آشوبی در دنیای مجازی!
نویسنده:
مترجم:
پسرم آن قدر در گرداب و آشوب های دنیای مجازی غرق شده است که نه تنها ما را افرادی عقبمانده و نادان می داند بلکه معتقد است فقط خودش همراه با تغییرات جهانی پیش می رود و دیگران افکاری پوچ و پوسیده دارند تا جایی که ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن میانسال با چشمانی اشک آلود و چهره ای ناامید در حالی وارد مرکز انتظامی شد که انگار قصد داشت همه عواطف و احساسات درونی اش را برای سنگی صبور فریاد بزند! او از فاصله عمیقی می نالید که امروز فضای مجازی در بین اعضای خانواده اش نقش زده بود. این زن دستمال کاغذی را باردیگر با دستانی لرزان به چشمانش کشید و سفره دلش را برای کارشناس دایره مددکاری اجتماعی شفا گشود.
نمی دانم چرا داریوش من دیگر آن پسر مودب و شیرین زبان نیست! حتی نگاهش نیز آن گرمی و زیبایی گذشته را ندارد! فضای مجازی جگرگوشه ام را نابود کرده است! عاشق لحظاتی بودم که او مقابل آینه می ایستاد و من تصویر شانه کردن موهای قشنگش را به نظاره می نشستم اما امروز ...
زن میانسال با بیان این که پدر داریوش مردی سنتی و سخت گیر است و برای رفاه و آسایش و رفع نیازهای مادی و معنوی خانواده زحمت می کشد،گفت: شوهرم که بازرگان است از فرزندانش انتظارات بالایی دارد و مدام آن ها را با یکدیگر مقایسه و گاهی تحقیر می کند؛ اما برای داریوش که فرزند اول خانواده است آرزوهای طول و درازی داشت و معتقد بود که باید «مردخانواده» باشد و علم و ثروت را یک جا جمع کند ولی پسرم این گونه نبود و با خواسته های پدرش خیلی فاصله داشت او نوجوانی درونگرا و آرام بود و تنهایی و مطالعه را به جمع خانوادگی ترجیح می داد. حتی به کار و درآمد هم فکر نمی کرد. به همین خاطر همواره با پدرش دچار اختلاف سلیقه و درگیری های لفظی می شد که من بلافاصله نقش یک واسطه و میانجی را بازی می کردم تا حرمت ها در خانواده شکسته نشود.
در این شرایط پسرم مرا مقصر اختلافات خود با پدرش می دانست و هر روز فاصله بین من و او هم بیشتر می شد؛ به طوری که اکنون فقط دیواری شفاف اما غیرقابل نفوذ بین ما وجود دارد. او از چندسال قبل دچار تغییرات روحی و رفتاری شدیدی شد که هیچ گاه علت آن را نفهمیدیم. داریوش نه تنها تحصیل در دانشگاه را رها کرد بلکه دنبال کار و درآمد هم نرفت . گوشی هوشمند همه دنیای پسرم شد تا حدی که تا سپیده دم به اینترنت متصل بود و در دنیای مجازی سیر می کرد. پدرش که از این شرایط بسیار خشمگین بود، هر بار درباره آینده اش از او می پرسید با توهین و بی ادبی های پسرم روبهرو می شد؛ او ما را افرادی عقبمانده با افکاری پوسیده خطاب می کرد که از دنیای امروز هیچ نمی دانیم! این جملات پتک گونه، خشم فروخورده شوهرم را در حالی به فوران واداشت که داریوش بساط تمسخر و ناسزاهای زشت را نیز پهن کرد و پدرش را پیرمردی ... با افکار پوچ خواند. در این هنگام بود که آن ها با یکدیگر گلاویز شدند و من از شدت ترس با پلیس110، تماس گرفتم اما اکنون از آشوب این دنیای مجازی وحشت دارم و نمی دانم عاقبت این ماجرای تلخ به کجا می رسد؟ نگرانم که فرزندم دیگر به خانه بازنگردد اما ای کاش ...
گزارش اختصاصی روزنامه حاکی است: اهمیت و حساسیت این ماجرای تاسف بار موجب شد تا سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفا) دستورهای ویژهای برای بررسی های روانشناختی و آشنایی این جوان با آسیب های هولناک فضای مجازی توسط مددکاران اجتماعی کلانتری صادر کند.
براساس ماجراهای واقعی در زیر پوست شهر
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین