می‎دهد به حضرت صادق (علیه‌ السّلام) و عرض می‎کند که یکی از دوستان ما از شیعیان مقروض شده و طلبکارها دنبالش هستند. او هم برای این‎که پول ندارد، گذاشته از شهر رفته، آواره شده. اگر این قضیّه، یعنی قضیه‌ خلافت، تا همین یکی دو سال بناست انجام بگیرد ــ در روایت، هذا الأمر دارد؛ [یعنی] اگر این قضیّه بناست همین یکی دو سال انجام بگیرد ــ خب این [شخص] باشد تا شما بیایی سر کار، و قضایا حل می‎شود؛ امّا اگر طولانی است، رفقا پول جمع کنند و قرض او را بدهند. (۳) یعنی کسی مثل زراره منتظر بوده که در همین یکی دو ساله مسئله تمام بشود. این‎که شما می‌بینید می‌آیند خدمت حضرت صادق و مدام می‎گویند آقا، چرا قیام نمی‎کنید، [چرا] قیام نمی‎کنید، ناشی از این است که منتظرند؛ [یعنی] یک چیزی شنفته‌اند، یک مطلبی به گوششان رسیده.بعد دنباله‌ همان روایت که [سال] ۱۴۰ را معیّن فرمود، فرمود: شما افشا کردید، خدا عقب انداخت. یعنی اگر شیعیان دهنشان قرص بود و افشا نمی‎کردند، شاید همان وقت قضیّه تمام می‎شد؛ و شما ببینید تاریخ چقدر تغییر پیدا می‎کرد! اصلاً مسیر بشر یک مسیر دیگری می‎شد و امروز دنیا، دنیای دیگری بود. یعنی کوتاهی‌های ما، یک جا دهن‌لقّی‌مان، یک جا کمک نکردنمان، یک جا اعتراض کردن بیخودی‌مان، یک جا صبر نکردنمان، یک جا تحلیل غلطی که از اوضاع می‎کنیم، گاهی تأثیر می‎گذارد ــ [آن هم] تأثیرات تاریخی ــ یعنی این‌جور مسیر را عوض می‎کند؛ لذا خیلی باید مراقبت کرد.   
  زندگی امام صادق (ع) از لحاظ اشاعه‌ احکام الهی، زندگی عجیب، فوق‌العاده و موفقی است  
و البتّه زندگی امام صادق (علیه السّلام) زندگی فوق‌العاده‌ای است، زندگی عجیبی است، زندگی موفّقی است از لحاظ اشاعه‌ احکام الهی و روایات فراوانی که از آن بزرگوار و اصحاب ایشان داریم. البتّه این چهار هزار شاگردی که [برای حضرت] نقل می‎شود، شنونده خیال می‎کند که حضرت یک درسی شروع می‎کردند، چهار هزار نفر آن‎جا می‌نشستند؛ این [جور] نیست. در طول عمر این بزرگوار چهار هزار نفر از ایشان روایت کرده‌اند ــ آن‌طور که حالا در آن کتاب هست ــ ایشان چهار هزار نفر راوی دارند؛ چهار هزار شاگرد به این معناست؛ نه‌این‎که حالا چهار هزار نفر می‌نشستند پای درس ایشان و ایشان درس می‎دادند. و ماها دوریم از زندگی ائمّه؛ اطّلاعاتمان کم است، هم از کلماتشان، هم از بیاناتشان، روایاتشان، و حالات زندگی‌شان.   
  مردم غزه و لبنان با ایستادگی خود 
در واقع در خط ائمه‌ هُدی کار می کنند  
این قضایایی هم که در روایات ماست و نقل می‎شود که ایشان را بردند پیش منصور و منصور به ایشان شدّت خشم نشان داد، ایشان هم گفتند که «یابن‌عمّ! بزرگان، پیغمبران مظلوم واقع شدند، آن‎ها بخشیدند، تو هم ما را ببخش»، این‎ها را بنده به طور قاطع می‎گویم دروغ است؛ به طور قاطع این‎ها واقعیّت ندارد. امام با هیچ کس این‌جوری حرف نمی‎زند؛ چه آن وقتی که خطر کشته شدن باشد، چه خطر کشته شدن نباشد؛ هرچه؛ امام اصلاً این‌جوری حرف نمی‎زند. راوی [این حرف] کیست؟ ربیع؛ راوی‌اش ربیع خادم است! ربیع، خادم منصور است، یعنی همه‌کاره‌ منصور است؛ یک فرد درباریِ دروغگوی مثلاً این‌جوری. این [شخص] آمده نقل کرده که امام صادق این‌جوری گفت. خب این برای از بین بردن روحیه‌ شیعه ابزار خوبی است دیگر؛ لذا از نقل این‎ها مطلقا باید اجتناب کرد. بعضی‌ها بی‌خودی نقل می‎کنند، در حالی که این روایات، روایات درستی نیست. ائمّه درس استقامت و درس ایستادگی و درس منطق [می‎دادند]؛ و در سخن گفتن با منطق، استدلال، طرف را گیر انداختن. شما ببینید حضرت زینب در مجلس ابن‌زیاد، در مجلس یزید چه جوری حرف می‎زند! آن درست است؛ آن خط، خطّ درست ائمه است. هر کسی ایستادگی کند، در خطّ این بزرگواران دارد حرکت می‎کند. امروز هم این‎هایی که در غزّه، در لبنان دارند ایستادگی می‎کنند، این‎ها در واقع در خطّ همین ائمّه‌ دین، ائمّه‌ هدیٰ دارند کار می‎کنند. 
1  ) کافی، ج ۱، ص ۳۶۸ (با اندکی تفاوت)
 2) رجال کشّی، ص ۱۵۶ 
3) رجال کشّی، ص ۱۵۷  


فراخبر 
محسن  مهدیان 
info@khorasannews.com 
10دقیقه هشدار بسیار مهم رهبرانقلاب
پیشنهاد می کنم سخنان رهبرانقلاب در مجلس عزای امام صادق(ع) را با دقت چندبار بخوانیم و مباحثه کنیم و تامل داشته باشیم که درسی آموزنده از دل تاریخ اهل بیت برای این روزهای ماست. خلاصه کنم. روایتی را از امام صادق(ع) نقل کردند که خداوند متعال امر امامت به معنای واقعی یعنی تشکیل حکومت را در زمان مشخص مقرر فرمودند اما عواملی باعث شد این زمان عقب بیفتد و مسیر تاریخ عوض شود. فرمودند وقتی زمان صلح امام حسن(ع) پیش آمد برخی به امام گلایه کردند اما امام فرمودند این زمان گذرا و موقت است. تسلط کفر و نفاق دائمی نیست و تمام می شود. حکومت اهل بیت قرار بود در سال 70 هجری یعنی دوران امام حسین(ع) باشد. اما اعراض مردم و بی اعتنایی شان به دین باعث شد عقب بیفتد تا سال 140 که می‎رسد به دوران امام صادق(ع). رهبرانقلاب توضیح می دهند که ماجرا چنان به قله و پیروزی نزدیک شده بود که برخی از صحابه کاملا منتظر و قدرت امامت را نزدیک می دیدند. اما خطای برخی مومنین و خواص باعث شد باز هم این تقدیر عقب بیفتد و مسیر تاریخ عوض شود. در ادامه می فرمایند «کوتاهی‌» ، «دهن‌لقّی» ، «کمک نکردن» ، «اعتراض‌کردن بیخودی‌» ، «صبر نکردن» و «تحلیل غلط از اوضاع» می تواند تحقق پیروزی را عقب انداخته و مسیر تاریخ را عوض کند. این سخنان دو هشدار روشن دارد. دو عامل روشن برای عقب افتادن پیروزی در تاریخ اهل بیت وجود دارد که می تواند برای این روزهای ما آموزنده باشد؛
یکم. مردم از دین اعراض کنند.
دوم. خواص تحلیل غلط از اوضاع داشته باشند و صبوری نکنند و کوتاهی کنند و به امام نصرت ندهند.
به خودمان بیاییم. به این فهم این هشدار صریح رهبرانقلاب برای من و شماست.
مردم ما بیش از گذشته مومن‎اند. در ظاهر مردم متوقف نشویم. اما امان از تحلیل خواص. خواصی که تحلیل شان از دوران دو نقص جدی دارد. نقص در درست دیدن و نقص در ایمان داشتن. نقص منطقی و ایمانی. برخی از خواص و انقلابیون منطقا برخی مباحث امروز در تقابل حق و باطل را می فهمند و  قبول دارند اما ایمان ندارند. این ها نیز نمی توانند به امام نصرت دهند و نقش روشنگر داشته باشند. در نزدیکی قله ایم و اگر کوتاهی کنیم قهرا شکست می خوریم. خدا با احدی عقد اخوت ندارد.

فراخبر 
علی مهدیان 
info@khorasannews.com 
3 نکته درباره سخنان 10 دقیقه ای رهبری 
نکته اول:  کسانی که «مصلحت»های امام را نمی‎شناسند، تقیه های او را نمی‎فهمند، طرح امام را نمی‎فهمند، این‎ها در ظلم به اهل بیت و تاخیر فرج آن‎ها به اندازه کسانی که به قاتلین سیدالشهدا کمک کردند و امام را یاری نکردند، دخیل هستند. از انقلابیون و متدینین مصلحت نافهم و خراب کننده طرح امام، بترسیم. مراقب باشیم‌.
نکته دوم:  این جمله از رهبری را یک گوشه ذهنتان یادداشت کنید. اهل غزه در مسیر اهل بیت علیهم السلام هستند. فهم ما از شیعه بودن و سنی بودن باید ارتقا پیدا کند. این جمله را خیلی از متدینین حتی در حوزه نمی‎فهمند. 
نکته سوم:  امام صادق(ع) با حاکم و طاغوت دوران خود و بلکه با هیچ احدی آن‎گونه که ربیع نقل کرده سخن نمی‎گوید. سخن گفتن آن‎ها سراسر منطق است و مقاومت. این را کسانی که وارد گفت‎وگو و تعامل با طاغوت‎های عالم می‎شوند باید رعایت کنند. اصل اول عزت است. این یک خط کش برای نقد رفتارهای دولتمردان ماست هم امروز و هم در دهه نود و هم قبل آن.  این ده دقیقه منبر رهبری را باید دوباره و چندباره گوش کرد و به لوازم آن فکر نمود.


10 صفحه آخر