​​​​​​​
فکرآوری در مسیر تولید محتوا و تاثیرگذاری
این روزها همه کسب‌‌وکارها در تلاش هستند تا مسیرهایی برای معرفی محصولات و خدمات‌‌شان پیدا کنند؛ تولید محتوا داشته باشند و از قافله کار تعاملی و قلاب‌‌دار برای جذب مخاطب عقب نمانند. بازاریابی برای محتوا از جمله واژه‌‌های آشنای این مقوله است. کتاب «بازاریابی محتوا» به قلم علیرضا امیدوند و ثریا بخشایی در این راستا و برای آشنایی مخاطب با این مقوله نوشته شده و دید بهتری به خواننده نسبت به این موضوع می‌‌دهد تا بدانند چطور می‌‌توان از رسانه‌‌ها و شبکه‌‌های اجتماعی به‌‌شیوه‌‌ای بهینه، اثربخش و ارزان برای نقش‌‌آفرینی موثر اقتصادی استفاده کرد. 

اصلاً چرا تولید محتوا؟
هر کسی چیزی مثل کالا، فکر، خدمات و ... دارد باید به‌‌موضوع تولید محتوا و بازاریابی محتوا برای رسیدن به چشم‌‌انداز بهتر اقتصادی فکر کند. این روزها رقابتی جدی بین کسب‌‌وکارها برای تصاحب سهم بیشتری از بازار برقرار است. اما برخلاف سال‌‌های قبل، فقط فناوری نیست که برنده رقابت می‌‌شود، بلکه «فکرآوری» هم سهمی جدی در این رقابت دارد. اما فرق این دو چیست؟ اگر فناوری را ابزاری برای تراشیدن بدانیم، فکرآوری درباره این است که چه چیزی را بتراشیم. گوگل قوی‌‌ترین موتور جست‌‌وجوی جهان یک فناوری خیره‌‌کننده است اما نتایجی که به کاربر می‌‌دهد براساس فکرآوری سایت‌‌هاست. برای همین مهم است یک سایت با فکرآوری و بازاریابی درست برای محتوایش کاری کند که در جست‌‌وجوها بهتر دیده شود.
اهمیت فکرآوری در چیست؟
سخت‌‌افزارهای کامپیوتری نمونه‌‌ای خوب از فناوری هستند اما سیستم‌‌عامل‌‌ها بیشتر از جنس فکرآوری هستند؛ سخت‌‌افزار ظرف است و سیستم عامل مظروف، اما این روزها می‌‌دانیم سیستم عامل‌‌ها ثروت بیشتری عاید تولیدکننده‌‌شان کردند تا سخت‌‌افزارها و این مثال خوبی از اهمیت فکرآوری و داشتن ایده است. تولید محتوا و ایده یعنی تولید ثروت. مثل تولیدکننده فیلم که از تولیدکننده دوربین درآمد بیشتری دارد. تغییر در ابزارهای مخاطب برای انتخاب، شناخت دنیا و ارتباط گرفتن با بیرون باعث تغییر بازاریابی سنتی به بازاریابی محتوا و تولید ایده می‌‌شود و این کتاب می‌‌خواهد در این راستا به مخاطبش کمک کند.