مرز باریک «داستان نوشتن» با «داستان نویس شدن»
گزارشی از نشست تخصصی تکنیکهای داستان نویسی با حضور نویسنده کتاب «شطرنج با ماشین قیامت»نویسنده: حسن عارفی مهر
مترجم:
نویسنده کتاب «شطرنج با ماشین قیامت» گفت: بسیاری از افراد ممکن است دهها داستان بنویسند و منتشر کنند اما نمیتوان داستان نویس بودن را به آن ها نسبت داد، برای شناخته شدن به عنوان «داستاننویس» باید درک عمیقی داشته باشیم.
به گزارش خراسان، همزمان با هفته کتاب و کتابخوانی کارگاه دو روزه نویسندگی همراه نقد و بررسی کتاب «شطرنج با ماشین قیامت» در نگارخانه رضوان مشهد برگزار شد. حبیب احمدزاده نویسنده این اثردر ابتدا ضمن تشریح تفاوتهای «داستان نوشتن» و «داستاننویس شدن»گفت: در دنیای هنر برخی میخواهند داستان بنویسند و برخی میخواهند داستاننویس شوند. اگر تفاوت این دو را بفهمیم بسیاری از مشکلات ما حل خواهد شد. بسیاری از افراد ممکن است دهها داستان بنویسند و منتشر کنند اما نمیتوانیم بگوییم آن ها داستان نویس هستند، برای شناخته شدن به عنوان «داستاننویس» باید درک عمیقی از اطراف داشته باشیم. یک داستاننویس واقعی باید از زمانه خود جلوتر باشد و به امور مختلف با دیدگاهی متفاوت و جسورانه نگاه کند و ایدههای نوینی را ارائه دهد.
اول، زندگی کردن را بیاموزیم
نویسنده کتاب «شطرنج با ماشین قیامت» افزود: اغلب ما انسانهایی کپیکار هستیم و دوست داریم جواب آماده را بشنویم و قبول کنیم. برای تبدیل شدن به یک داستان نویس باید حکیم باشید و حکیمانه فکر کنید. اولین گام رسیدن به این آگاهیها شناخت شیوه صحیح زندگی کردن است. بعد از این مرحله باید شیوه داستان نوشتن را یاد بگیریم.
وی خاطر نشان کرد: یک داستاننویس باید بتواند میان نمایش و آیین تفاوت قائل شود، واقعیت را از تصاویر دستکاریشده تشخیص دهد و با شک و تردید منطقی، حقایق را بررسی کند. این مهارتها به نویسنده کمک میکند تا از دیگران متمایز باشد و داستانهایی تاثیرگذار خلق کند.
احمدزاده تصریح کرد: یک نویسنده واقعی به جای پذیرش بیقید و شرط دیدگاههای دیگران، باید با شک و تردید منطقی، ریشه واقعیت را جست وجو کنند. این رویکرد نه تنها در داستاننویسی، بلکه درمسیر درک بهتر زندگی نیز مؤثر است.
اصل مهم دانستن شیوه «مکث»
این فیلمنامهنویس شناخته شده در ادامه گفت: کسی که میخواهد داستاننویس شود باید عقلاً و منطقاً از مردم بالاتر باشد نه این که هر کسی چیزی گفت باور کند. متفاوت نگاه کردن را تمرین کنیم تا فریب نمایش دیگران را نخوریم. یک نویسنده نباید هر موضوع یا تصویری را به راحتی قبول کند. باید خوب دیدن، خوب فهمیدن، شک کردن و مکث کردن را یاد بگیریم، تا بتوانیم داستان خوب بنویسیم.
وی همچنین بیان کرد: اغلب در داستانها، گنجایش ظرف زبانی بیشتر از محتواست و به همین دلیل در پس از ترجمه کتاب، ظرف زبانی که چار تغییر میشود چیزی به دست خواننده نمیرسد اشعار خیام، مولانا، حافظ و... که محتوای آن بیشتر از ظرف زبانی است، در زمان ترجمه با شکستن ظرف زبان، باز هم محتوای آن به خوبی به دست مخاطب میرسد.
تأثیر فرکانس خشونت بر داستان نویسی
احمدزاده اظهار کرد: یک داستاننویس باید مخاطبنگر باشد هر داستانی که بنویسید، شاید برخی با ۷۰ درصد اثر او و برخی با ۳۰ درصدش ارتباط برقرار کنند، علاوه بر توجه به سلیقه و خواست مخاطب شما باید بیشتر به دل خودتان رجوع کنید.
این نویسنده و پژوهشگر ادبی درادامه داشتن روحیه لطیف و زلال نویسنده را یک اصل مهم برای داستان نویس شدن بیان کرد و گفت: داشتن روحیه لطیف باعث میشود با دیگران ارتباط برقرار کنید. این روحیه را باید در خودمان تقویت کنیم، دردیالوگ هایمان با دیگران چه در داستان و چه در فضای حقیقی زندگی نباید لحن طلبکارانه داشته باشید. فرکانس خشونت باعث بی اعتماد و سختیهایی در برقراری ارتباط میشود حتی اگر حرف حق را بگوییم.
به گزارش خراسان، همزمان با هفته کتاب و کتابخوانی کارگاه دو روزه نویسندگی همراه نقد و بررسی کتاب «شطرنج با ماشین قیامت» در نگارخانه رضوان مشهد برگزار شد. حبیب احمدزاده نویسنده این اثردر ابتدا ضمن تشریح تفاوتهای «داستان نوشتن» و «داستاننویس شدن»گفت: در دنیای هنر برخی میخواهند داستان بنویسند و برخی میخواهند داستاننویس شوند. اگر تفاوت این دو را بفهمیم بسیاری از مشکلات ما حل خواهد شد. بسیاری از افراد ممکن است دهها داستان بنویسند و منتشر کنند اما نمیتوانیم بگوییم آن ها داستان نویس هستند، برای شناخته شدن به عنوان «داستاننویس» باید درک عمیقی از اطراف داشته باشیم. یک داستاننویس واقعی باید از زمانه خود جلوتر باشد و به امور مختلف با دیدگاهی متفاوت و جسورانه نگاه کند و ایدههای نوینی را ارائه دهد.
اول، زندگی کردن را بیاموزیم
نویسنده کتاب «شطرنج با ماشین قیامت» افزود: اغلب ما انسانهایی کپیکار هستیم و دوست داریم جواب آماده را بشنویم و قبول کنیم. برای تبدیل شدن به یک داستان نویس باید حکیم باشید و حکیمانه فکر کنید. اولین گام رسیدن به این آگاهیها شناخت شیوه صحیح زندگی کردن است. بعد از این مرحله باید شیوه داستان نوشتن را یاد بگیریم.
وی خاطر نشان کرد: یک داستاننویس باید بتواند میان نمایش و آیین تفاوت قائل شود، واقعیت را از تصاویر دستکاریشده تشخیص دهد و با شک و تردید منطقی، حقایق را بررسی کند. این مهارتها به نویسنده کمک میکند تا از دیگران متمایز باشد و داستانهایی تاثیرگذار خلق کند.
احمدزاده تصریح کرد: یک نویسنده واقعی به جای پذیرش بیقید و شرط دیدگاههای دیگران، باید با شک و تردید منطقی، ریشه واقعیت را جست وجو کنند. این رویکرد نه تنها در داستاننویسی، بلکه درمسیر درک بهتر زندگی نیز مؤثر است.
اصل مهم دانستن شیوه «مکث»
این فیلمنامهنویس شناخته شده در ادامه گفت: کسی که میخواهد داستاننویس شود باید عقلاً و منطقاً از مردم بالاتر باشد نه این که هر کسی چیزی گفت باور کند. متفاوت نگاه کردن را تمرین کنیم تا فریب نمایش دیگران را نخوریم. یک نویسنده نباید هر موضوع یا تصویری را به راحتی قبول کند. باید خوب دیدن، خوب فهمیدن، شک کردن و مکث کردن را یاد بگیریم، تا بتوانیم داستان خوب بنویسیم.
وی همچنین بیان کرد: اغلب در داستانها، گنجایش ظرف زبانی بیشتر از محتواست و به همین دلیل در پس از ترجمه کتاب، ظرف زبانی که چار تغییر میشود چیزی به دست خواننده نمیرسد اشعار خیام، مولانا، حافظ و... که محتوای آن بیشتر از ظرف زبانی است، در زمان ترجمه با شکستن ظرف زبان، باز هم محتوای آن به خوبی به دست مخاطب میرسد.
تأثیر فرکانس خشونت بر داستان نویسی
احمدزاده اظهار کرد: یک داستاننویس باید مخاطبنگر باشد هر داستانی که بنویسید، شاید برخی با ۷۰ درصد اثر او و برخی با ۳۰ درصدش ارتباط برقرار کنند، علاوه بر توجه به سلیقه و خواست مخاطب شما باید بیشتر به دل خودتان رجوع کنید.
این نویسنده و پژوهشگر ادبی درادامه داشتن روحیه لطیف و زلال نویسنده را یک اصل مهم برای داستان نویس شدن بیان کرد و گفت: داشتن روحیه لطیف باعث میشود با دیگران ارتباط برقرار کنید. این روحیه را باید در خودمان تقویت کنیم، دردیالوگ هایمان با دیگران چه در داستان و چه در فضای حقیقی زندگی نباید لحن طلبکارانه داشته باشید. فرکانس خشونت باعث بی اعتماد و سختیهایی در برقراری ارتباط میشود حتی اگر حرف حق را بگوییم.
10 شماره آخر