رقابت چهرهها با غافلگیری و ناکامی!
نگاهی به مهمترین چهرههای موفق و ناکام نمایش خانگی در سال 1403 و بررسی عملکرد آنهانویسنده: محمد عنبرسوز
مترجم:

شبکه نمایش خانگی هر سال پررونقتر از سال قبل به کار خود ادامه میدهد و مدام بر تعداد محصولات نمایشی، رئالیتیشوها و برنامههای گفت وگومحور افزوده میشود. پلتفرمها در سال 1403، فراز و فرودهایی را تجربه کردند. بهار امسال سریالهای قابل توجهی منتشر شدند، اما پس از آن شاهد تابستان سرد نمایش خانگی بودیم. در پاییز و زمستان نیز بعضی سریالهای امیدوارکننده، پایینتر از توقعات ظاهر شدند. در این میان، برخی از هنرمندان نیز فراتر از حد انتظار ظاهر شدند و برخی نیز هواداران خود را ناامید کردند. در ادامه مطلب نگاهی داشتیم به چهرههای موفق و ناکام نمایش خانگی در سال 1403.
موفقها
مریلا زارعی/ «جنگل آسفالت» و «افعی تهران»
یکی از پرافتخارترین هنرپیشههای زن سینمای ایران در دو دهه اخیر، سالی که گذشت را با ایفای دو نقش نسبتا کوتاه، اما بسیار متفاوت و اثرگذار، در دو سریال خانگی پشت سر گذاشت. زارعی در «جنگل آسفالت» نقش هما، پیرزنی زمینگیر و درگیر اعتیاد، را با جزئیاتی قابل توجه مقابل دوربین برد؛ در حالی که شمایل یک ملکه از تخت به زیر کشیده شده را تداعی میکرد. او در سریال سامان مقدم هم توانست در چند سکانس، با مهارتی مثالزدنی، خشم زنی آسیبدیده را به منصه ظهور بگذارد.
پیمان معادی و سامان مقدم/ «افعی تهران»
یکی از مهمترین سریالهای سالی که گذشت، «افعی تهران» بود که سامان مقدم را روی صندلی کارگردانی و پیمان معادی را در مقام نویسنده و بازیگر نقش اصلی میدید. برگ برنده «افعی تهران»، همین ترکیب بود و احتمالا هیچ کدام از این دو نفر به تنهایی نمیتوانستند اثری با این مختصات بسازند. این سریال، فارغ از قضاوت درباره کیفیتش، یک محصول متفاوت و خلاقانه در شبکه خانگی ایران لقب گرفت.
هدی زینالعابدین و پارسا پیروزفر/ «در انتهای شب»
بهترین زوج سال گذشته شبکه خانگی در سریال «در انتهای شب» مقابل دوربین قرار گرفتند؛ جایی که هدی زینالعابدین و پارسا پیروزفر توانستند، در نقش ماهرخ و بهنام، جزئیات و فراز و نشیبهای یک ازدواج را، با نهایت دقت، ظرافت و اختصار، مقابل دوربین ببرند. در این مورد، نمیتوان از نقش پررنگ زوج سازنده سریال، یعنی آیدا پناهنده و ارسلان امیری، هم غافل شد.
محسن قصابیان/ «داریوش»
بازیگر نقش اصلی فیلم «منصور»، سال گذشته را با حضور در نقش یکی از ترسناکترین بدمنهای تاریخ شبکه نمایش خانگی سپری کرد. محسن قصابیان، با نقش بهرام که از همه لحاظ در نقطه مقابل نقش قبلی او در سینما قرار داشت، چهره یک دیکتاتور سربرآورده از طبقه فرودست را به خوبی رنگآمیزی کرد و به یکی از معدود نقاط قوت سریال هادی حجازیفر تبدیل شد.
علیرضا کمالی/ «بازنده»
هنرپیشهای که با ایفای نقش شخصیت محبوب رضا پروانه در «پوست شیر» بود، حسابی انتظارها را بالا برده بود، در سال 1403 با کاراکتر یک پلیس درونگرا، جزئینگر و باهوش در سریال خوشساخت «بازنده»، توانست پاسخ درخوری با انتظارات هوادارانش بدهد و همزمان شمه تازهای از تواناییهایش در بازیگری را هم به نمایش بگذارد. کمالی احتمالا در سال آینده هم با یک نقش اصلی مهم، به کار خود در شبکه خانگی ادامه خواهد داد.
نعیمه نظامدوست/ «جوکر»
بازیگر باسابقهای که هیچوقت نتوانسته بود در سریالهای تلویزیونی هم به نقشهای اول و مکمل تاثیرگذار برسد، در سال 1403، با حضور در دومین فصل از «جوکر بانوان» به هدفش رسید: دیده شدن. با «جوکر» بود که نعیمه نظامدوست بالاخره توانست هفتهها در فضای مجازی پربازدید شود و حتی رسانههای رسمی به نقد عملکرد او یا تحسینش بپردازند. بهرحال نظامدوست حسابی به چشم آمد و احتمالا در سال آتی نقشهای کمدی پررنگتری به او پیشنهاد خواهد شد.
سروش صحت/ «اکنون»
توقف تولید «کتابباز» بعدها به عنوان یکی از بزرگترین اشتباهات تاریخ تلویزیون به یاد آورده خواهد شد؛ برنامهای که با حضور سروش صحت ضریب نفوذ، مخاطبان پرتعداد و کیفیت ویژهای پیدا کرده بود. واکنش صحت به این تصمیم مدیریتی اما، از او یک برنده در سال 1403 ساخت؛ به این دلیل ساده که مرد باوقار «کتابباز»، جار و جنجال به راه نینداخت و مصاحبههای آتشین نکرد. او به شبکه خانگی کوچ کرد تا «اکنون» را با همان روح حاکم بر «کتابباز»، در مدیومی که محدودیتهای کمتری دارد، به یک برند مهم دیگر تبدیل کند.
حسن فتحی/ «ازازیل»
کارگردان پرسابقه سریالهای تلویزیونی محبوب که با مجموعه پربازیگر و متوسط «جیران»، هواداران خود را ناامید کرده بود، در میانههای هفتمین دهه از عمرش، با «ازازیل» به ژانر وحشت ورود کرده و برای نوآوری در گونه رازآلود تلاش میکند. در چهار پنج قسمت اول، به نظر میرسید که «ازازیل» شکست نصیب حسن فتحی خواهد کرد، اما این مجموعه به مرور جذابیتهای بیشتری پیدا کرده و لحن خاص خودش را به دست آورده است.
بابک حمیدیان/ «ازازیل» و «تاسیان»
اگر قرار باشد مسامحتا برای بازیگران هم از صفت «مولف» استفاده کنیم، قطعا بابک حمیدیان یکی از هنرپیشههای مولف سینمای ایران است که روح بازیگری خودش را به درون هر نقشی تزریق میکند. حمیدیان امسال در دو سریال «تاسیان» و «ازازیل» دو کاراکتر کاملا متفاوت را جلوی دوربین برده که یکی از فرط شلختگی و دیگری به خاطر نهایت اتوکشیده بودنش، در دو سر طیف قرار میگیرند. با این حال، هر دو شخصیت از روح این بازیگر بهرهمند هستند و به قامت سریالهای خوشساخت این روزهای شبکه خانگی زیبنده مینمایند.
شهاب حسینی/ «آبان»
شهاب حسینی، به عنوان یکی از پرافتخارترین و محبوبترین بازیگران سینمای ایران، چند سالی است که تلاش خود را بر حمایت از فیلمسازان جوان معطوف کرده و اغلب با کارگردانانی کار میکند که سخت میتوانستند حضور ستاره بیبدیل آسمان بازیگری را در اولین اثرشان متصور شوند. حسینی چند هفتهای است که با «آبان»، در شمایل مافیایی و مخوفی به نام فریبرز ثابت، توانسته نظر مردم را جلب کند و مخاطبان سریال رضا دادویی را تحت تاثیر قرار دهد.
ناموفقها
نوید محمدزاده/ «جنگل آسفالت»
بازیگر تکنیکی و خوش سابقه با حضور در سریال متوسط پژمان تیمورتاش و ایفای نقشی که حتی یک هنرپیشه متوسط هم از پس آن برمیآمد، نام خودش را به عنوان یکی از چهرههای ناموفق شبکه خانگی به ثبت رساند. نوید محمدزاده در نقش «پاشا» اجرای متوسطی دارد، اما انتظارات از او به قدری بالاست که سومین حضورش در شبکه خانگی، پس دو نقش ویژه در «قورباغه» و «آکتور»، به مثابه یک شکست برای او فاکتور میشود.
فرزاد فرزین/ «قطب شمال»
یکی از ضعیفترین سریالهای امسال، «قطب شمال» به کارگردانی امین محمودی یکتا بود که بیش از هر چیز، شاهکار ادبی الکساندر دوما را تحقیر کرد. ایفای نقش اصلی این مجموعه بر عهده فرزاد فرزین قرار گرفته بود و فرزین هم اجرای ضعیفی در نقش «آرشام یکتا» به نمایش گذاشت. نزدیک به دو دهه است که سودای بازیگری به جان این خواننده افتاده، اما فعلا موفقیت ویژهای در عرصه بازیگری نصیب او نشده است.
هادی حجازیفر/ «داریوش»
یکی از بهترین سینماگران دهه اخیر ایران که در بازیگری (ماجرای نیمروز)، نویسندگی (آتابای) و کارگردانی (موقعیت مهدی) نبوغ ویژهای از خودش به نمایش گذاشته بود، در سریال «داریوش» با رویکردی تفننی و سهلانگارانه، هواداران خود را ناامید کرد. شاید اگر «داریوش» توسط کارگردانی جوان و تازهکار ساخته میشد، میتوانست به عنوان سریالی متوسط، از مخاطب نمره قبولی بگیرد؛ اما چنین اثری از هادی حجازیفر قابل پذیرش نیست.
احسان علیخانی/ «جوکر»
رئالیتیشوی پرمخاطب احسان علیخانی که در ابتدای راه، با اجرای سیامک انصاری، حسابی مورد توجه قرار گرفته بود، اخیرا با میزبانی شخص علیخانی که اساسا به عنوان یک مجری شناخته میشود، شرایط خوبی را تجربه نمیکند. «جوکر: طبقه بیستویکم» مورد توجه قرار گرفت، اما گروه مردان نسبت به فصل قبل ضعیفتر بودند. شیوه هدایت مسابقه توسط علیخانی، دخالت بیش از اندازه او در مسابقه و واکنشهای اغراقآمیزش به شوخیهای شرکتکنندگان مورد انتقاد قرار گرفت.
سامان سالور/ «گردنزنی»
دیگر عنوان شکستخورده شبکه خانگی در سالی که رو به پایان است، سریال «گردنزنی» بود؛ مجموعهای که هیچوقت شکل نگرفت و صرفا به یک نمایش آشفته با کمدی ناخواسته مبدل شد. کارگردان «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین»، در سریال جدید خود حتی نتوانست بازیگران منعطف و مستعدی مثل حسن معجونی، مهدی حسینینیا و مهران غفوریان را به خوبی هدایت کند تا این اثر یکی از بدترینهای شبکه خانگی در سال گذشته لقب گیرد.
محمدحسین مهدویان/ «زخم کاری»
یکی از مهمترین استعدادهای کارگردانی سینمای ایران در دهه 90، امسال هم با کش دادن بیش از حد سریال «زخم کاری» که در اولین فصلش جذاب بود، دیگر بازنده شبکه خانگی لقب گرفت. چهارمین فصل «زخم کاری» ظرفیت داستانی مناسبی نداشت و تغییر شخصیتها با توجه به پیشزمینهای که در فصول قبلی داشتیم، قابل باور نبود. بعضی سکانسهای «زخم کاری 4» به سوژه شوخی در فضای مجازی تبدیل شدند.
مهران مدیری/ «قهوه پدری»
یکی از مهمترین چهرههای تلویزیونی تاریخ ایران که در یکی دو سال اخیر حسابی پرکار شده، امسال هم با «قهوه پدری» در شبکه خانگی حضور داشت؛ سریالی که حتی شبهی از مدیری خلاق در فضای کمدی فانتزی را هم بازنمایی نمیکرد. قصه تکراری، تیپهای اغراق شده، شوخیهای خارج از عرف و بازیگران متوسط، عواملی بودند که مهران مدیری و «قهوه پدری» را به یکی از عناوین ناموفق شبکه خانگی تبدیل کردند.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین