گزارش میدانی از بازارچه های سیار روزانه و شبانه مشهد
گذری در بازارهای سیار!
نویسنده: سیدمحمدمهدی هاشمی
مترجم:
احتمالا باید تجربه خرید از بازارهای جذاب کنار خیابان را داشته باشید؛ بازارهایی که تقریبا همه چیز در آن پیدا می شود و مردم با قیمت های مناسبی می توانند از آن ها خرید کنند؛ جالب است بدانید علاوه بر این که مدت هاست هر روزه در خیابان های مختلفی از شهر مشهد بازارهای این گونه با هدف ایجاد فضای کاری برای دست فروشان ایجاد شده، این بازار ها تبدیل به محلی برای فروش کالاهای داخلی شده اند که عموما هم توسط تولیدکنندگان خرد در اطراف شهر مشهد تولید می شوند. برای تهیه گزارش سری به تعدادی از این بازارها زدیم و وضعیت این بازارها را به صورت میدانی بررسی کردیم.
غرفه های کوچک و بی زرق و برقی که با یک میز کوچک متشکل از چند پایه فلزی و یک تخته چوبی برپا شده بودند و از لیوان، انواع ظروف خانه و آشپزخانه، جارو و انواع لوازم پلاستیکی گرفته تا انواع پوشاک، کفش، بدلیجات و اسباب بازی را می شد در بساط هایشان پیدا کرد. بازاری که تحت عنوان شنبه بازار بوستان بسیج بر پا شده بود تا تبدیل به محلی شود سرشار از حضور مردم که با دهن کجی به سرمای زمستان، گرمای زندگی را توامان با شور و شعف برای کسب روزی و امرار معاش قوت ببخشند. در حال تماشای این غرفه ها بودم که غرفه ای با انواع و اقسام لوازم ریز و درشت نظرم را به خود جلب کرد؛ میزی پر از سبد های پلاستیکی که هر کدام پر از لوازمی خاص و کاربردی بودند. انواع فندک آشپزخانه، قیچی، ناخن گیر، گردوشکن، چای صاف کن، رنده، چاقو، گوشت کوب و همزن و بسیاری لوازم دیگر که برای فروش در داخل این سبدها گذاشته بودند، همه هم قیمت های ارزانی حدود 20 تا 30 هزار تومانی داشتند و ظاهر رنگارنگ در کنار قیمت های ارزان نظر هر رهگذری را جلب می کرد. به راهم ادامه دادم و در مقابل یکی از همین غرفه ها که انواع لیوان و ظروف خانه و آشپزخانه را برای فروش آورده بود، متوقف شدم و از فروشنده درباره این بازار و قیمت ها سوال کردم که این گونه پاسخ داد: ما هفت روز هفته در جاهای مختلف شهر در بازارهای همین مدلی حضور داریم. از او درباره این که آیا قیمت های شما نسبت به مغازه ها پایین تر است یا نه سوال کردم که گفت: درست است که ما این جا ماهانه حدود 1.5 میلیون تومان برای حضور در این بازار به شهرداری می پردازیم و نسبت به اجاره مغازه خیلی کمتر است اما مغازه ها چون ماه به ماه خرید می کنند خیلی از این بابت دچار مشکل نمی شوند اما من که سرمایه کمی دارم و نمی توانم یک جا خرید کنم هر هفته با افزایش قیمت ها مقداری از سودم را باید بدهم تا دوباره کالا بخرم مثلا یک دست لیوان 10 هزار تومان برای من سود دارد این را که بفروشم باید 5 هزار تومان از همین سود را بگذارم روی خرید هفته بعد اما همه بلورجاتی که من می آورم، ایرانی هستند و قیمت های مناسبی دارند و مردم هم می توانند راحت خرید کنند.
بازار هر روزه خواجه ربیع
پس از گفت و گوهایی کوتاه با دیگر فروشندگان که صحبت های مشابهی داشتند عازم روزبازار خواجه ربیع شدم. این بازار که در ابتدای خیابان مهر مادر و جنب نرده های پارکینگ قرار داشت، نسبت به شنبه بازار بوستان بسیج متشکل از تعداد کمتری غرفه بود و به همین نحو حضور مردم هم در بازار کمرنگ تر شده بود. گرچه که کیفیت میزها و چیدمان مشابه شنبه بازار بود اما اغلب فروشندگان انواع پوشاک می فروختند و دیگر کالا ها کمتر در میان بساط دست فروشان دیده می شد. به سمت یکی از غرفه ها که انواع شلوار و کلاه و جوراب و پوشاک مردانه داشت، رفتم و سوالاتی درباره این بازار و قیمت ها از او پرسیدم که گفت: ما این جا ماهانه 600 هزار تومان پرداخت می کنیم و این جا ارزان ترین بازار حاشیه ای مشهد است. ما هر روز و در این بازار به صورت ثابت هستیم. بازار این جا مقداری ضعیف است اما خب ما هم راضی هستیم. در همین هنگام پیرمردی آمد و کلاه زمستانی را که 150 هزار تومان قیمت داشت، با اندکی چانه زدن به قیمت 120 هزار تومان خرید و فروشنده هم به راحتی این تخفیف 30 هزار تومانی را قبول کرد.
با دیدن این اتفاق نظرم جلب شد و از کم و کیف خرید اجناس و درصد سود از فروشنده سوال کردم که پاسخ داد: من خودم جنس هایم را از کلی فروشی های 17 شهریور می خرم و چون حدود 30 سال است که کارم همین است، اندک اعتباری دارم و کار را هم یاد گرفته ام و حتی از برخی مغازه ها هم اجناس را ارزان تر می خرم به همین علت حاشیه سودم بالاتر می رود و گرچه قیمت هایم تقریبا مشابه با مغازه هاست اما به همین نحو هم با مشتری کنار می آیم.
با اشاره به یکی از مغازه های مقابل آرامگاه خواجه ربیع حرفش را پی گرفت و گفت: من قبلا مدتی در همان مغازه مشغول کاسبی بودم و آن موقع اجاره ها خیلی پایین بود. الان یکی از همین مغازه ها دارد ماهانه 30 میلیون تومان اجاره می دهد و این اجاره های بالا کاسبی را خیلی با مشکل مواجه کرده است. من هم مشکلاتی در زندگی ام پیش آمد و مجبور شدم که مغازه داری را رها کنم و به همین مدل فروش بساطی برگشتم. خوبی اش این است که با سرمایه کمتر از 30 میلیون تومان هم می توان وارد این کار شد. در همین بازار هم بسیاری زنان سرپرست خانوار هستند یا کسانی که مریض دارند و سال هاست که ما در کنار هم کاسبی و از کنار همین بازار گذران زندگی می کنیم.
شب بازار؛ روشن اما سرد
هر چند که سرمای هوای زمستان در شب بیش از پیش خود را به گرمای مورد انتظار بازار تحمیل کرده بود اما همچنان برخی در همین هوا هم بساطشان را پهن کرده بودند و مشغول کاسبی بودند. چراغ های روشن بساط ها و تلألویی که در نمایاندن رنگ های کالاهای مختلفی مثل انواع لوازم دکوری خانه، ظروف، اسباب بازی، انواع پوشاک، کفش و دمپایی و حتی برخی لوازم الکترونیکی مثل هدفون، کابل و قاب موبایل ایجاد کرده بود؛ اندکی حواس ها را از جاهای خالی که به علت حضور نداشتن برخی غرفه داران ایجاد شده بود، پرت می کرد. علت حضور نیافتن تعدادی از غرفه داران در شب بازار طبرسی برای من تبدیل به علامت سوالی شده بود که پس از چند قدم راه رفتن پاسخ این سوال را یافتم. سرمای هوا و سنگین بودن فضای بازار با توجه به خلوتی خیابان ها و نبود فصل حضور زائران باعث شده بود که تعدادی از غرفه داران به رغم دریافت مجوز اما رغبتی برای حضور در بازار نداشته باشند. یک به یک کالاها را از نظر گذراندم وقیمت برخی را هم سوال کردم که یک کاپشن مردانه را 750 هزار تومان، پافر را 580 هزار تومان و یک هدفون فانتزی را 230 هزار تومان قیمت دادند و این قیمت ها با توجه به کیفیت کالاها به نظر متناسب بود. از یکی از غرفه داران درباره وضعیت بازار و کاسبی پرسیدم که گفت: ما تا 12 شب این جا هستیم. من خودم 7 سالی هست که در این بازار فعال هستم و هر ماه هم هر جا را که بتوانیم رزرو می کنیم. ناراضی نیستم ولی بازار کمی کساد شده است اما این جا در تابستان و عید که زوار به مشهد می آیند خیلی بهتر می شود. در همین هنگام کارت خوانش را برداشت و با گرفتن صورتحساب از اول ماه مقدار فروشش از ابتدای دی ماه را به من نشان داد و گفت: کل فروش من تا پانزدهم همین ماه 7 میلیون تومان بوده است یعنی من شبی حدودا 500 هزار تومان فروش داشته ام. حضور در این بازار کار دوم من است و بابت تامین هزینه های زندگی مجبورم که صبح ها اسنپ هم کار کنم. لوازم را از عمده فروشی های مختلف می گیرم و عموما هم این لوازم کوچک آشپزخانه و پلاستیکی در خود مشهد تولید می شود.
احتمالا باید تجربه خرید از بازارهای جذاب کنار خیابان را داشته باشید؛ بازارهایی که تقریبا همه چیز در آن پیدا می شود و مردم با قیمت های مناسبی می توانند از آن ها خرید کنند؛ جالب است بدانید علاوه بر این که مدت هاست هر روزه در خیابان های مختلفی از شهر مشهد بازارهای این گونه با هدف ایجاد فضای کاری برای دست فروشان ایجاد شده، این بازار ها تبدیل به محلی برای فروش کالاهای داخلی شده اند که عموما هم توسط تولیدکنندگان خرد در اطراف شهر مشهد تولید می شوند. برای تهیه گزارش سری به تعدادی از این بازارها زدیم و وضعیت این بازارها را به صورت میدانی بررسی کردیم.
غرفه های کوچک و بی زرق و برقی که با یک میز کوچک متشکل از چند پایه فلزی و یک تخته چوبی برپا شده بودند و از لیوان، انواع ظروف خانه و آشپزخانه، جارو و انواع لوازم پلاستیکی گرفته تا انواع پوشاک، کفش، بدلیجات و اسباب بازی را می شد در بساط هایشان پیدا کرد. بازاری که تحت عنوان شنبه بازار بوستان بسیج بر پا شده بود تا تبدیل به محلی شود سرشار از حضور مردم که با دهن کجی به سرمای زمستان، گرمای زندگی را توامان با شور و شعف برای کسب روزی و امرار معاش قوت ببخشند. در حال تماشای این غرفه ها بودم که غرفه ای با انواع و اقسام لوازم ریز و درشت نظرم را به خود جلب کرد؛ میزی پر از سبد های پلاستیکی که هر کدام پر از لوازمی خاص و کاربردی بودند. انواع فندک آشپزخانه، قیچی، ناخن گیر، گردوشکن، چای صاف کن، رنده، چاقو، گوشت کوب و همزن و بسیاری لوازم دیگر که برای فروش در داخل این سبدها گذاشته بودند، همه هم قیمت های ارزانی حدود 20 تا 30 هزار تومانی داشتند و ظاهر رنگارنگ در کنار قیمت های ارزان نظر هر رهگذری را جلب می کرد. به راهم ادامه دادم و در مقابل یکی از همین غرفه ها که انواع لیوان و ظروف خانه و آشپزخانه را برای فروش آورده بود، متوقف شدم و از فروشنده درباره این بازار و قیمت ها سوال کردم که این گونه پاسخ داد: ما هفت روز هفته در جاهای مختلف شهر در بازارهای همین مدلی حضور داریم. از او درباره این که آیا قیمت های شما نسبت به مغازه ها پایین تر است یا نه سوال کردم که گفت: درست است که ما این جا ماهانه حدود 1.5 میلیون تومان برای حضور در این بازار به شهرداری می پردازیم و نسبت به اجاره مغازه خیلی کمتر است اما مغازه ها چون ماه به ماه خرید می کنند خیلی از این بابت دچار مشکل نمی شوند اما من که سرمایه کمی دارم و نمی توانم یک جا خرید کنم هر هفته با افزایش قیمت ها مقداری از سودم را باید بدهم تا دوباره کالا بخرم مثلا یک دست لیوان 10 هزار تومان برای من سود دارد این را که بفروشم باید 5 هزار تومان از همین سود را بگذارم روی خرید هفته بعد اما همه بلورجاتی که من می آورم، ایرانی هستند و قیمت های مناسبی دارند و مردم هم می توانند راحت خرید کنند.
بازار هر روزه خواجه ربیع
پس از گفت و گوهایی کوتاه با دیگر فروشندگان که صحبت های مشابهی داشتند عازم روزبازار خواجه ربیع شدم. این بازار که در ابتدای خیابان مهر مادر و جنب نرده های پارکینگ قرار داشت، نسبت به شنبه بازار بوستان بسیج متشکل از تعداد کمتری غرفه بود و به همین نحو حضور مردم هم در بازار کمرنگ تر شده بود. گرچه که کیفیت میزها و چیدمان مشابه شنبه بازار بود اما اغلب فروشندگان انواع پوشاک می فروختند و دیگر کالا ها کمتر در میان بساط دست فروشان دیده می شد. به سمت یکی از غرفه ها که انواع شلوار و کلاه و جوراب و پوشاک مردانه داشت، رفتم و سوالاتی درباره این بازار و قیمت ها از او پرسیدم که گفت: ما این جا ماهانه 600 هزار تومان پرداخت می کنیم و این جا ارزان ترین بازار حاشیه ای مشهد است. ما هر روز و در این بازار به صورت ثابت هستیم. بازار این جا مقداری ضعیف است اما خب ما هم راضی هستیم. در همین هنگام پیرمردی آمد و کلاه زمستانی را که 150 هزار تومان قیمت داشت، با اندکی چانه زدن به قیمت 120 هزار تومان خرید و فروشنده هم به راحتی این تخفیف 30 هزار تومانی را قبول کرد.
با دیدن این اتفاق نظرم جلب شد و از کم و کیف خرید اجناس و درصد سود از فروشنده سوال کردم که پاسخ داد: من خودم جنس هایم را از کلی فروشی های 17 شهریور می خرم و چون حدود 30 سال است که کارم همین است، اندک اعتباری دارم و کار را هم یاد گرفته ام و حتی از برخی مغازه ها هم اجناس را ارزان تر می خرم به همین علت حاشیه سودم بالاتر می رود و گرچه قیمت هایم تقریبا مشابه با مغازه هاست اما به همین نحو هم با مشتری کنار می آیم.
با اشاره به یکی از مغازه های مقابل آرامگاه خواجه ربیع حرفش را پی گرفت و گفت: من قبلا مدتی در همان مغازه مشغول کاسبی بودم و آن موقع اجاره ها خیلی پایین بود. الان یکی از همین مغازه ها دارد ماهانه 30 میلیون تومان اجاره می دهد و این اجاره های بالا کاسبی را خیلی با مشکل مواجه کرده است. من هم مشکلاتی در زندگی ام پیش آمد و مجبور شدم که مغازه داری را رها کنم و به همین مدل فروش بساطی برگشتم. خوبی اش این است که با سرمایه کمتر از 30 میلیون تومان هم می توان وارد این کار شد. در همین بازار هم بسیاری زنان سرپرست خانوار هستند یا کسانی که مریض دارند و سال هاست که ما در کنار هم کاسبی و از کنار همین بازار گذران زندگی می کنیم.
شب بازار؛ روشن اما سرد
هر چند که سرمای هوای زمستان در شب بیش از پیش خود را به گرمای مورد انتظار بازار تحمیل کرده بود اما همچنان برخی در همین هوا هم بساطشان را پهن کرده بودند و مشغول کاسبی بودند. چراغ های روشن بساط ها و تلألویی که در نمایاندن رنگ های کالاهای مختلفی مثل انواع لوازم دکوری خانه، ظروف، اسباب بازی، انواع پوشاک، کفش و دمپایی و حتی برخی لوازم الکترونیکی مثل هدفون، کابل و قاب موبایل ایجاد کرده بود؛ اندکی حواس ها را از جاهای خالی که به علت حضور نداشتن برخی غرفه داران ایجاد شده بود، پرت می کرد. علت حضور نیافتن تعدادی از غرفه داران در شب بازار طبرسی برای من تبدیل به علامت سوالی شده بود که پس از چند قدم راه رفتن پاسخ این سوال را یافتم. سرمای هوا و سنگین بودن فضای بازار با توجه به خلوتی خیابان ها و نبود فصل حضور زائران باعث شده بود که تعدادی از غرفه داران به رغم دریافت مجوز اما رغبتی برای حضور در بازار نداشته باشند. یک به یک کالاها را از نظر گذراندم وقیمت برخی را هم سوال کردم که یک کاپشن مردانه را 750 هزار تومان، پافر را 580 هزار تومان و یک هدفون فانتزی را 230 هزار تومان قیمت دادند و این قیمت ها با توجه به کیفیت کالاها به نظر متناسب بود. از یکی از غرفه داران درباره وضعیت بازار و کاسبی پرسیدم که گفت: ما تا 12 شب این جا هستیم. من خودم 7 سالی هست که در این بازار فعال هستم و هر ماه هم هر جا را که بتوانیم رزرو می کنیم. ناراضی نیستم ولی بازار کمی کساد شده است اما این جا در تابستان و عید که زوار به مشهد می آیند خیلی بهتر می شود. در همین هنگام کارت خوانش را برداشت و با گرفتن صورتحساب از اول ماه مقدار فروشش از ابتدای دی ماه را به من نشان داد و گفت: کل فروش من تا پانزدهم همین ماه 7 میلیون تومان بوده است یعنی من شبی حدودا 500 هزار تومان فروش داشته ام. حضور در این بازار کار دوم من است و بابت تامین هزینه های زندگی مجبورم که صبح ها اسنپ هم کار کنم. لوازم را از عمده فروشی های مختلف می گیرم و عموما هم این لوازم کوچک آشپزخانه و پلاستیکی در خود مشهد تولید می شود.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین