جنگ شناختی و مذاکره

نویسنده: سید علیرضا آل‌داود

مترجم:



 راهبرد فشار از پایین، چانه‌زنی از بالا در چارچوب جنگ شناختی، به‌ویژه در روابط ایران و آمریکا، به‌عنوان یک استراتژی شناخته‌شده در دیپلماسی و نبرد شناختی بارها تجربه شده است.این راهبرد معمولاً با هدف تضعیف اراده طرف مقابل و واداشتن آن به پذیرش شرایط مذاکره از طریق ایجاد فشارهای داخلی و خارجی به کار گرفته می‌شود. در مورد ایران و مذاکره با آمریکا، این مفهوم را می‌توان به این صورت تحلیل کرد:
 الف)فشار از پایین 
در این بخش، تمرکز بر ایجاد ناآرامی، نارضایتی یا بی‌ثباتی در سطح جامعه و ساختارهای داخلی ایران مخصوصا حوزه‌های معیشتی و اقتصادی است. ابزارهای جنگ شناختی مانند رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی، شایعات و عملیات روانی می‌توانند برای تشدید مشکلات اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی به کار روند. به عنوان مثال، پروپاگاندای رسانه‌ای جریان تحریف داخلی هماهنگ با خارجی‌ها با این هدف دنبال می‌شود که فشار اقتصادی ناشی از تحریم‌های آمریکا می‌تواند نارضایتی عمومی را افزایش دهد و این تصور را ایجاد می‌کند که تنها راه حل، مذاکره یا تسلیم در برابر خواسته‌های خارجی است.در این میان انتشار اخبار جعلی یا بزرگ‌نمایی تهدیدات نظامی (مثل احتمال حمله آمریکا) می‌تواند حس ناامنی و اضطراب را در میان مردم تقویت کند یا این جریانات با ایجاد شکاف بین گروه‌های سیاسی یا اجتماعی در ایران، به‌گونه‌ای عمل می‌کنند تا بخشی از جامعه یا نخبگان به سمت حمایت از مذاکره با آمریکا متمایل شوند.   هدف از این فشارها، تضعیف انسجام داخلی و ایجاد این ذهنیت است که مقاومت در برابر آمریکا هزینه‌ای سنگین‌تر از مذاکره دارد و این در حالی است‌که رهبر حکیم انقلاب سال ها قبل فرموده بودند که هزینه سازش بیشتر از مقاومت است که نمونه آن را در خسارت محض #برجام دیدیم. 
ب)چانه‌زنی از بالا 
در این مرحله، قدرت‌های خارجی (به‌ویژه آمریکا) با استفاده از اهرم‌های دیپلماتیک و تهدیدات نظامی یا اقتصادی، تلاش می‌کنند از موضع قدرت وارد مذاکره شوند.۱)تهدید نظامی:آرایش نظامی در منطقه (مثل استقرار ناوها یا پایگاه‌ها) به‌عنوان ابزاری برای نشان دادن جدیت و افزایش فشار روانی استفاده می‌شود، بدون این که لزوماً به اقدام نظامی منجر شود.۲)پیشنهاد مذاکره مشروط: آمریکا ممکن است پیشنهادهایی ارائه دهد که ظاهراً دیپلماتیک است، اما در واقع امتیازات سنگینی از ایران طلب کند (مثل شروط دوازده‌گانه مایک پمپئو در سال ۲۰۱۸).نامه ترامپ نمونه دیگر این نوع مذاکره است که البته با پاسخ قاطع ایران روبه رو شده است.۳)فشار بین‌المللی:هماهنگی با متحدان (مثل اروپا یا کشورهای منطقه) برای منزوی کردن ایران و واداشتن آن به پذیرش مذاکره.در این چارچوب، هدف نهایی این است که ایران تحت فشار ترکیبی داخلی و خارجی، به میز مذاکره بازگردد و توافقی به نفع آمریکا امضا کند، مشابه آنچه در مذاکرات هسته‌ای گذشته (برجام) انجام شد.پ)جنگ شناختی و ایران؛ جنگ شناختی در این راهبرد نقش محوری دارد، زیرا بر ذهنیت‌ها، ادراک و تصمیم‌گیری‌ها تأثیر می‌گذارد. درباره ایران، این جنگ می‌تواند شامل القای این باور‌ها باشد که:۱)مقاومت در برابر آمریکا بی‌فایده است.۲)مذاکره تنها راه نجات از بحران‌های موجود است.۳)تهدیدات خارجی قریب‌الوقوع و جدی هستند.   ایران نیز باید از سوی دیگر، با تأکید بر راهبردهای ترسیم شده توسط رهبر حکیم انقلاب اسلامی بر خودکفایی در موضوعات مهم، تقویت انسجام داخلی و مقابله با عملیات شناختی دشمنان داخلی و خارجی، سعی در خنثی کردن این راهبرد‌ها داشته باشد.مخصوصا در برابر تهدید‌های نظامی راهبرد فعلی در پاسخ کوبنده موشکی و نظامی می‌تواند محاسبات آمریکا و رژیم صهیونی را برهم بزند‌.باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که این فشارها بخشی از «جنگ ترکیبی – شناختی» طراحی شده ضد ماست که هدفش نه فقط مذاکره، بلکه تضعیف نظام سیاسی کشور است.در پایان باید گفت راهبرد «فشار از پایین، چانه‌زنی از بالا» در جنگ شناختی علیه ایران برای مذاکره با آمریکا، ترکیبی از فشارهای اقتصادی، روانی، سیاسی، اجتماعی و دیپلماتیک است که با هدف تغییر رفتار ایران طراحی شده است که باید در برابر آن هوشمندانه و طبق مواضع امام خامنه‌ای حفظه ا... عمل شود.در شرایط فعلی، جهاد تبیین در فضای حقیقی و‌ مجازی و مقابله با جریان نفوذ داخلی مخصوصا در حوزه‌های معیشتی و اقتصادی برای خنثی سازی توطئه‌ها ضروری به نظر می‌رسد.
10 صفحه آخر
پربازدیدترین اخبار