گام رو به جلوی صدا و سیما در روز تشییع پیکر سید مقاومت ودعوت از چهره های مختلف سیاسی می توانست به یک الگوی رسانه ای تبدیل شود ولی برخی جریان های سیاسی و رسانه ای این موضوع را به میدان نزاع بی حاصل تبدیل کردند!

در مسیر چند صدایی

نویسنده: جعفر یوسفی

مترجم:


 در روز تشییع باشکوه سید حسن نصرا...،  رسانه ملی یکی از هوشمندانه‌ترین تصمیمات خود را اتخاذ کرد و با دعوت از چهره‌هایی با رویکردهای متنوع، به‌ویژه سعید جلیلی و محمدجواد ظریف، فضایی برای تحلیل ابعاد شخصیتی، سیاسی و مبارزاتی سید مقاومت فراهم ساخت. این اقدام در شرایطی که اختلافات عمیق سیاسی، فضای عمومی را دربر گرفته، می‌توانست الگویی برای ایجاد زبان مشترک در میان جناح‌های مختلف باشد. اما واکنش‌های پس از این برنامه، نشان داد که برخی جریان‌ها همچنان اختلاف و تقابل را به وحدت و همگرایی ترجیح می‌دهند. 
 دیالوگ ملی در رسانه ملی
یکی از انتقادهای اساسی به رسانه ملی، یک‌سویه بودن آن و انعکاس نیافتن دیدگاه‌های متنوع بود. اما این بار، صداوسیما تلاش کرد در بزنگاهی تاریخی و روز تشییع یکی از بزرگ ترین رهبران تاریخ مقاومت از این الگو فاصله بگیرد و بستری برای گفت‌وگوی دو اندیشه سیاسی فراهم کند که در سیاست داخلی و خارجی، در دو قطب کاملاً متضاد قرار دارند. سعید جلیلی، نماینده‌ای از جریان موسوم به «مخالف مذاکره و تعامل با نظام بین الملل» و محمدجواد ظریف، نماد سیاست خارجی مبتنی بر دیپلماسی و تعامل با نظام بین‌الملل، هر دو در یک قاب تلویزیونی حاضر شدند تا درباره شخصیت و جایگاه سید حسن نصرا... سخن بگویند. 
این تصمیم، اقدامی نادر در رویکرد رسانه ملی بود که می‌توانست سرآغاز شکل‌گیری یک الگوی جدید در سیاست های رسانه ملی باشد؛ الگویی که بر ایجاد «دیالوگ ملی» استوار است و به جای برجسته‌سازی تقابل‌های جناحی، به سمت تقویت نقاط مشترک حرکت می‌کند. در شرایطی که موضوع مقاومت، عامل هم‌افزایی میان جناح‌های سیاسی کشور محسوب می‌شود، این اقدام می‌توانست به یک مدل رسانه‌ای در مدیریت تضارب آرا تبدیل شود. اما واکنش‌های پس از این برنامه، نشان داد که هنوز برخی جریان‌ها، حتی در چنین موضوعی، بیش از آن که به منافع کلان ملی بیندیشند، درگیر اولویت‌های جناحی و رقابت‌های سیاسی هستند. 
 واکنش‌های جناحی؛ از تخریب تا مصادره به مطلوب
برخلاف انتظار، این اقدام رسانه‌ای نه‌تنها مورد حمایت گسترده قرار نگرفت، بلکه زمینه‌ساز موجی از حملات و تخریب‌ها از سوی هر دو جناح شد. در یک‌سو، جریان رسانه‌ای وابسته به طیف‌های تندروی اصولگرا، حضور محمدجواد ظریف را در رسانه ملی برنتافت و با حمله‌ای سازمان‌یافته، او را به عنوان «نیروی آمریکایی» معرفی کرد. خط اصلی این حملات از سمت رسانه رجانیوز  شروع شد. در سوی دیگر، برخی رسانه‌های مقابل نیز، دعوت از سعید جلیلی را زیر سؤال بردند و از رسانه ملی انتقاد کردند. 
این واکنش‌ها، بار دیگر نشان داد که برای برخی جریان‌های سیاسی، اولویت اصلی نه منافع ملی، نه ترویج گفتمان مقاومت و نه وحدت سیاسی، بلکه تداوم منازعات جناحی است. در حالی که انتظار می‌رفت این برنامه، به‌عنوان الگویی برای کاهش شکاف‌های سیاسی و رسانه‌ای کشور مطرح شود، اما برخی باندهای سایبری که منافع خود را در استمرار قطب‌بندی‌های سیاسی می‌بینند، آن را به ابزاری برای تشدید اختلافات بدل ساختند. 
مقاومت؛ زبان مشترک یا میدان رقابت؟
​​​​​​​ این اتفاق، پرسشی اساسی را در فضای سیاسی کشور برجسته می‌کند: آیا واقعاً مقاومت می‌تواند به‌عنوان یک زبان مشترک، نیروهای سیاسی مختلف را گردهم آورد یا اینکه همچنان به میدان رقابت‌های جناحی تبدیل خواهد شد؟ 
سید حسن نصرا...، به عنوان رهبر جریان مقاومت، الگویی از وحدت، انسجام و هوشمندی در دیپلماسی مبارزاتی بود. او همواره تلاش می‌کرد تا شکاف‌های داخلی را به حداقل رسانده و از اختلافات غیرضروری که موجب تضعیف جبهه مقاومت می‌شود، پرهیز کند. اما در ایران، به نظر می‌رسد برخی جریان‌ها حتی در چنین موضوعی نیز حاضر نیستند از دوگانه‌های رایج و تقابل‌های همیشگی فاصله بگیرند.
اتفاق اخیر نشان داد که حتی زمانی که یک موضوع ملی و استراتژیک همچون مقاومت در میان است، برخی جریان‌ها به‌جای تقویت انسجام، همچنان در پی ایجاد تقابل‌های کاذب هستند. این در حالی است که منافع ملی و مصالح منطقه‌ای ایجاب می‌کند که موضوعاتی نظیر مقاومت، فراتر از رقابت‌های جناحی، به‌عنوان نقطه اتصال سیاسیون با رویکردهای گوناگون مطرح شود. 
 رسانه ملی و آینده گفت‌و گوهای  سیاسی
 در نهایت، اقدام اخیر رسانه ملی را باید به‌عنوان گامی مثبت در مسیر تنوع‌بخشی به روایت‌ها و شکل‌گیری دیالوگ سیاسی در نظر گرفت. اما ادامه این مسیر، نیازمند حمایت جریان‌های مختلف از چنین رویکردی است. اگر رسانه ملی بتواند در مواجهه با فشارهای سیاسی، استقلال خود را حفظ کرده و مسیر دعوت از چهره‌های متنوع را ادامه دهد، می‌توان امید داشت که این الگو به تدریج در فضای رسانه‌ای کشور نهادینه شود. قبلا هم برنامه شیوه چنین رویه ای را شروع کرده بود ولی به دلایل نامعلوم متوقف شده بود.
صدا وسیما اگر در برابر هجمه‌ها عقب‌نشینی کند و بار دیگر به همان الگوی یک‌سویه و تک‌صدایی بازگردد، این تجربه صرفاً یک اتفاق گذرا خواهد بود که تنها اثباتی دیگر بر این واقعیت است که جریان‌های سیاسی در ایران، حتی بر سر بدیهیات نیز قادر به توافق نیستند.  
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین