سرنوشت قطار بریکس در ایستگاه مسکو

نویسنده: محمدصادق ترابی فرد 

مترجم:


نشست بریکس در حال حاضر در مسکو برقرار است. مسکو پیش از این در نسبت با بریکس تمایلات انقلابی همچون به چالش کشیدن دلار را اعلام کرده است. ولی پاسخ به این سوال که بریکس در دوره ریاست مسکو چه رنگی خواهد بود، کاملا معطوف به این اظهار مواضع نیست. بایستی این سوال پاسخ داده شود که «جنگ اوکراین به کدام سو پیش خواهد رفت و به تبع آن روابط روسیه با غرب چگونه خواهد بود؟» منطق این سوال از این روست که بهبود روابط روسیه با غرب، تمایلات غربگرا را در مسکو تقویت خواهد کرد و این اتفاق تمایل نسبت به توسعه توان بریکس را تضعیف می‌کند. روسیه در کشاکش میان بریکس با منافع نسیه ولی بزرگ و غرب با منافع نقد ولی کمتر است. برای پاسخ به این سوال که بریکس در دوره‌ ریاست مسکو چه رنگی به خود خواهد گرفت باید دو سوال اساسی را پاسخ داد:
 1-خود سازوکار بریکس تا چه حد آزادی عمل برای یک کنش انقلابی را مهیا می‌کند؟
 2-جنگ اوکراین به کدام سو پیش خواهد رفت و به تبع آن روابط روسیه با غرب چگونه خواهد بود؟
در این یادداشت از زاویه‌ای متفاوت سعی کرده‌‌ایم به این سوالات پاسخ دهیم.
بریکس؛ یک سازمان انقلابی یا یک سازمان هنجاری؟
مرسوم آن است که کشورهای راس هرم برای اعمال استانداردهای خود بر سایر کشورها از ابزارهای مختلفی بهره می‌برند که سازمان‌ها و گروه‌های بین‌المللی از جمله آن هستند. این سازوکارها همیشه موفق نیستند به عنوان مثال امروز کمتر کسی اتحادیه‌ای به نام «اتحادیه همکاری‌های منطقه‌ای حاشیه اقیانوس هند»[1] را که توسط هند و با انگیزه‌ ایجاد اتحادیه‌ای مشابه کشورهای فراآتلانتیک تشکیل شد اصلا می‌شناسد. اما در روی دیگر برخی از این سازوکارها مانند «گروه 20» قدرت این را دارند که کریدور آیمک را تنفیذ کنند. بریکس سازمان نیست که ایران و دیگر کشورها عضو آن بشوند. بریکس مجموعه ای شبیه گروه هفت کشور صنعتی است یعنی یک بلوک از کشورهاست که با هدف سیاست‎گذاری کلان جهانی منطبق با منافع مشترک اعضا تشکیل شده است.
1.نگاهی به محتوای بریکس
محتوایی که در گروه بریکس در اجلاسیه 2020 مسکو بر آن اجماع شد، دقیقا همان اصول کلی بود که شی جین‌پینگ در سال 2013 و در اجلاسیه پیمان شانگهای اشاره کرده بود. از این جهت در بریکس نیز مانند شانگهای شاهد یک ایده‌ چینی هستیم. این ایده از منظر فنی در سه بسته‌ جامع ذیل خلاصه می‌شود:
الف) بسته «تجارت، سرمایه‌گذاری، فاینانس» مرتبط با موضوع شرکت‎های کوچک و متوسط
ب) بسته «اقتصاد دیجیتال» مرتبط با موضوعاتی نظیر تحول دیجیتال، صنعت، نوآوری
ج) بسته «توسعه پایدار» در موضوعاتی نظیر امنیت غذایی و توسعه منابع انسانی
از محتوا این گونه برداشت می‌شود که چینی‌ها در امتداد گسترش نفوذشان در نهادهای بین‌المللی، در روزهای ابتدایی از دل بریکس به دنبال اثرگذاری جدی در ‌WTO بوده‌اند. در خلال این اصول هیچ تعارض یا سرشاخ شدنی به نظم جهانی را نمی‌توان مشاهده نمود. نخستین بار این روسیه بود که به عنوان عضو رادیکال این گروه پای این نگاه را در گروه بریکس باز کرد که باید نظم موجود را به چالش کشید. هر چند ایران نیز در مقام صرفا موضع سیاسی با این امر موافق باشد ولی سایر اعضا مانند امارات یا هند نه تنها با این امر همراه نیستند که مخالف هم هستند. اعضای بریکس هم خدا را می‌خواهند و هم خرما را و این تبدیل به یکی از تناقض‌های ذاتی این گروه شده است. در گروه 7 نیز این تعارض منافع گاه دیده می‌شود ولی به دلیل وجود بازیگر هژمون در این گروه کمتر این موارد به چشم می‌آید. بریکس در این رابطه در فقدان رهبر هژمون باید سازوکار مشترک هم‌نفع‌کننده ایجاد نماید.
2.اعضای بریکس به دنبال چه هستند؟
رهبر این گروه آزادی عمل بالایی ندارد چراکه میان اعضای بریکس شکاف‌های جدی وجود دارد و حتی با وجود پذیرش برنامه 2030 این گروه نمی‌توان اراده بزرگی برای یک کار جمعی انقلابی در این سازمان را مشاهده کرد. در این گروه، هندی هست که سال‌هاست انتخاب استراتژیک خود را انجام داده است؛ حداقل آمار جریان ورود سرمایه خارجی از سوی غرب به این کشور از دوره مان موهان‌سینگ نشان‌دهنده آن است که غرب طبقه اقتصاد سیاسی بزرگ و جدیدی را در هند برپا کرده و به نوعی با شکل دادن به شبکه اقتصادی حول BJP سیاست این کشور را خریده است. نمی‌توان خرید نفت روسیه توسط هند را نقیض این انتخاب دانست، مخصوصا که عواید این خرید مستقیما تبدیل به اوراق قرضه آمریکا می‌شود. در حال حاضر نهایت انتظاری که کشورها از این گروه دارند این است که نشان دهند بریکس به گروه هفت پیام می دهد که مدل رهبری آن ها دیگر پاسخگوی واقعیت های جهان نیست. در واقع کشورها از تغییر در نظم آینده خبر دارند، صرفا می‌خواهند زنبیل‌شان در این صف هم بماند تا بعد!
3.چه اراده‌ای از سوی اعضا، این سازمان را یک سازمان انقلابی خواهد کرد؟
رهبر این گروه در صورت اراده نسبت به کنش انقلابی باید از سد سوالات کلیدی مختلفی بگذرد مهم‎ترین سوال کلیدی آن است که چه زمانی می‌توان گفت که اعضای بریکس به یک تصمیم راهبردی برای تغییر نظم رسیده‌اند؟ این سوال از این حیث حائز اهمیت است که معیارهای ارزیابی برای کنش بازی‌سازها در این گروه را به ما می‌دهد. چه رئیس بشوند و چه نشوند. این پاسخ چند بخش جدی دارد ولی شاید بتوان گفت مهم‎ترین اراده‌ها همیشه در اقتصاد سیاسی تجلی پیدا می‌کنند؛ در گره زدن زنجیره‌های حیاتی بازیگران به یکدیگر. به عنوان مثال در کریدور آیمک می‌توان همین عامل را به خوبی مشاهده کرد؛ ارتباط میان تجار گجراتی در هند با حکام ابوظبی و روتچیلدها در لندن. زمانی می‌توان اراده جدی کشورهای عضو بریکس را تایید نمود که عناصر اقتصاد سیاسی ملی این کشورها به یکدیگر گره بخورد؛ از مجموعه‌های اقتصادی حاکمیتی در ایران تا الیگارش‌های روس، ثروتمندان پارسیان هند و سیتیک گروپ چین. در حال حاضر این عناصر کمترین ارتباطی با یکدیگر ندارند. تنها بازیگری که توانسته این رابطه را شکل دهد ابوظبی است که با میزبانی از شبکه دور زننده تحریم روسیه و ایران این ارتباط اقتصاد سیاسی را شکل داده است. هر چند این رابطه به دلیل میخکوب بودن درهم بر دلار و انتخاب استراتژیک ابوظبی مبنی بر کنشگری در آیمک معنایی جز اعمال هژمون امنیتی و مالی واشنگتن بر این دو بازیگر ندارد.
تفاوت رفتار روسیه‌ پساکریمه با روسیه‌ پسااوکراین
در میان محافل تحلیلی مشهور آن است که گفته می‌شود روسیه در برآمدن ترامپ در ایالات متحده ذی‎نفع بوده و مسکو برای چنین اتفاقی لحظه شماری می‌کند. استناد این دست تحلیل‌ها به سیاست استراتژیک واشنگتن در دوره‌ 2016-2020 است که طی آن رقابت اصلی آمریکا نه با روسیه که با چین تنظیم شده بود. در این مسیر روسیه و ایالات متحده آمریکا به همکاری‌های سطح بالایی رسیده بودند که نظیر آن را می‌توان در تنفیذ کریدور ناتویی زنگزور در بحران قفقاز و طی توافق مسکو مشاهده کرد. این اقدام به دنبال پهن کردن تور امنیتی ناتو بر نقاط گره‌گاهی کمربند و راه انجام شد.
اما اکنون در سال 2024 و در عصر پسااوکراین، پساکووید، پساطوفان و در آستانه یک هماورد جهانی میان چین و ایالات متحده آمریکا نباید با مختصات 2016 به وقایع نگریست. در این لحظه تاریخی استفن کاتکین[2] مورخ آمریکایی تاریخ روسیه وقتی در فارن افرز درباره‌ 5 حالت آینده‌ روسیه[3] می‌نویسد، به عنوان یک مورخ آنگلوساکسون ضربات تاریخی را که بر پیکره فرانسه وارد شد تا از یک بازیگر قدرتمند به یک بازیگر پیرو مبدل شود، مثال زده و خواستار ضربات مشابه بر پیکره روسیه برای مهار همیشگی آن است؛ نشانی از یک کینه و دشمنی عمیق شده.
واقعیت آن است که جهان چهره دیگری یافته و باید تعدیل‌های جدی در تحلیل‌ها انجام داد. این امر به معنای آن نیست که رفتار کشورها به کلی تغییر کرده ولی به معنای احتمال وقوع اتفاقاتی است که به کلی برایندها را تغییر خواهند داد.
روسیه قرار است ریاست دوره‌ای گروه بریکس را برعهده گیرد. اما حتی با روی کار آمدن ترامپ و دادن امتیازهای راهبردی در اوکراین به روسیه شاهد رفتاری همچون هند از روسیه در مجموعه بریکس خواهیم بود؟ در نگاه اول شاید کاهش یا افزایش فشارهای جنگ عامل خوبی برای تغییر دست فرمان در مسکو باشد. اما تغییر موسمی سیاست در واشنگتن در نسبت با مسکو آن چیزی نیست که به صورت بلندمدت مسائل غامض میان غرب و روسیه را حل کند، مسئله‌ای که خنجرهای متعددی همچون تهاجم نرم ناتو به مرزهای روسیه تا دهه سیاه نود در روسیه را شامل می‌شود. مضاف بر این‎که در چنین تصمیمی مسکو باید از پشت به چینی خنجر بزند که نه تنها دوست روزهای سخت بوده که زنجیره تامین اقلام نظامی مورد نیاز مسکو را تا پیونگ یانگ ترتیب داده است. مضاف بر این دو عامل دیگر قضاوت درباره تغییر رفتار روسیه در این موضوع را تحت تاثیر قرار می‌دهد؛
1.یک دریا خون به میان است و یک کوه تحریم
جنگ اوکراین جان ده‌ها هزار شهروند روس را گرفت و هزینه‌های زیادی را بر مسکو تحمیل کرد و علاوه بر آن تحریم‌های سنگینی‌ را بر این کشور تحمیل کرد. چنین خونی خط مشی مسکو را قطعا متفاوت از پیشا2020 خواهد کرد. مضاف بر این قاعده تحریمی غرب همیشه این است که حق خودتان را به قیمت گرفتن اجزای قدرت‌تان تاخت می‌زند. روسیه کشوری نیست که زیر بار چنین خط مشی برود. در دوره‌ای که اروپای قاره‌ای در حال از بین رفتن است و عامدانه خود را از روسیه می‎کند تا زیر چتر آنگلوساکسون‌ها برود تصور رفع تحریم‌های روسیه دور از انتظار است.
2.جنگ حالا دیگر می‎صرفد!
پوتین در تغییر وزیر دفاع روسیه یک هدف راهبردی را دنبال می‎کرد. آندری بلوسوف وزیر جدید دفاع این کشور اقتصاددان و متخصص در امور توسعه صنعتی است. این یعنی مسکو دیگر به جنگ به دید یک بازی پرسود اقتصادی می‌نگرد. سخت است که بتوان تحلیل‌های مشابهی را که درباره حمله شوروی به افغانستان می‌شد،درباره رفتار نظامی روسیه تکرار کرد.
  مسائل داخلی اوکراین
سوال جدی که غرب با آن مواجه است، این است که آیا غرب فردای تمام شدن جنگ اوکراین قادر است فضای سیاسی داخلی اوکراین را مدیریت کند؟ چنین شرایطی فضا را برای روسیه باز خواهد کرد و در واقع هیچ تضمینی برای وعده‌های ترامپ وجود ندارد.
 وقایع تقویمی مهم آینده؛ فرصت عمل محدود بریکس
طی ماه‌های آینده بریکس باید نسبت به چند واقعه تقویمی مهم در پیش رو تصمیم بگیرد؛ یکی از مهم‎ترین این وقایع تغییر دست فرمان دولت آمریکاست. بی‌شک کشورهای عضو در معرض انتخابی سخت در اجلاس بریکس خواهند بود. هرچند برخی از اعضا از مدت‌ها پیش در حال تمهید مقدمات برای مواجهه با چنین دوره‌ای هستند ولی در رفتار سایر اعضا نشانه‌های آمادگی کمرنگ هستند.
بریکس در دوره‌ ریاست مسکو چه رنگی خواهد بود؟
آمریکا به خصوص پس از جنگ اوکراین و طوفان الاقصی دیگر آن دیواری نیست که مسکو بتواند به راحتی روی آن یادگاری بنویسد. هر چند نیاز آمریکا به مهار چین باعث خواهد شد در دوره بعدی ریاست جمهوری آمریکا (فارغ از آن که هریس بشود یا ترامپ) امتیازات راهبردی به روسیه داده شود ولی بازیگری روسیه نشان داده است تمام تخم‌مرغ‌ها قرار نیست در یک سبد گذاشته شود. همین باعث می‌شود که روس‌ها همزمان با تلاش برای تقویت سازوکارهایی مانند بریکس، روابط جدیدی را با غرب موقتا احیا کنند. عدم موافقت چین با خط لوله گاز جدید با روسیه نشان‌دهنده آن است که چینی‌ها به همین دلیل اعتماد کاملی به روسیه ندارند و احتمال خیانت را از سوی روس‌ها می‌دهند.
فرصت‌های همکاری ایران و روسیه 
در دوره پیش رو
فرصت‌های همکاری میان ایران و روسیه در چارچوب بریکس ابتدا از برداشته شدن عوامل انسداد در روابط میان دو کشور می‎گذرد. دو کشور در موضوعاتی نظیر قفقاز یا معامله راهبردی بر سر مسیر جنوب-شمال اختلافات عمیقی دارند به نحوی‌که این اختلافات حتی با وجود معاملاتی در حوزه نظامی همچنان سد راه روابط بوده است. بریکس می‌تواند محملی برای حل این اختلافات باشد. ارائه ابتکاراتی در این زمینه قابلیت حل اختلافات را دارد. ذیل ابتکار ایمن‌سازی زنجیره تامین در میان اعضای گروه می‌توان چارچوبی برای حل اختلافات ارائه نمود. در این ابتکار هر یک از اعضا دست از اقدامات مهارکننده در برابر کریدورهای یکدیگر برخواهند داشت تا در ازای آن اعتمادسازی میان اعضا تکمیل شده و عواید راهبردی نظیر بسترهای پولی مشترک توسعه یابند. همچنین اعضا نسبت به تامین اقلام اساسی یکدیگر به چارچوب مشترک برای ایمن‌سازی خواهند رسید. بسترهای سه و چندجانبه‌ای که قابلیت تامین مالی خرید اقلام اساسی همه اعضا را ایجاد خواهد کرد.
 Indian Ocean Rim-Association for [1] Regional Cooperation یا IOR-ARC
Stephen kotkin [2]
The five futures of Russia, and how [3] America can prepare for whatever comes next, foreign affairs, MayJune 2024
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین