تحرکات اپوزیسیون خارج از کشور، واکنش های رسانه های ضد انقلاب و تجمعاتی هرچند کوچک مثل 25 بهمن نشانه برنامه ریزی دشمن برای بهره برداری از حوادث داخل ایران در ایجاد یک آشوب است
پروژه خطرناک هزار کبریت
نویسنده: جعفر یوسفی
مترجم:

رژیم صهیونیستی امروز بر اساس قراین موجود، راهبرد هزار حادثه یا هزار کبریت را در کنار تمام فعالیتهای پیشین خود آغاز کرده است؛ اگر پیش از این رژیم صهیونیستی به انتظار وقایع التهاب زا و آمادهسازی امکانات میدانی و رسانهای برای روز حادثه مینشست و دورهای از آشوب در داخل پشتیبانی رسانهای و سپس کارزار بین المللی را پس از وقوع آشوبها آغاز میکرد، امروز تلاش میکند تا خود آن را ایجاد کند. دستیابی به فناوری ایجاد آشوب علاوه بر آن که فاصله میان آشوبها را کاهش میدهد، بخشی از پازل بزرگ تر آماده کردن افکار عمومی جهان برای اتخاذ تصمیمات بعدی علیه کشورمان خواهد بود.
فشار حداکثری و جنگ روانی؛ بسترسازی برای آشوبهای اجتماعی
با روی کار آمدن دونالد ترامپ در ایالات متحده، راهبرد اعمال فشار حداکثری بهعنوان محور سیاستهای تقابلی علیه ایران در دستور کار قرار گرفت. این سیاست که با ارسال پیامهای تهدیدآمیز دوگانهای همچون «بمباران یا خلع سلاح» همراه بود، زمینهساز افزایش احساس ناامنی در فضای عمومی کشور شد. به تبع این شرایط، روند صعودی تقاضا در بازارهای طلا و ارز تسریع شد و در نهایت، نوسانات شدید در نرخ ارز را رقم زد.
افزایش احساسات منفی، بهویژه خشم و اندوه، موجب تشدید حس یأس در جامعه شد که این امر بستری مناسب برای بهرهبرداری شبکههای معاند در راستای برانگیختن آشوبهای اجتماعی فراهم کرد. در این میان، دولت ترامپ با طراحی یک دوگانگی میان مواضع اعلامی و اعمالی خود، زمینه انحراف افکار عمومی را ایجاد کرد. در حالی که صراحت کلامی وی درخصوص خلع سلاح ایران میتوانست زمینهای برای انسجام ملی در برابر تهدیدات خارجی باشد، دستگاههای رسانهای وابسته به جریان غربگرا، از طریق ارسال پیامهای متناقض به بازار و پوشش رسانهای جهتدار، تلاش کردند اهداف راهبردی آمریکا را در پردهای از ابهام نگه دارند.
با وجود واکنش قاطع رهبر حکیم انقلاب در رد صریح این سیاست، ضعف در مدیریت رسانهای داخلی سبب شد که فضای تبیینی در مواجهه با این عملیات روانی، عمدتاً بهصورت منفعلانه و پس از وقوع بحران شکل گیرد. این غفلت رسانهای، زمینه را برای تداوم و تعمیق طراحیهای دشمن فراهم کرد، امری که مستلزم هوشیاری و اقدام بهنگام برای مواجهه با مراحل بعدی این پروژه است.
آنچه در ادامه میآید ذکر قراینی از گامهای بعدی طراحی فعلی دشمن است که در گام اول به امید ایجاد آشوب و اغتشاش در کشور و در گام بعدی به اهداف شوم دیگر منجر خواهد شد که باید با هوشیاری مردم خنثی شود.
مدیریت احساسات؛ راهبرد دشمن برای شعلهور کردن آشوب
رژیم صهیونیستی و شبکه براندازی تحت حمایت آن امروز بیش از هر زمانی به بر هم زدن اتحاد ملی ایرانیان و تضعیف ایران نیازمندند. آن چه امروز دشمن به آن امید بسته است و تلاش خواهد کرد در یک بازه زمانی شش ماهه آن را به یک تابستان داغ منتهی کند، ایجاد شکاف میان گروههای اجتماعی داخل ایران و فعالسازی گسلهای اجتماعی و سیاسی است.
با توجه به تحرکات رسانهای و میدانی آنان در دو هفته گذشته میتوان ادعا کرد که دشمنان ایران با توجه به زمینه سازی که شرح آن رفت، فضا را برای ایجاد آشوب مهیا میبینند ولی همانگونه که در فضاسازی نقش آفرینی کردند در آن چه شعله وری احساسات منتهی به آشوب نامیده میشود نیز منتظر احتمالات نمی نشینند و به طور منظم برای تولید اولا تصویر و سپس واقعه یا محرک تلاش خواهند کرد. در گام نخست باید احساسات منفی به تصاویر تبدیل شوند. باید در مقابل چشم بمانند تا دمای لازم در جامعه حفظ شود. هر نوعی از امیدواری، رضایت، شادی و احساسات مثبت مانع پیشبرد اهداف بعدی است و از این جهت باید مورد توجه سیاست گذاران اجتماعی و رسانهای قرار گیرد؛ در سال ۱۴۰۱ نیز عملیات گروگان گرفتن احساسات مثبت از طریق ایجاد جو اختناق در تمامی رسانههای اجتماعی اجرا شد. در آن عملیات برای جلوگیری از کاهش التهاب و کاهش احساسات منفی فضایی ایجاد کردند که هیچ کاربری به خصوص اینفلوئنسرها و سلبریتی ها جرئت نکنند حتی درباره زندگی روزمره خود محتوایی تولید کنند. هر محتوای غیر التهاب زایی یک راه به کاهش درصدی از التهاب و خشم بود و باید با آن با شدیدترین شکل و لحن مقابله میشد و حالا نیز فناوری آشوب ایجاد شکلی ضعیف شده از آن فضا را ضرورتی برای تبدیل عملیات دوم خود یعنی ایجاد هزار حادثه به آشوب میداند. احساسات منفی باید بر احساسات مثبت در جامعه ایران غلبه کنند و ضمن حفظ آن باید با هر شکلی از احساسات مثبت و افراد و عوامل تولید آن برخورد کرد. مدیریت احساسات پیش زمینه ایجاد و حفظ آشوب است و صفحات متعدد در رسانههای اجتماعی، تولید محتوا، به خدمت گرفتن سلبریتیها و جهت دهی به ذهن آن ها از طریق سلبریتیهای به خدمت گرفته شده و یا عملیاتهای کامنت و دایرکت، ایجاد رباتها و لشکرهای کامنت گذار، عملیات لایک ریزی برای تسخیر تایم لاینها و اکسپلور ها و مهندسی الگوریتم شبکههای اجتماعی و افزایش میزان فحاشی در تولید محتوا که منجر به افزایش خشم و تعمیق شکاف ها می شود و بسیاری اقدامات دیگر که در این جا فرصت شرح آن ها نیز بخشی از عملیات بزرگ مدیریت احساسات است که با گامهای بعدی تکمیل و به حوادث در میدان تبدیل میشود.
موفقیت این تصویرسازی با هدف حفظ و تشدید احساسات منفی و ایجاد التهاب روانی را شاید بتوان اینگونه ارزیابی کرد که آیا توانستهاند به یک کاربر ایرانی بعد از گشت و گذار در اینستاگرام و توئیتر و ایتا و سایر شبکههای اجتماعی، در مجموع باعث افزایش احساسات منفی در او شوند یا نه. اگر خشم، غم و ناامیدی یک کاربر پس از مرور روزانه شبکههای اجتماعی افزایش یابد این به معنی موفقیت عملیات حفظ زمینه آشوب است.
افزایش محسوس فعالیت صفحات دعوت به آشوب با تیترها و کپشنهای دروغین و استفاده از تصاویر قدیمی با تیترهای جدید یا افزایش محسوس تصاویر و ویدیوهای ساخته شده با هوش مصنوعی یا القای ترس به مردم و همچنین تولید محتواهای منتقل کننده خشم به خصوص از طریق فحاشی یا تمسخر و محتواهای منتقل کننده غم و استیصال از طریق عوامل میدانی و سلبریتیهایی که به انتشار آن کمک میکنند و همچنین برخی فراخوانها و عملیاتهای میدانی کوچک در روزهای اخیر مشاهده میشود. متاسفانه برخی صفحات و اکانتهای مدعی انقلابی گری نیز با این هدف همراهی کرده و در همین راستا ولی با پوشش مورد علاقه طرفداران خود که احتمالا حمله به دولت مستقر است به خدمت این برنامه درآمده آمدهاند. حفظ سطح خشم و غم شرط اصلی در گرفتن آتش برنامه بعدی است.
مهندسی آشوب؛ از تحریک احساسات تا فراگیری ناآرامی
عملیات بعدی که کاری دشوار و نیازمند بسیج تمام امکانات میدانی و رسانهای بر فضای آماده شده و دایم در حال بازتولید قبلی است، تبدیل احساسات منفی به آشوب خیابانی است. اقدامات انفرادی و محدود باید به تصویر رسانهای تبدیل شود و این تصاویر باید مجدد به میدان برگردند تا تصاویر دیگر را بسازند و این چرخه تا فراگیری آشوب ادامه پیدا کند. تصویر ایستادن مادری در مقابل خودروی گشت ارشاد در سال ۱۴۰۱ با حادثه دلخراشی که برای خانم مهسا امینی به وجود آمد تبدیل به فرصتی برای ایجاد آشوب در سراسر کشور شد. دشمن این حوادث را تحلیل و از آن برای مهندسی رفتار مردم ایران استفاده میکند. آیا میتوان این عملیات را مجدد و این بار با مهندسی معکوس در آزمایشگاه ایجاد کرد و منتظر حادثه احتمالی برای بهرهبرداری نشست و به فناوری آشوب در ایران دست پیدا کرد؟ ترکیبی از احساس خشم و غم به عنوان زمینه، ایجاد تصاویر متعدد و حفظ احساسات منفی و گروگان گرفتن هر حس مثبت جهت حفظ التهاب و سپس بر هم کوبیدن پی در پی و بی وقفه سنگهای آتش زنه یا همان حوادث تحریککننده با هدف ایجاد آتش آشوب شمایی کلی از این عملیات است که با عملیات رویافروشی و کارزار بین المللی و سپس مشروعیت بخشیدن اقدامات سخت به صورت تشدید تحریمها یا اقدامات نظامی تکمیل خواهد شد؛ اگر بتوان این عملیات را از لحظه صفر تا مرحله آخر طراحی و اجرا کرد، دستیابی به فناوری آشوب محقق شده است.
عملیات هزار حادثه؛ راهاندازی موج ناآرامی از طریق حوادث کنترلشده
در مرحله دوم یعنی عملیات هزار حادثه یا تبدیل احساسات منفی به آشوب، هیچ کس نمیتواند پیشبینی کند دقیقا چه حادثهای در کجای کشور توسط چه کسی و تحت چه شرایطی میتواند بهانه خوبی برای آغاز عملیات آشوب در خیابان و گسترش آن در کل کشور باشد. پس از آن رو که ظرفیت حفظ دما نامحدود نیست و فرصت زیادی برای استفاده از آن وجود ندارد و جامعه به بازگشت به زندگی روزمره تمایل دارد و همچنین نمیتوان به انتظار حوادث نشست و نمیتوان به طور دقیق پیشبینی کرد که چه کبریتی توان ایجاد شعله دارد، معقولترین راه ایجاد حوادث تحریککننده در ابعاد گوناگون ولی در تعداد، متنوع، نقطهزن بر روی گسلها و نقاط حادثه خیز است. ایجاد زمینه اجتماعی لازم در کنار عملیات بخش اول یعنی ایجاد تصویر و فضاسازی احساسی به طور خودکار حادثه ساز است یعنی این فضا برخی افراد را به سمت اقدامات تحریک کننده و درگیریهای اجتماعی سوق می دهد و از این جهت خود قابل بهره برداری است اما حتی به انتظار این حوادث احتمالی نشستن کارگشا نیست؛ در این مرحله هر گروهی اعم از منافقین، افراد متصل به سرویسهای جاسوسی، تجزیهطلبان، افراد تحت تاثیر کمپینهای ضد دینی و غیره باید از عوامل خود برای ایجاد حادثه استفاده کنند تا این حوادث متعدد هم به ایجاد تصاویر جدید و تغذیه عملیات اول یعنی حفظ احساسات منفی کمک کنند و هم به طور ناگهانی به همان حادثه ای تبدیل شوند که قابلیت ایجاد آشوب میدانی را دارد. رسانه و میدان مکمل کننده یکدیگر هستند، همدیگر را تغذیه و تقویت میکنند و رابطهای رفت و برگشتی با هم دارند.
حوادث غم انگیز دارای تصویر قابل اشتراک گذاری درباره خودکشی جوانان، درگیری فیزیکی و توهین به روحانیون در سطح شهر، درگیری افراد محجبه و بیحجاب، ایجاد حوادث مشکوک برای دانشجویان در دانشگاه و اطراف خوابگاههای دانشجویی با استفاده از اراذل و اوباش با هدف ایجاد اعتراض در محیط دانشگاه که بنا بر تجارب قبلی آن ها محیط مستعدی برای کلید زدن آشوب در سراسر کشور است، فراخوانهای بدیع اعتراض به بهانههای گوناگون مثل ۲۵ بهمن در مرکز شهر و ترجیحا در نزدیکی دانشگاهها و محیطهای شلوغ که احتمال وقوع حادثه را فراهم کند، اجیر کردن گروههای چهار پنج نفره شعار و آشوب در سطح شهرهای کوچک و تلاش برای گسترش آن به جوانان به خصوص در مناطق مرزی، ایجاد حوادث در زندان یا بازداشتگاهها، اجرای سناریوهای نمایشی اعتراض مانند خودسوزی شعار دهی ناگهانی در سطح شهر با طرح شعارهای رادیکال و هر نوع اعتراضی که قابلیت برانگیختن احساسات داشته باشد، برهنه شدن در فضای عمومی یا دانشگاهی و سیاسی، هر نوع درگیری و خبرسازی مربوط به پلیس و نیروهای انتظامی، آتش زدن بنر و بیلبورد و حتی خرابکاری یا زورگیری خشن و منجر به قتل با هدف ایجاد حوادث و سوانح و تلاش برای ایجاد درگیری و هر نوع حادثه دیگری که خبر یا تصویر آن بتواند به همان حادثه منجر به آشوب تبدیل شود و ترجیحا به زنان، دانشجویان، قومیتها، افراد کم درآمد، دانش آموزان دختر، سربازان، سلبریتیها، بازنشستگان و افراد مسن مربوط باشد و یا افراد محجبه، روحانیون، هیئات مذهبی، مسئولان و نظامیان را به نحوی مورد حمله قرار دهد. پیش بینی میشود در روزهای پیش رو این کمپین هزار کبریت یا هزار حادثه در تمام سطوح اجرا شده یا از حوادث عادی سوء استفاده کند. هوشیاری مردم و آماده شدن آنها از لحاظ ذهنی به جلوگیری از افتادن در دام این طراحیها کمک میکند.
لزوم پیشدستی رسانهای؛ مقابله فعال با عملیات روانی دشمن
واکنش سریع و هوشیاری مسئولان رسانهای و گفت وگوی صریح با مردم و اطلاع رسانی پروژه دشمن به آنان در کنار اقدامات مجاهدانه مسئولان امنیتی به طور ویژه در خنثی سازی عملیات دشمن موثر خواهد بود. رژیم صهیونیستی و عوامل مرتبط با آن در این مرحله از تمام توان خود برای مصادره یا ایجاد حوادث التهاب زا و برانگیزاننده احساسات استفاده خواهند کرد. روزانه چندین خبر میسازند و مواجهه منفعلانه یا موردی با آن ها بدون آن که نقشه کلی برای مردم افشا شود، ممکن است اثر بخش نباشد. سیاست گذاران رسانهای نباید با تعلل و انفعال و عقب ماندن از حوادث و همچنین ناتوانی از گفت وگو با آحاد جامعه و بی عملی در بر هم زدن طراحی دشمن، مردم را در میان عملیات روانی فلج کننده دشمن تنها رها کنند. اقدامات دیگری که همراستا با این عملیات در حال طراحی و اجراست و با هماهنگی رسانهای و همچنین طراحیهای برون مرزی با استفاده از ظرفیت وطن فروشهای خارج از کشور با عملیات دو لبه ترس و رویافروشی در حال انجام است در روزهای آینده پرداخته خواهد شد.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین