تاپخند
نویسنده:
مترجم:
یادش بهخیر یک زمانی نیروهای تالارها خیلی قیافهشون تابلو بود. اما اخیراً رفتیم یک مجلسی، طرف با کت و شلوار شیک اومد سر میزمون. بابام بلند شد باهاش روبوسی کرد و بهش تبریک گفت، اونم تشکر کرد، بعد دیس خالی شیرینی رو برداشت، رفت با یک دیس پر برگشت.
عجیبترین چیز درباره حموم رفتن اینه که هم یکجور خستگیت رو درمیکنه؛ هم یکجور عجیبی خستهات میکنه، هیچوقت هم معلوم نیست کدومشه.
درخت توت پدیده عجیبیه، داری از کنارش رد میشی، میگی دو تا همینجوری بخورم، دو ساعت بعد به خودت میای میبینی نوک بلندترین شاخه نشستی و مردم دارن بهت بدبد نگاه میکنن.
واقعاً هیچجا خونه آدم نمیشه، مثلاً یهبار رفتم هتل 5 ستاره، هیچکجاش شبیه خونه خودمون نبود. خیلی بهتر بود.
عجیبترین چیز درباره حموم رفتن اینه که هم یکجور خستگیت رو درمیکنه؛ هم یکجور عجیبی خستهات میکنه، هیچوقت هم معلوم نیست کدومشه.
درخت توت پدیده عجیبیه، داری از کنارش رد میشی، میگی دو تا همینجوری بخورم، دو ساعت بعد به خودت میای میبینی نوک بلندترین شاخه نشستی و مردم دارن بهت بدبد نگاه میکنن.
واقعاً هیچجا خونه آدم نمیشه، مثلاً یهبار رفتم هتل 5 ستاره، هیچکجاش شبیه خونه خودمون نبود. خیلی بهتر بود.
10 صفحه اول
پربازدیدترین اخبار