با دستگیری عاملان قتل راننده پراید آغاز شد
رازگشایی از جنایت در علفزار!
نویسنده: سید خلیل سجادپور
مترجم:
کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد پس از دو هفته رصدهای اطلاعاتی و پیگیری های شبانه روزی ،همسر راننده پراید (مقتول)و مرد جوانی را دستگیر کردند که رمز معمای جنایت در علفزار بودند.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ساعت 20:30 هفدهم دی، جسد مردی در صندلی عقب یک دستگاه پراید نقره ای درون علفزارهای حاشیه جاده کنویست مشهد کشف شد که بررسی های مقدماتی نشان داد جسد مربوط به مرد40 ساله ای به نام «محمد-ج»است که طبق نظر پزشکی قانونی آثاری از خفگی در زیر گلویش نمایان بود و حدود 36 ساعت از مرگ وی می گذشت.همچنین ادامه تحقیقات شبانه در محل کشف جسد،حکایت از آن داشت که مالک خودروی پراید نقره ای «محمود-ج»(مقتول)است. بنابراین بررسی های پلیس در حالی با فرضیه های متفاوتی آغاز شد که بسیاری از فرضیه های جنایی در همان ابتدا با استنادات دقیق علمی و تجربی کنار گذاشته شد.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است یکی از فرضیه های قوی در این ماجرا،موضوع زورگیری و سرقت از راننده پراید بود که طبق تحقیقات گاهی در یکی از تاکسی های اینترنتی فعالیت می کرد اما فرضیه مذکور با این دلایل رد شد چراکه هیچ لوازمی به جز گوشی راننده سرقت نشده است وحتی داشبورد خودرو نیز دست نخورده باقی مانده بود!از سوی دیگر با توجه به اهمیت این پرونده پیچیده جنایی و با دستور سرهنگ محمدرضا فدائیان(رئیس پلیس آگاهی مشهد)چندگروه اطلاعاتی و عملیاتی از کارآزموده ترین افسران جنایی با هدایت مستقیم سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمدآگاهی)وارد عمل شدند و بررسی های فنی را در شاخه های مختلف پلیسی ادامه دادند . هنوز 24ساعت بیشتر از این ماجرای وحشتناک نگذشته بود که افکار کارآگاهان بر جنایت با انگیزه اختلافات خانوادگی متمرکز شد چراکه آن ها همزمان با رصدهای اطلاعاتی به سرنخ هایی از معاشرت «محمود»(مقتول)با جوانی به نام «جواد-ع»رسیدند که از دوستان وی بود وبعد از کشف جسد نیز مدام در تماس با همسر مقتول ابراز نگرانی می کرد. به همین خاطر کارآگاهان به طور بسیار نامحسوس زن 33 ساله مقتول را زیر نظر گرفتند و با رعایت اصول روان شناختی با وی رفتار می کردند چراکه او در جایگاه یکی از شاکیان پرونده به پلیس آگاهی رفت و آمد داشت. کارآگاهان با طرح فرضیه زورگیری توسط مسافرنماها،وی را وادار به واکنش های رفتاری می کردند و هر بار ظن آنان به اطلاع همسر مقتول از ماجرای جنایت بیشتر می شد تا این که در روند تحقیقات پلیسی ،جلسه تحلیلی جرم با اسناد و مدارک موجود برگزار شد و قطعات پازل جنایت در علفزار در کنار یکدیگر قرارگرفت. طولی نکشید که گروه عملیاتی به سرپرستی سروان آرمین منفرد(افسرپرونده)وارد عمل شدند و صبح روز گذشته با هماهنگی قاضی خاکشور،در حالی به سراغ زن33ساله مقتول رفتند که او به همراه پدرشوهرش به شعبه 258دادسرای عمومی وانقلاب مراجعه کرده بود تا مجوز ترخیص پراید مقتول از پارکینگ را دریافت کند!
بنابرگزارش روزنامه خراسان،این زن جوان که انتظار دیدن کارآگاهان در دادسرا را نداشت وبسیار سعی می کرد مانند همیشه خونسردی خود را به عنوان یکی از شاکیان حفظ کند،در پاسخ به سوال کارآگاه نجفی که پرسید گوشی تلفن تان کجاست؟ ناگهان رنگ از چهره اش پرید و در میان بهت و ناباوری گفت:به نگهبانی دادسرا تحویل داده ام!ولی کارآگاهان که از قبل موضوع را بررسی کرده بودند،با این جمله دیگر تردیدی نداشتند که با جنایت خانوادگی روبه رو شده اند و همسر مقتول نیز نقش مهمی در وقوع قتل دارد! به همین دلیل آن ها اصرارکردند تا گوشی تلفن را به کارآگاهان تحویل دهد اما او بلافاصله مدعی شد منظورم این بود که گوشی را دم در نگهبانی به برادرم تحویل دادم تا اگر کسی تماسی گرفت پاسخ بدهد! ولی خیلی زود مشخص شد که زن جوان سیم کارت دیگری دارد وحقیقت ماجرا را پنهان می کند و به احتمال زیاد «جواد-ع»نیز برای اطلاع از روند دادرسی در اطراف دادسرا حضور دارد! این گونه بود که گروهی از کارآگاهان در اطراف خیابان کوهسنگی مستقر شدند و با شگردهای خاص پلیسی طوری رفتار کردند که ناگهان مرد31 ساله ای با مشاهده زن جوان،کلاهش را بر سرکشید و ماسک بهداشتی را بر دهان زد تا شناسایی نشود و در همین حال به طرف صحن حیاط یکی از بیمارستان های اطراف حرکت کرد.در این شرایط خیلی زود افسران زبده اداره جنایی با راهنمایی های سرهنگ جواد بیگی (رئیس اداره جنایی آگاهی)اطراف این مرکز درمانی را به طور نامحسوس قرق کردند و در حالی حلقه های قانون را بر دستان «جواد-ع»حلقه زدند که بهت زده فریاد می زد مرا اشتباه گرفته اید؟من کاری نکرده ام! ...
ولی دیگر همه چیز برای کارآگاهان مانند سناریویی تکراری روشن بود. به همین خاطر هر دو متهم به پلیس آگاهی انتقال یافتند و مورد بازجویی های تخصصی قرارگرفتند . اگر چه آن ها نیز مانند همه مجرمان تلاش می کردند تا وانمود کنند که بی گناه هستند اما وقتی اسناد انکارناپذیر را روی میز افسر پرونده دیدند دیگر دست از قصه پردازی برداشتند و به قتل «محمود-ج»با انگیزه اختلافات خانوادگی اعتراف کردند.زن 33ساله که زیر لامپ های روشن اتاق بازجویی،اشک می ریخت در یک لحظه با ابراز ندامت از وقوع چنین حادثه وحشتناکی گفت:من به یک ازدواج اجباری تن دادم و به همین دلیل با آن که پسری نوجوان و دختری خردسال دارم،مدام با همسرم درگیر بودم و با یکدیگر اختلاف داشتیم. حتی به او پیشنهاد دادم تا منزلی را که به نام من سند زده است به خودش بازگردانم تا حاضر به طلاق شود ولی هیچ وقت به جدایی از من راضی نشد! تا این که ماجرای اختلافات خودمان را با «جواد»(متهم دیگر)در میان گذاشتم . او از دوستان شوهرم بود وبا یکدیگر معاشرت داشتند. این بود که نقشه قتل شوهرم را طراحی کردیم و منتظر فرصت ماندیم تا این که پانزدهم دی زمانی که پسر 13ساله ام در بیرون از خانه بود دو عدد قرص را درون استکان چایی حل کردم و به او خوراندم سپس «جواد»به خانه ام آمد و با شالی که به دستش دادم ،شوهرم را در همان حال خواب آلودگی خفه کرد ،بعد هم جسد را درون پراید خودش گذاشتیم و به جاده کنویست بردیم تا چنین وانمود کنیم که او هدف زورگیری مسافرنماها قرارگرفته است. به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،«جواد-ع»(متهم31 ساله)نیز گفت:من با آن که دو فرزند داشتم اما از همسرم جدا شدم و هنوز ازدواج نکرده ام . وقتی همسردوستم ماجرای اختلافات زندگی اش را برایم بازگوکرد من هم در ارتکاب قتل با او همراه شدم و با بستن شال دور گردن «محمود»او را خفه کردم. بعد ازآن وقتی جسد را در میان علفزارها و درون خودرو رها کردیم گوشی تلفن را هم برداشتیم و در مسیر حرکت بیرون انداختیم ...تحقیقات بیشتر درباره ابعاد دیگر این جنایت هولناک با دستور محرمانه قاضی وحید خاکشور (قاضی ویژه قتل عمد) همچنان ادامه دارد.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین