تله انفجاری پیش پای دولت

در حالی که دولت پزشکیان بر راهبرد ایستادگی هوشمندانه و تعامل فعال تأکید دارد، جریان‌های رادیکال اصلاح‌طلب به دنبال تحمیل مذاکره بدون پیش‌شرط هستند

نویسنده: جعفر یوسفی

مترجم:

​​​​​​​
در فضای سیاسی ایران، بار دیگر کشمکش بر سر مذاکره با غرب یا ایستادگی در برابر فشارهای خارجی بالا گرفته است. در حالی که دولت پزشکیان بر راهبرد ایستادگی هوشمندانه و تعامل فعال تأکید دارد، جریان‌های رادیکال اصلاح‌طلب به دنبال تحمیل روایت مذاکره بدون پیش‌شرط هستند. در این گزارش، ابعاد این تقابل سیاسی و تأثیر آن بر آینده کشور را بررسی می‌کنیم.
 جدال سنتی بر سر مذاکره
در سیاست خارجی ایران، دو رویکرد متضاد همواره مطرح بوده است: مقاومت در برابر فشارهای خارجی و تلاش برای حفظ استقلال ملی در مقابل رویکرد مبتنی بر مذاکره برای عقب نشینی از برخی اصول. این اختلاف‌نظر که ریشه در برداشت‌های متفاوت از معادلات قدرت جهانی دارد، در ماه‌های اخیر و به‌ویژه پس از مواضع اخیر رئیس‌جمهور پزشکیان، بار دیگر تشدید شده است.
فشار رادیکال‌ها به دولت پزشکیان
رئیس‌جمهور پزشکیان در مواضع اخیر خود تصریح کرده است که «مذاکره به معنای پذیرش سلطه نیست» اما در عین حال، تأکید دارد که ایران نباید تحت فشار، امتیازات حیاتی خود را واگذار کند. این موضع که نگاهی واقع‌گرایانه به فضای بین‌المللی دارد، به مذاق جریان‌های اصلاح‌طلب تندرو خوش نیامده است.
رسانه‌های نزدیک به این طیف، با برجسته‌سازی مشکلات اقتصادی و نسبت دادن آن به «عدم مذاکره»، در حال القای این گزاره هستند که کشور راهی جز سازش و کوتاه آمدن ندارد. روزنامه هم‌میهن به تازگی در گزارشی ضمن انتقاد از سیاست‌های دولت، تلویحاً اعلام کرده که سیاست‌های رئیس‌جمهور فعلی به بن‌بست رسیده و چاره‌ای جز تغییر رویکرد وجود ندارد.
پشت پرده هجمه‌ها؛ سناریویی برای تغییر مسیر دولت؟
جریان‌های اصلاح‌طلب رادیکال نه‌تنها به مخالفت با راهبرد رئیس‌جمهور پرداخته‌اند، بلکه تلاش دارند با فشار رسانه‌ای، پزشکیان را به پذیرش مذاکره‌ای که هیچ ضمانتی برای موفقیت آن وجود ندارد، وادار کنند. این در حالی است که تجربه مذاکرات پیشین و خروج آمریکا از برجام نشان داد که این مسیر تا زمانی که متکی به ضمانت‌های قوی نباشد، نتیجه‌ای جز افزایش آسیب‌پذیری اقتصادی ایران در بر نخواهد داشت.
ناظران سیاسی بر این باورند که این جریان‌ها بیش از آن که دغدغه حل مشکلات کشور را داشته باشند، به دنبال بازگرداندن خود به قدرت هستند. این همان رویکردی است که محمد قوچانی، عضو شورای سیاست‌گذاری حزب کارگزاران سازندگی، به آن اشاره و اصلاح‌طلبان را متهم به «قدرت‌طلبی بدون استراتژی» کرده است.
اصولگرایان و مفهوم وفاق ملی
در سوی دیگر این منازعه، اصولگرایان با تأکید بر مقاومت هوشمندانه، از رئیس‌جمهور حمایت کرده‌اند. آن‌ها معتقدند که ایران نباید وارد مذاکراتی شود که از پیش، نتیجه آن مشخص است. این جریان، استراتژی دولت را که مبتنی بر افزایش توان داخلی، توسعه همکاری‌های منطقه‌ای و تنوع‌بخشی به سیاست خارجی است، به‌عنوان راهبردی عملی برای خنثی‌سازی تحریم‌ها معرفی می‌کند.
اما چالش اصلی در این میان، مفهوم وفاق ملی است. از آغاز دولت پزشکیان، شعار «وفاق ملی» برای جلب مشارکت سیاسی در حل مشکلات کشور مطرح شد، اما جریان‌های اصلاح‌طلب رادیکال این مفهوم را بهانه‌ای برای حفظ قدرت در چارچوبی انحصاری قرار داده‌اند. آن‌ها هرگونه تغییری در ترکیب قدرت را تهدیدی علیه خود تلقی و به جای ارائه نقدهای سازنده، فضای سیاسی را متشنج می‌کنند.
آیا مذاکره، کلید حل مشکلات اقتصادی است؟
یکی از مهم‌ترین استدلال‌های جریان‌های متمایل به مذاکره، حل بحران اقتصادی از طریق رفع تحریم‌هاست. اما واقعیت این است که اقتصاد ایران در سال‌های گذشته، تحت فشار شدیدترین تحریم‌ها، مسیری از مقاوم‌سازی را طی کرده است. در این میان، کشورهایی که به‌طور انحصاری به مذاکرات و توافق‌های دیپلماتیک برای رفع مشکلات اقتصادی خود متکی بودند، آسیب‌پذیری بالایی را تجربه کرده‌اند. در مقابل، کشورهایی که تمرکز خود را بر توسعه داخلی و کاهش وابستگی‌های خارجی قرار داده‌اند، توانسته‌اند خود را از تلاطم‌های سیاسی بین‌المللی مصون نگه دارند.
دولت پزشکیان، هرچند که مذاکره را به‌عنوان یکی از ابزارهای دیپلماسی رد نمی‌کند، اما تأکید دارد که این ابزار تنها زمانی مؤثر خواهد بود که بر پایه اقتدار ملی و در چارچوب منافع کلان کشور صورت گیرد.
اگر مبنای طیف رادیکال اصلاح‌طلب همچنان حرکت در مسیری باشد که با خواست واقعی جامعه فاصله زیادی داشته باشد  یا ایده‌آلی باشد، چالش را به جایی می‌رساند که این طیف در کشاکش درون اصلا‌ح‌طلبی به طور کامل حذف شوند و فرصت خود برای جلب نظر و همراهی مردم را از دست بدهند؛ درحالی‌که می‌توانستند با مطالبه منطقی و درست خواست عمومی بدنه حامی خود را افزایش دهند. ادامه این مسیر اصلاح‌طلبان رادیکال را به بدنه‌ای تبدیل خواهد کرد که مدام برای دولت هزینه ‌سازی می‌کنند و مطالباتی را مطرح می‌کنند که یا خارج از حوزه اختیارات دولت است یا اساسا موضوعیتی با واقعیت صحنه سیاسی ندارد.
ضرورت عقلانیت در سیاست‌ورزی
در حالی که جریان‌های سیاسی به جدال بر سر مذاکره یا مقاومت ادامه می‌دهند، آن چه بیش از هر چیز نیازمند توجه است، عقلانیت در سیاست‌ورزی و پرهیز از رویکردهای هیجانی و انحصارطلبانه است. ایران در شرایطی قرار دارد که بیش از هر زمان دیگری به سیاست‌هایی نیاز دارد که به‌دور از فشارهای جناحی، بر پایه منافع واقعی کشور تدوین شده باشند. تجربه نشان داده است که هرگونه تصمیم‌گیری بر پایه فشارهای رسانه‌ای و جناحی، در نهایت نه‌تنها به حل مشکلات کشور کمکی نخواهد کرد، بلکه موجب تعمیق بحران‌ها خواهد شد. دولت پزشکیان، اگرچه با چالش‌های متعددی مواجه است، اما به نظر می‌رسد که در مسیر متعادل‌سازی سیاست داخلی و خارجی خود، نیازمند حمایت‌هایی است که او را از گزند فشارهای سیاسی غیرسازنده مصون بدارد. در این میان، جامعه نخبگانی و رسانه‌ای کشور نیز وظیفه دارند که به‌جای دامن زدن به دوگانه‌های کاذب، بر منافع ملی تمرکز و با تحلیل‌های واقع‌گرایانه، مسیر صحیح را برای آینده کشور ترسیم کنند.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین