تحول شگرف در تصویر سازی از بانوی ایرانی
درباره تصویر تازهای که سریالهای تلویزیونی مانند«ستایش»، «طوبی» و «سوجان» از زنان به نمایش گذاشتهاندنویسنده: محمد عنبرسوز
مترجم:
سریالهایی که به اسم شخصیتهای زن اصلی نامگذاری میشوند، اغلب در میان مخاطبان تلویزیون و شبکه نمایش خانگی به محبوبیت میرسند. این یک ژانر نیست؛ بلکه یک سیاق مشترک یا قالب دراماتیک نانوشتهای بین کارگردانان ایرانی در عرصه سریالسازی است که طی سالهای اخیر شکل و شمایل خودش را پیدا کرده و مورد توجه قرار گرفته است. به بهانه پخش سریال «سوجان»، مروری داریم بر مهمترین ویژگیهای سریالهای زنمحور ایرانی در 15 سال گذشته، یعنی «شهرزاد» و «خاتون» در شبکه خانگی و «ستایش»، «طوبی» و «سوجان» در تلویزیون. شخصیت «گیلدخت» در این مجموعه به اندازه کاراکتر زن دیگر سریالهایی که نام بردیم، قدرتمند و تاثیرگذار نبود، بنابراین «گیلدخت» در این فهرست جایی ندارد.
نامگذاری با تاکید ويژه
وجه بارز این پنج سریال، نامگذاری آنها به نام قهرمان زن قصه است. این یعنی فیلمسازان، پس از دورانی طولانی که اغلب روی قهرمانهای سریالی مرد متمرکز بودند، به خوبی خلأ قهرمانهای زن را دریافته و از اواخر دهه 80، تصمیم گرفتهاند که با این سبک از نامگذاری، به مخاطب خود پیش از تماشای اثر، پیغام بدهند. هر پنج سریال، به طور کامل، با محوریت روایی شخصیت یک زن جوان و قدرتمند تولید شدهاند. جالب اینکه در همه آنها، ضدقهرمان مرد است. در فصل اول «شهرزاد»، شخصیت بزرگآقا دیوانسالار (علی نصیریان) به مثابه ضدقهرمان عمل کرد و سپس قباد (شهاب حسینی) این وظیفه را بر عهده گرفت. در «ستایش»، حشمت فردوس (داریوش ارجمند) آتش را روشن نگه میداشت و در «طوبی» نیز ضدقهرمان شخصیت جهانگیر ثابتی (رحیم نوروزی) بود. ضدقهرمانهای «خاتون» شوهر او (شیرزاد ملک با بازی اشکان خطیبی) و کمیسر رجباف (بابک حمیدیان) بودند. در سریال «سوجان» نیز بار منفی بر دوش شخصیت فرخ (مهرداد ضیایی) قرار گرفته است.
دو ژانر و یک تاریخ
هر پنج مجموعه این فهرست در یک بستر تاریخی روایت میشوند. «خاتون» و «شهرزاد» که به معنای دقیق کلمه تاریخی هستند و سه سریال دیگر هم، با بسط در بخشی از تاریخ معاصر ایران، شخصیت قهرمان قصه را در برههای چنددههای روایت میکنند. علاوه بر این، درجه ملودرام و تراژدی در تمام این پنج مجموعه بالاست؛ به این معنا که قهرمانهای این آثار، مصائب و بلایای پرشماری را از سر میگذرانند. به طور خاص، «از دست دادن پدر» اتفاقی غمانگیز است که در هر پنج سریال تعبیه شده و قهرمان قدرتمند قصه را داغدار میکند. سایر موقعیتهای احساسی و ملودراماتیک نیز، از مرگ و ظلم گرفته تا جدایی و دربهدری، در این آثار به چشم میخورند.
زن امروز
در حالی که سریالهای ایرانی اغلب مایل بودهاند تا زن را، به مثابه یک تیپ، برای به دوش کشیدن بار عاطفی قصه در متن قرار دهند و برای اهدافی مثل حمایت معنوی، عشق، فداکاری و... از شخصیتهای زن استفاده کنند، این پنج سریال قهرمانهای عملگرایی از زنان ایرانی میسازند که با وجود جوان بودن، وجه عقلانی ایشان بر وجه احساسی غالب است. علاوه بر این، هر پنج شخصیت، چهرههایی امروزی و اهل تحصیل و اندیشه هستند که همین امر مبنایی روایی برای تبیین مصمم بودن و زیر بار زور نرفتنشان را فراهم میآورد.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین