من کی هستم؟

نویسنده:

مترجم:

​​​​​​​جلو نشسته بودم سرم را به شیشه تکیه داده بودم و به بیرون نگاه می‌کردم؛ به ماشین‌هایی که از کنار تاکسی ما رد می‌شدند؛ به آدم‌ هایی که توی این ماشین‌ها نشسته بودند و با خودم فکر کردم این همه آدم، این همه زندگی، این همه غم، این همه شادی، این همه امید، این همه آرزو.... این آدم‌ها از کجا می‌آیند و به کجا می‌روند؟ دلم می‌خواست می‌توانستم ذهن همه‌شان را بخوانم، دلم می‌خواست می‌دانستم به چه فکر می‌کنند. تاکسی ما پشت چراغ قرمز ایستاد، یک تاکسی دیگر کنارمان پشت چراغ ایستاده بود. چشمم افتاد به مردی که عقب آن تاکسی نشسته بود و سرش را به شیشه چسبانده بود و بیرون را نگاه می‌کرد. آن مرد به من خیره شده بود. همان‌طور که تا آن لحظه من بقیه را نگاه می‌کردم حالا او داشت من را نگاه می‌کرد؛ من که بودم؟ از کجا می‌آمدم و به کجا می‌رفتم؟ چراغ سبز شد و ماشین‌ها رفتند. 
«تاکسی سواری»، سروش صحت  
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین