در حالی که ترامپ در کارزار انتخاباتی خود از پرهیز از جنگ های بی پایان سخن می گفت اما در مقام عمل، راهبردی متفاوت را اتخاذ و به صورت رسمی به یمن حمله کرد

صلح در کلام، جنگ در عمل

نویسنده:

مترجم:


​​​​​​​
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت  آمریکا، همواره بر سیاست‌های «ورود نکردن به جنگ» و «صلح‌طلبی» تأکید می‌کرد اما نخستین حمله نظامی رسمی دولت او نشان داد که این مواضع بیش از آن که به یک راهبرد پایدار تبدیل شوند، ابزاری برای پیشبرد تاکتیک‌های دیپلماتیک و فشرده‌سازی فشار بر رقبا هستند. در حالی که ترامپ در نامه‌ای به ایران بر ضرورت دیپلماسی و رفع سوءتفاهمات تأکید داشت، حمله نظامی آمریکا در منطقه و به‌خصوص اتهام‌زنی به ایران نشان داد که او در حال اجرای یک سناریوی دووجهی است: از یک‌سو، نمایش یک رهبر مقتدر که آماده استفاده از نیروی نظامی است و از سوی دیگر، باز گذاشتن راه گفت و گو به عنوان گزینه‌ای برای مدیریت بحران.
عملیات نظامی؛ ابزار فشار در دیپلماسی
حمله نظامی آمریکا در دوره ترامپ نه صرفاً یک اقدام نظامی، بلکه بخشی از یک پازل بزرگ‌تر در سیاست خارجی او بود. با وجود ادعاهای واشنگتن مبنی بر مبارزه با تهدیدات امنیتی، واقعیت این است که هدف از این حملات، بیش از آن که تأمین امنیت دریانوردی باشد، ارسال پیام‌های هشدارآمیز به تهران و افزایش فشارها برای امتیازگیری در مذاکرات آتی بوده است. اظهارات ترامپ و مقامات ارشد دولتش نشان‌دهنده تلاش برای القای این گزاره است که ایران باید از حمایت از گروه‌های مقاومت در منطقه دست بردارد، در غیر این صورت باید انتظار برخوردهای شدیدتر را داشته باشد. اما در طرف مقابل، واکنش ایران و به‌ویژه اظهارات سرلشکر حسین سلامی، نشان داد که تهران نه‌تنها در برابر چنین ادعاهایی موضعی دفاعی اتخاذ نکرده بلکه بر استقلال راهبردی خود و بازیگران منطقه‌ای متحدش تأکید بیشتری کرده است.
نامه ترامپ؛ تضاد در دیپلماسی
براساس برخی اخبار منتشر شده توسط یکی  ازفعالان رسانه ای و سیاسی، نامه‌ای که ترامپ به ایران ارسال کرد، اگرچه از نظر لحن و محتوای دیپلماتیک از تهدیدات آشکار فاصله گرفته، اما همچنان دربردارنده عناصر فشار و پیش‌شرط‌هایی برای تعامل است. تحلیل این نامه نشان می‌دهد که ترامپ در پی فرار از چارچوب‌های سنتی دیپلماسی بوده و سعی کرده با نوعی ادبیات شخصی و غیررسمی، مستقیم پیام خود را به مقامات ایرانی منتقل کند. در این نامه، او به‌طور ضمنی به شکاف‌های داخلی در واشنگتن اشاره و تلاش کرده خود را تنها تصمیم‌گیرنده نهایی معرفی کند؛ مسئله‌ای که نشان‌دهنده سبک مدیریتی فردمحور اوست. با این حال، همان‌طور که در تحلیل‌ها مطرح شده، این نامه همچنان شامل نوعی تهدید پنهان است و نمی‌توان آن را به‌عنوان یک گام صادقانه در راستای کاهش تنش‌ها تعبیر کرد بلکه باید آن را در امتداد همان استراتژی کلی ترامپ دید که همزمان از «چماق و هویج» در روابط بین‌الملل استفاده می‌کند.
واکنش تهران؛ سیاست بازدارندگی فعال
ایران در مواجهه با این تحولات، سیاست بازدارندگی فعال را در پیش گرفته است. فرمانده کل سپاه پاسداران، در پاسخ به ادعاهای آمریکا، به صراحت تأکید کرد که ایران در امور داخلی یمن دخالت نمی‌کند و انصارا... یمن را یک نیروی مستقل و خودمختار معرفی کرد. این واکنش، علاوه بر آن که به‌عنوان یک پاسخ دیپلماتیک مطرح شد، حامل این پیام بود که تهران همچنان در برابر سیاست‌های فشار آمریکا، بر اصول خود پایبند خواهد ماند. از سوی دیگر، ادبیات فرماندهان نظامی ایران نشان داد که ایران خود را در موقعیتی نمی‌بیند که مجبور به واکنش شتاب‌زده شود، بلکه برعکس، با اتخاذ یک استراتژی مبتنی بر بازدارندگی، سعی دارد واشنگتن را از ورود به یک رویارویی مستقیم منصرف کند.
بازی چندلایه واشنگتن
سیاست خارجی دولت ترامپ در قبال ایران، ترکیبی از اقدامات متناقض بود که در نهایت به کاهش شدید اعتماد میان دو کشور انجامید. از یک‌سو، ترامپ با ارسال نامه‌هایی به تهران، به‌دنبال باز کردن مسیر مذاکره و تعامل بود، اما از سوی دیگر، با حملات نظامی و تهدیدات آشکار، به‌دنبال افزایش فشار و تحمیل شرایط مطلوب خود بود. این استراتژی دوگانه، اگرچه در نگاه اول می‌توانست فضای دیپلماسی را باز نگه دارد، اما در عمل، نتیجه‌ای معکوس داشت و باعث شد که ایران نه‌تنها در برابر تهدیدات تسلیم نشود، بلکه با تأکید بر سیاست‌های مستقل منطقه‌ای خود، فشارهای آمریکا را کم اثر سازد. 
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین