مرزهای تاب‌آوری  صهیون در جنگ با ایران

در میانه ادعاهای مقامات صهیونیستی، این پرسش مطرح می‌شود که آیا رژیم صهیونیستی قادر به پیش بردن جنگ برای هفته‌ها و ماه‌های متوالی خواهد بود یا خیر؟

نویسنده:

مترجم:

​​​​​​​

سه روز پس از آغاز عملیات تروریستی و سپس تهاجم هوایی رژیم صهیونیستی، ظهر روز یک شنبه 25 خرداد جمهوری اسلامی ایران سومین مرحله از عملیات تهاجمی- ترکیبی وعده صادق 3 را نیز به اجرا گذاشت و موشک‌ها و پهپادهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با شکافتن آسمان سرزمین‌های اشغالی و عبور از لایه‌های مختلف پدافندی رژیم به اهداف از پیش تعیین شده خود اصابت کردند.در پی این عملیات غرورآفرین و موفقیت‌آمیز سخنگوی سپاه پاسداران از فهرست اهداف راهبردی از جمله پالایشگاه و مخازن نگهداری و لابراتوارهای ساخت سوخت جنگنده‌ها خبر داد و این که در صورت ادامه شرارت‌های رژیم این سلسله عملیات با قدرت و تخریب فزاینده ادامه خواهد داشت.در این شرایط با توجه به این که رژیم صهیونیستی به‌رغم تمام ناکامی‌ها و مشکلات به وجود آمده در جنگ غزه اما توانست با پشتگرمی به حمایت‌های تمام عیار غربی‌ها و به ویژه دولت آمریکا، برای 18 ماه متوالی یورش و نسل‌کشی در غزه را ادامه دهد و مقامات سیاسی و نظامی تل‌آویو نیز ادعای برنامه‌ریزی برای تداوم حملات به ایران را کرده‌اند؛ اکنون این پرسش مطرح می‌شود که آیا رژیم صهیونیستی قادر به پیش بردن جنگ برای هفته‌ها و ماه‌های متوالی خواهد بود یا خیر؟

در پاسخ به این پرسش به مهم ترین عوامل تأثیرگذار در مقایسه تاب‌آوری متفاوت ایران و رژیم صهیونیستی می‌پردازیم و این که اساساً چرا سرزمین‌های اشغالی حتی نسبت به قبل از جنگ غزه با وضعیت داخلی شکننده‌تری مواجه است.
اهداف پیش رونده حیاتی در عملیات وعده صادق 3
یکی از محدودیت‌های بسیار جدی رژیم صهیونیستی برای طولانی کردن جنگ با ایران ناتوانی و آسیب‌پذیری بالای سامانه‌های پدافندی این رژیم در برابر موج حملات فزاینده ایران در روزهای آینده است. در سه روز گذشته، به‌رغم وجود چندین لایه پدافندی همانند سامانه پیکان، پاتریوت، فلاخن داوود، تاد و گنبد آهنین که با هزینه‌های سنگین وظیفه حفاظت از آسمان اراضی اشغالی را دارند موشک‌های پیشرفته بالستیک و هایپرسونیک ایرانی به راحتی از این لایه‌های پدافندی عبور کرده و اهداف خود را با قدرت تخریب بالا هدف اصابت قرار داده‌اند. در این زمینه تجربه دو عملیات وعده صادق 1 و 2 اطلاعات و تجربه ارزشمندی را درخصوص شیوه مواجهه با سیستم پدافندی پیشرفته رژیم در اختیار نیروهای مسلح ایران قرار داد و این تجربه ارزشمند در موج‌های عملیات وعده صادق 3 بسیار به کار آمد.
اکنون در حالی که سیستم پدافندی ایران با سقوط جنگنده‌های پیشرفته اف 35 و پهپادهای رادارگریز رژیم خواب نتانیاهو را درباره از کار انداختن توان پدافندی ایران در ضربه نخست به کابوس بدل کردند، موشک‌ها و پهپادهای ایرانی ورق معادله نظامی را دگرگون کرده اند. از کار انداختن سیستم های پدافندی در حملات موشکی، خارج کردن سایت‌های هوایی به ویژه پایگاه نواتیم به عنوان محل اصلی نگهداری جنگنده‌های اف 35 رژیم و اخلال در سیستم تولید سوخت جنگنده‌ها بازوی اصلی قدرت نظامی رژیم را در حال قطع کردن است در حالی که ایران با وجود انبارهای پرتعداد و متنوع موشکی و پهپادی قدرت آفندی خود را می‌‎تواند حفظ کند.
در این میان اهداف عملیاتی ایران از لحاظ اهمیت راهبردی در حال گسترش است و از بخش نظامی به بخش‌های زیرساختی و راهبردی سرریز می‌کند و این به معنی بر هم خوردن توازن وحشت میان دو سوی معادله است. ایران و رژیم صهیونیستی به لحاظ وابستگی اقتصادی به بازارهای خارجی به هیچ وجه قابل مقایسه نیستند. ایران نیازهای لجستیکی و اقتصادی و بازار مصرف خود را از داخل تأمین می کند و در بیشتر این بخش‌ها خودکفاست اما رژیم به شدت به واردات وابسته بوده و برای مدت بسیار کوتاهی می تواند نارسایی ناشی از اخلال در روند عملکرد زیرساخت‌های ترانزیتی خود را تحمل کند. در این باره به ویژه با توسعه اهداف مشروع نظامی ایران به بنادر و فرودگاه‌های رژیم عملاً می توان انتظار داشت که در مدت کوتاهی کابینه صهیونیستی در تأمین نیازمندی های داخلی و اداره امور روزمره جامعه صهیونی با مشکل مواجه شود.
عمق راهبردی متفاوت
مولفه تأثیرگذار و بسیار مهم دیگر در تعیین میزان تاب آوری در جنگ مربوط به ویژگی‌های جغرافیایی به ویژه عمق راهبردی و وسعت سرزمینی و موقعیت ژئوپلیتیکی است. سرزمین‌های اشغالی از نظر وسعت سرزمینی حتی از کوچک ترین استان ایران نیز مساحت کمتری دارد و در عین حال تراکم جمعیتی آن بسیار بیشتر از متراکم ترین مناطق شهری در ایران است به صورتی که 70 درصد جمعیت آن در پایتخت تل آویو متمرکز است و این یعنی نبود عمق استراتژیک کافی برای تحمل ضربات موشکی در بازه زمانی طولانی. اساساً مسئله ژئوپلیتیک موجب شده تا دکترین نظامی رژیم بر سه اصل جنگ پیشدستانه و غافلگیری دشمن، کشاندن جنگ به بیرون از مرزها و سریع و کوتاه بودن جنگ استوار باشد که نمایانگر ضعف رژیم در ورود به جنگ‌های فرسایشی است. اگرچه رژیم در جنگ غزه از اصل کوتاه کردن زمان جنگ عبور کرد اما این موضوع اولاً به دلیل تأثیرات راهبردی و سرنوشت ساز نتیجه جنگ بر آینده حیات رژیم و حیات سیاسی نتانیاهو و ثانیاً متأثر از ناکامی در کسب نتیجه از جنگ بوده است.
مطمئناً تداوم حملات کوبنده موشکی و پهپادی ایران طی روزهای آینده و نابودی تدریجی زیرساخت‌های محدود و بعضاً غیرقابل جایگزین رژیم، ارتش و کابینه نتانیاهو را با بحرانی بزرگ 
رو به رو خواهد کرد. به طور مثال رژیم بخش عمده ای از آب مصرفی شهری و کشاورزی خود را از طریق تاسیسات آب شیرین کن تامین می‌کند و در صورت منهدم شدن این تأسیسات بحران آب بزرگی دامن سرزمین‌های اشغالی را خواهد گرفت. یا در مثالی دیگر اگر تأسیسات هسته ای رژیم به عنوان یکی از اهداف اصلی حملات ایران در روزهای آینده هدف اصابت قرار گیرد هرگونه نشت تشعشعات می تواند بخش وسیعی از اراضی اشغالی را غیرقابل سکونت کند. حتی با یادآوری تخلیه شهرهای شمالی اراضی اشغالی از سکنه، در حمله دوران عملیات پشتیبانی حزب ا... لبنان از غزه، کابینه نتانیاهو با فشار جدی شهرک نشینان آواره مواجه شد.
این در حالی است که ایران به دلیل وسعت جغرافیایی و برخورداری از تنوع اقلیمی در طول تاریخ توانسته در برابر تهاجمات بیرونی مقاومت کرده و بتواند توانمندی‌های نظامی و زیرساختی خود را حفظ کند چنان که تأسیسات زیرزمینی موشکی و پهپادی ایران به رغم حملات هوایی روزهای اخیر آسیب چندانی ندیده و هزاران موشک در صف شلیک به عمق سرزمین‌های اشغالی هستند.
اتحاد داخلی و حمایت افکار عمومی از ادامه جنگ
حفظ انسجام و اتحاد داخلی در روند اداره جنگ‌ها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. بسیاری از مسائل و مشکلات در دوران جنگ از طریق حفظ اتحاد داخلی و همکاری و ازخودگذشتگی و فداکاری شهروندان قابل حل و فصل کردن است و می تواند پشتوانه و سرمایه بزرگی برای دولت و نیروهای نظامی در پیشبرد دفاع و یا جنگ باشد.
در این میان در حالی که جنگ غزه و تبعات گسترده اقتصادی و نظامی و امنیتی و حیثیتی و تلفات انسانی آن شکاف بزرگی در داخل سرزمین‌های اشغالی در میان صهیونیست‌ها ایجاد کرده و بخش گسترده ای از آن ها به ویژه نظامیان خواهان توقف جنگ در غزه و آزادی اسرایشان هستند و جنگ را در راستای تحقق مطامع نتانیاهو و تندروهای کابینه می‌بینند، افزایش هزینه های رویارویی با یک قدرت بزرگ منطقه ای به نام ایران در روزهای آینده مطمئناً بر گسترش شکاف داخلی و از هم پاشیدن بیشتر انسجام اجتماعی می‌انجامد. هم اکنون نیز بسیاری این پرسش را مطرح می کنند که در شرایطی که حملات موشکی ایران جان صهیونیست‌ها را تهدید می‌کند نتانیاهو کجاست؟
در مقابل در جبهه داخلی ایران، تهاجم شنیع و اقدام ناجوانمردانه ترور سرداران سپاه پاسداران و کشتن زنان وکودکان بی گناه مردم ایران را متحدتر از قبل کرده و انگیزه میهن پرستی ایرانیان را برای دفاع از خاک کشورشان در خون‌های آن ها به غلیان انداخته است. به شهادت رسیدن سردارهای بزرگ ایرانی اگرچه خسارتی بزرگ بود اما در میان حمایت گسترده افکار عمومی از رزمندگان و مدافعان وطن جای آن فرماندهان را اشخاص شایسته و فداکار دیگری پر کردند تا سنگرشان خالی نماند.
انسجام نظام سیاسی
مسئله حائز اهمیت دیگر مربوط به حفظ انسجام در نظام سیاسی است که موجب می‌شود تا اختلافات و سلایق سیاسی متفاوت موجب اخلال در وظایف و عملکرد هماهنگ قوای دولتی و نظامی برای پیشبرد اهداف دفاعی نشود.
این موضوع حتی در خود رژیم صهیونیستی نیز در اوایل جنگ اتفاق افتاد و در حالی که پس از چندین دور برگزاری انتخابات‌های پیاپی و تشکیل کابینه‌های ناپایدار بحران بن بست سیاسی دامن سرزمین‌های اشغالی را گرفته بود با بروز جنگ صهیونیست‌ها تلاش کردند با تشکیل دولت فراگیر و کابینه بزرگ جنگی بر اختلافات فائق آیند.
این موضوع البته دوام چندانی نداشت و ناکامی در کسب نتایج از پیش اعلام شده در یورش به غزه، به شکل گیری و افزایش اختلافات در کابینه جنگ انجامید و ابتدا بنی گانتس رهبر مخالفان نتانیاهو در خرداد ماه 1403 از کابینه استعفا کرد و سپس تداوم این روند و ریزش احزاب دیگر از ائتلاف کابینه موجب شده تا اکنون ائتلاف تندروها در پارلمان در مرز فروپاشی قرار داشته باشد.
تأثیر این وضعیت بر ثبات سیاسی داخلی رژیم به حدی بود که برخی کارشناسان صهیونیستی معتقدند که نتانیاهو برای حفظ ائتلاف کابینه و جلوگیری از فروپاشی دولت دست به قمار نظامی جدید در حمله به ایران زد زیرا این اقدام درست در بحبوحه تهدید یهودیان حریدی به جدا شدن از ائتلاف کابینه به دلیل ارائه لایحه سربازی اجباری آن ها به پارلمان صورت گرفت.
در این شرایط اقدامات کوبنده تر ایران در روزهای آینده مطمئناً دست اپوزیسیون را برای به زیر سوال بردن استراتژی دولت نتانیاهو در تأمین امنیت سرزمین‌های اشغالی پر خواهد کرد و چه بسا پرونده قضایی دیگری در این باره علیه او باز شود.
 هزینه‌های نظامی
جنگ با قدرت یک قدرت بزرگ‌تر نظامی، برای رژیم صهیونیستی یعنی ویرانی و هزینه‌های مالی بیشتر، سربازگیری بیشتر، تسریع مهاجرت معکوس، فرار سرمایه، کشته و زخمی‌های افزون‌تر و به طور کلی سنگین تر شدن فاکتور جنگ برای اقتصاد ناخوش احوال این روزهای رژیم. به ادعای روزنامه یدیعوت آحارونت هر روز جنگ با ایران برای رژیم چیزی بیش از یک میلیارد دلار هزینه در پی دارد. تنها در یک مورد در حالی که موشک‌‎ها و پهپادهای ایرانی با فناوری بومی و هزینه تمام شده بسیار کمتر از نمونه‌های خارجی تولید می‌شوند، شلیک هر موشک پدافندی رژیم در انواع مختلف آن از یک میلیون تا 2 میلیون دلار بیشتر آب می‌خورد. این یعنی فرسایشی و طولانی شدن روند جنگ درآمدهای اقتصادی رژیم را خواهد بلعید. در یک مورد گفتنی است که حیفا به تنهایی، بزرگ ترین مرکز صنعتی در شمال فلسطین اشغالی بوده و بخش زیادی از صنایع پیشرو رژیم را در خود جا داده است که هسته اصلی اقتصاد رژیم صهیونیستی هستند و به توسعه اقتصادی و فناوری اسرائیل کمک قابل‌توجهی می‌کنند. گشودن خط آتش موشک‌های بالستیک و هایپرسونیک به سوی این منطقه از شب گذشته، آستانه تاب‌آوری رژیم را تا حد زیادی کاهش می‌دهد.
وضعیت جهانی و منطقه‌ای
امروزه آثار جنگ غزه و کشتار هزاران انسان بی گناه به ویژه زنان و کودکان که به شکل گیری نهضت جهانی مقاومت در برابر جنایات رژیم صهیونیستی انجامید، موجب شده تا دیگر تاکتیک قربانی‌نمایی تاریخی صهیونیست‌ها در جهان خریداری نداشته و افکار عمومی مردم منطقه و دنیا صهیونیست‌ها را عامل اصلی جنگ‌افروزی و اشغالگری بشناسند. این بی‌اعتباری جهانی موجب می‌شود تا پروپاگاندای رسانه‌های غربی در جهت دهی به افکار عمومی جهانیان برای جابه جا کردن جای متجاوز و آن که از خود دفاع مشروع می‌کند ناکام بماند. این موضوع موجب می‌شود تا جمهوری اسلامی با فراغ بال بیشتری در جهت تنبیه رژیم صهیونیستی و پشیمان کردن آن از اشتباه محاسباتی که مرتکب شد عمل کند.
10 صفحه اول
پربازدیدترین اخبار