سفرهای مرموز  دختر دانشجو!

نویسنده:

مترجم:


نمی دانم چه حادثه ای در پس پرده سفرهای مرموز دخترم به یکی از شهرهای تهران وجود دارد که او هنگام ورود به مشهد دچار تشنج شد و من بلافاصله جگرگوشه ام را به مرکز درمانی رساندم.فقط می دانم که او به واسطه یکی از دوستانش با پسری جوان ارتباط داشت و ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات مرد میان‎سالی است که با چهره‌ای نگران و مضطرب وارد مرکز انتظامی شده بود . او درباره ماجرای تلخ و رمزآلودی که برای دختر 23ساله اش رخ داده بود، گفت:حدود2سال قبل دخترم در یکی از دانشگاه های کشور پذیرفته شد و با وجود همه مخالفت های خانواده، او برای ادامه تحصیل به یکی از شهرهای بزرگ اطراف تهران رفت. اما طولی نکشید که در تعطیلات بین دو ترم تحصیلی به مشهد بازگشت و ما از طریق تماس های گاه وبی گاه او متوجه شدیم که با دختر دیگری که در ترم های بالاتر از او درس می خواند، دوست شده است و رابطه صمیمانه ای با او دارد. به همین خاطر هنوز مدت زیادی از تعطیلات باقی مانده بود که دوباره دخترم لوازم شخصی اش را برداشت و راهی تهران شد. رفتارهای او آن قدر مرموز و مشکوک بود که ما خیلی نگران شدیم .
خلاصه دخترم یک ترم تحصیلی دیگر را سپری کرد و در تابستان به مشهد بازگشت. آن جا بود که از میان تماس های تلفنی او فهمیدم از طریق «ساناز» با پسری جوان وارد رابطه آشنایی شده است. حالا خیلی نگران اوضاع دخترم بودم و به همراه مادرش چندبار با او به گفت وگو نشستیم تا شاید با نصیحت های ما از مسیر اشتباه خود بازگردد ولی دخترم گوشش بدهکار این حرف ها نبود و به نصایح دلسوزانه ما بی توجهی می کرد. کار به جایی رسید که بازهم تعطیلات تابستانی دانشگاه را در نیمه رها کرد و به تهران رفت .او در همین مدت کوتاه بارها به مشهد و تهران سفر می کرد در حالی که هیچ دلیل و توجیه منطقی برای این سفرهای مرموز نداشت. 
با شروع سال جدید تحصیلی احساس می کردم که دخترم قصد انصراف از دانشگاه را دارد ولی همچنان به سفرهایش ادامه می داد. وقتی موضوع را به طور پنهانی پیگیری کردم تازه فهمیدم که دخترم ترم تحصیلی را به دلیل نمرات ضعیف مشروط شده است. حتی در این میان متوجه شدم که یک بار دخترم توسط «ساناز»کتک خورده است اما هیچ وقت دلیل آن را نفهمیدم! بالاخره تصمیم گرفتم تا علت رفتارهای مرموز دخترم را از خودش سوال کنم این بود که در تماس تلفنی از او خواستم به مشهد باز گردد. 
بعد از گذشت چندروز از این ماجرا، دخترم زمان بازگشت خودش را به من اطلاع داد و من هم سوار بر خودرو به راه آهن مشهد رفتم و منتظر رسیدن قطار ماندم اما زمانی که قطار در ایستگاه راه آهن توقف کرد و من برای دیدار او وارد محوطه راه آهن شدم، ناگهان دخترم به طرز عجیبی دچار تشنج شد و روی زمین افتاد.
سراسیمه و نگران پیکر او را به مرکز درمانی رساندم که آن جا با تشخیص کادر درمانی و برای ادامه معالجه، او به یکی از بیمارستان های روان‎پزشکی معرفی و بستری شد. در این شرایط بسیار نگران وضعیت وخیم دخترم هستم و نمی دانم چه بلایی به سرش آمده است چرا که او هیچ گاه سابقه تشنج نداشت و اکنون منتظر نظر پزشکان معالج هستم تا بفهمم در پس پرده مسافرت های مرموز او چه رازی نهفته بود اما ای کاش ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: با توجه به حساسیت این ماجرا و با دستور مستقیم سرهنگ محمدولیان(رئیس کلانتری نجفی مشهد) اقدامات قانونی و بررسی های روان‎شناختی درباره این حادثه و ادعاهای پدر نگران  دختر مذکور در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.
ماجرای واقعی زیر پوست شهر 
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین